شخصي به چلوکبابي رفت. پس از صرف غذا، از او پول طلب کردند؛ نداد و گفت حق با شماست. مشتريان ديگر اعتراض کردند و گفتند بايد پول غذاي خود را بپردازي، نپرداخت و گفت: شما راست ميگوييد. کار به مشاجره کشيد و پليس آمد و حکم کرد که بايد پول چلوکباب را بپردازي، باز هم نپرداخت و به پليس گفت: شما هم راست ميگوييد، تا آن که يکي از ته سالن با صداي بلند گفت که شايد بيچاره، پولي ندارد که بپردازد گفت همه راست گفتند اما اين مرد، راست راست گفت!
حالا حکايت جامعه ماست که همه راست ميگويند؛ هم مجلس عزيز ما که وظيفه نظارت بر ذمه او بوده است، راست ميگويد و هم ديوان محاسبات و سازمان بازرسي و در ادعاي خود هم صدق دارند و صد البته درست هم ميگويند که از مدتها قبل در جريان قبح حقوقهاي نجومي بوده اند و اخطار و تذکر هم دادهاند و راست هم ميگويند که وزير اقتصاد به عنوان متهم رديف اول در ماجراي حقوقهاي نجومي بايد يا عذرخواهي کند و يا استعفا بدهد. کاري هم ندارند به اين که:
که در شهر خائن شد آهنگري بزد قهرمان، گردن ديگري
از طرفي مخالفان برجام هم راست ميگويند و به حق با دشمنان بيروني در يک جهت ميروند که اين دولت، گوهر ما را با آب نبات چوبي که بيشترش هم چوب است عوض کرده است. از ديگر راست گويان جامعه ما کساني هستند که به گزارش روزنامه نويس اعتماد، در يک سال اخير، به ازاي هر چهار روز، يک دردسر جديد براي دولت يازدهم ايجاد کردهاند. از اينها که بگذريم، حق با قهرمانان پرش ارتفاع هم هست که با يک جهش به بالاي ديوار سفارت انگليس و عربستان جسته و مدال خلص طلا را به گردن آويخته اند و صد بار حسرت در دل دولت گذاشتهاند. آن چهل و چهار کشوري هم که به ائتلاف سعوديها پيوستهاند و نيز فضاسازي روباه پير استعمار، همه و همه، شمشيرشان در مقابل ما چوب موريانه خورده است ! و از آن سو، دريافت کنندگان مبالغ نجومي هم حق دارند که پول عرق جبين و کد يمين خود را بگيرند. از اينها گذشته آن که فيش ديگران را افشا کرده هم حق دارد که افشاي فيش خود را انکار کند و همه آن مبالغ را هبه اصلاح طلبان کند به ويژه آن که هبه، خمس ندارد و کاري هم به اين بيت سعدي نيست که:
ببري مال مسلمان و چو مالت ببرند
بانگ به فرياد برآري که مسلماني نيست
اما از صداقت بالاييها که بگذريم در کار اين دولت حيرانيم که سبب چيست که به جاي آن ديگران، مدام از مردم معذرت خواهي ميکند. نکند که کاسهاي زير نيم کاسه باشد چون نفتي را که نميفروختيم بيهوده از اعماق زمين بيرون ميآورد و مفت ميفروشد و به جاي اين که به تورم رونق بدهد و از 50 و 60 درصد بگذراند، به عدد يک رقمي رسانده. از همه اينها بدتر و بالاتر با توافق هستهاي نگذاشت که به دنيا بفهمانيم که يک من ماست اين ديار چقدر کره دارد ! ما رابطه با دنيا را ميخواستيم چه کنيم؟ اين دنياست که به قول آن پديده هزاره سوم بايد بيايد زنبيل بگذارد و از ما فن و درس مديريت بياموزد. تازه به او نميآموزيم تا دلش بترکد. اين موضوع سلامت هم که وزير عزيز ميگويد، اگر سلامت مردم را نبرده باشد، چيزي به آن نيفزوده. علاوه بر اين، دولت به چه علت و با اجازه چه کسي، رشد اقتصادي را از منفي 6 به مثبت... تبديل کرده است. دولت معلاي عليه، چقدر براي اين کار، وقت و هزينه صرف کرده بود. اين نمک نشناسي را چگونه ميتوان توجيه کرد. خوب ! اگر اين دولت صداقت دارد بگويد در مقابل 8 سال حکومت پاکدستان که هر سال دو ميليون و پانصد هزار و در مجموع بيست ميليون شغل ايجاد کرده، اين دولت چه کرده است چون در وقت انتقال، ميراثي به نام بيکاري و قرض و طرحهاي ناتمام و طرحهاي فقط کلنگ خورده و چه و چه، براي دولت به اصطلاح تدبير و اميد باقي نگذاشتيم.
نميدانيم که چه کرد و به کجا برد و براي همين است که در چند ماه آينده همه دلواپسان و واردکنندگان و اسکله داران جمع ميشويم و او را از ارتکاب به خطاي بيشتر و به جاي اينکه نفت بر سر سفره مردم بياورد، خون به دلشان آورد باز ميداريم و آنهاله نور را هم دوباره بازميگردانيم و اين پولهاي پربرکت منسوب به امام زماني را بيش از پنج برابر به همه، پير و جوان، دارا و ندار، خواهيم بخشيد و به آن شاهزاده آلوده دامن و آلوده دهان سعودي و نيز نمايندگان مصر که در اجتماع منافقان پدرمرده که به سبب بي تدبيري دولت، پررو و هتاک شدهاند، خواهيم فهماند که ما آني که شما خيال ميکنيد نيستيم و نکته پاياني: ما مثل « کامرون » ساده لوح نيستيم که با طيب خاطر و لبخند رضايت قدرت را به خانم «ترزامي» واگذار کند. ما در حق دولت بعد از خودمان کاري ميکنيم که هوس قدرت براي هميشه از يادش برود.