بعد از مصاحبه رئيسجمهور دکتر روحاني در صدا و سيماي رسانه ملي، از برخي مسئولان و تريبون داران، حرف و حديثهايي شنيده شد که نقد نبود و نه تنها به زيان رئيسجمهور محترم نبود بلکه افکار عموميرا به سبب مظلوميتش، به نفع ايشان تغيير داد چون وي برگزيده آراي اکثريت رايدهندگان است و توهين به ايشان، توهين به انتخاب و شعور مردم خواهد بود و آنجا هم که در منصوبان و نزديکانش نقدي هست، اين بد و بيراه آن نقد را تحت تاثير قرار داد. نکته اينجاست که حمايت از رهبري هم نبود. چون با منطق، با استدلال و با حکمت، همراهي نداشت. نقد، اصولي دارد. بايد بدون تعصب و غرض ورزي و بدون سابقه مخالفت ذهني و قبلي، نشست، خوب و بد را با مستندات مستدل کنار هم قرار داد آن گاه به همراه راهحل، آن را به مردم ارائه کرد و داوري را هم به مردم واگذاشت.
نقد با سخنان خشم آلود، ناسزا، لغو، عيب جويي و اهانت تفاوت دارد. نقد در همه جوامع بشري اگر بيمارگونه نباشد، پسنديده، راهگشا و عامل تکامل و بهبود در رسيدن به مطلوب است. اما اهانت و ناسزا و لغو، مقوله ديگري است و با اخلاق اسلامي و مکتب نقدپذير امام صادق (ع) سنخيتي ندارد. وانگهي انسان متخلق به اخلاق اسلامي، هرگز از چارچوب حکمت و اخلاق، پافراتر نميگذارد بويژه آن که در جايگاه و در کسوت ارشاد باشد و مورد رجوع مردم در کسب ارزشهاي اخلاق نظري و عملي واقع شود. بياعتنايي به اين جايگاه و عدول از اين قداست، جامعه را در گفتار و رفتار، ناهنجار و هنجارشکن ميکند. تجربه به ما نشان داده است هر جا که شکستيم، حرمت ما را شکستند. نمونه آن که آيا بزرگان به سبب همان حرمتشکنيها در گذشته، در چشم مردم همان وزانت، همان قداست و همان حرمت پيشين را دارند؟
نکته اينجاست که شما به ما آموختيد که بايد حد خود را بشناسيم و ادب نگه داريم و بر ما فروخوانديد که:
از خدا جوييم توفيق ادب بيادب محروم ماند از لطف رب
بي ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد
آيا شما نسبت به رياست محترم جمهوري ادب نگه داشتيد؟ رئيس جمهوري که يک عمر در خدمت نظام بوده است و بيش از هر کدام از اهانت کنندگان به اين حکومت و حاکميت خدمت کرده است. اين خيلي بد است که کشورهايي که ما به حق آنها را دشمن ميداريم در مخالفتهاي شديد خود هم، لفظ «پريزيدنت» را به عنوان شاخص، پيش از نام رئيس جمهورشان بياورند ولي ما در مخاطبه آن چنان بگوييم ؟ در حالي که پيشواي مکتب ما « خلق عظيم » دارد و خداوند، حسن خلقتش را ستوده است. پس ما بايد طوري سخن بگوييم که دنيا از ياد بگيرد. نبايد واژگاني را مانند دروغگو، خائن، عمروعاص، ضد ولايت فقيه، خائن تر از بني صدر بر زبان برانيم که مصداق «سب» باشد که مولاي متقيان (ع) منع فرمود و اطلاق نسبتهايي که مصداق بهتان است و آن چنان که شنيدهايم و خوانده ايم مستلزم حد شرعي است و جز اين، بار منفي و ضد اخلاقي و جرم حقوقي دارد و قانون به مدعيالعموم حکم ميکند که چه دولت شاکي باشد و چه نباشد به وظيفه خود عمل نمايد. چون به غير از جرم خصوصي، جنبه عام هم دارد زيرا در جامعه تسري و تعميم پيدا نموده موجب بداخلاقي در جامعه ميشود و ناگفته پيداست که تحسين اخلاق و تهذيب اقوال و افعال، از محاسن مربيان جامعه است و پيوسته همت شان اين است که رابط انتقال سجاياي اخلاقي و فضايل و بلاغت به مردم باشند. از طرفي، نبايد در بيان مطالب از رهبر انقلاب پيش بيفتند مگر شخص ايشان با کسي رودربايستي دارد ؟ مگر خود ايشان نگفتند که مخالفت با من جرم نيست. ميدانيد چرا ؟ براي اين که ميخواستند و ميخواهند تا القاي فرهنگ نقد کنند، تا ريشه نقد درست در جامعه خشک نشود. چون بهتر از ما ميدانند که جامعه بدون نقد صحيح، جامعه آتش به زير خاکستري است که با وزش نسيميشعله سرکشش همه چيز را ميسوزاند و نابود ميکند.
پذيرش فرهنگ نقد ونقد پذيري از ملزومات و محسنات عالم تشيع است و پيشوايان ما حتي در مقابل منکران خدا، با سعه صدر برخورد کرده با استدلال و شواهد متقن منتقدان را قانع و متقاعد ساخته، به راه خير و صلاح آوردهاند. بزرگان ما حتي در نقد، زبان تمثيلي و غيرمستقيم – همان گونه که شيوه قصص قرآن کريم است – را به کار گرفته اند و در هرحال، ادب نگه داشته اند تا تعابير خشن و ناسزاوار به زبان عامه راه پيدا نکند و زبان، مبتذل و سخيف نشود. چون زبان و بيان مستقيم، آن تاثير را ندارد و به تفکر و تامل وا نميدارد. بگذاريد عرض کنم عامل و عامل مهم قلت و کثرت نمازگزاران جمعه و جماعت، با جابه جايي امامان جمعه و جماعت جايگاه و محراب همين است. دقيقه اي که بايد در آن بسيار تامل کرد و سنجيده و با بررسي همه جوانب سخن گفت.