سالهاست برنامه ریزان صداو سیما سعی دارند در مناسبتهای مختلف، بویژه ماه مبارک رمضان، با ساخت سریال های متنوع و جذاب، مخاطبان را راضی نگه دارند اما عموما این سریالها به ورطه تکرار افتاده یا توان لازم برای جذب مخاطب را ندارد. اگر به کارنامه صدا و سیما در بیش از یک دهه گذشته توجه کنیم تعداد سریال های مناسبتی که برای ماه مبارک رمضان پخش شده و در اذهان عمومی به خوبی ثبت شده از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمی رود. سریالهایی مثل شب دهم و میوه ممنوعه که هر دو از ساخته های حسن فتحی، کارگردان موفق حوزه سریال سازی بود که سال گذشته با ساخت سریال شهرزاد برای شبکه نمایش خانگی، رکورد تازه ای از بیننده ها را بر جای گذشات و دو سه سریال دیگر، از معدود سریال هایی بوده که صداوسیما در ماه مبارک رمضان پخش کرده و در یادها مانده است. شتاب زدگی، تکرار و بهره گیری از کلیشه های زاید، از جمله عواملی است که موجبات نارضایتی مخاطبان از مجموعه های تلویزیونی را فراهم کرده و وقتی در ماه مبارک رمضان، عنوان مناسبتی هم در آن قرار می گیرد کار جذب مخاطب را دشوارتر می سازد. سرال برادر هم که هر شب از شبکه اول سیما پخش می شود و تا حدی در جذب مخاطب موفق بوده، از اشکالاتی رنج می برد که اغلب همان مخاطبان را دلزده کرده است. نکته مهم در این زمینه استفاده از یک برند تبلیغاتی نه در پیش زمینه سریال، بلکه در جهت توجیه داستان سریال است که در نوع خود برای یک سریال مناسبتی بینظیر و به نوعی توهین به شعور و آگاهی مخاطب است. تبلیغ یک برند برنج وارداتی و تاکید روی این مساله که برنج وارداتی بد نیست و فقط در صورتی بد است که قاچاق باشد،داستان این سریال سفارشی را تشکیل می دهد درحالیکه بارها بر مضر بودن برنج های وارداتی تاکید شده و حتی فیلم چگونگی تهیه این برنج های دانه بلند هندی و پاکستانی که صرفا با دستگاه ساخته می شوند در شبکه های موبایلی پخش شده و در دسترس مردم قرار گرفته است. در چنین شرایطی صداوسیما چگونه به خود اجازه می دهد واردات این برنج را که با سلامت مردم سر و کار دارد،آن هم در قالب یک سریال مناسبتی تبلیغ کند؟ حال بگذریم که این موضوع با تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر حمایت از تولید ملی هم تناقضی جدی دارد. اینکه سریالی صرفا با سفارش یک شرکت ساخته شود و عنوان مناسبتی هم به خود بگیرد از عجایبی است که فقط در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران رقم خورده است. از سوی دیگر بهره گیری از کلیشه های رایج ظاهری، همانند اینکه فلان شخصیت سریال که موهای بلندی دارد یا ریش هایش را می تراشد، آدم بد و منفوری است و فردی که محاسن دارد حتما شخصیت خوبی است، یا فلان شخصیت زن سریال که مانتو می پوشد شخصیت منفوری است و آن یکی که چادر به سر می کند شخصیت خوبی است، آنقدر تکراری و نخ نما شده که دیگر مخاطب نمی تواند آن را بپذیرد. گویی صداوسیما هنوز در دهه 1360 و اوایل دهه 1370 سیر می کند و از تحولات زمانه با خبر نیست. آنگاه می گویند چرا مردم نسبت به صداوسیما بی توجه شده اند. به نظر می رسد صداوسیما باید رویکرد خود را اصلاح کند. تنها نکته ای که توانسته سریال برادر را از ورطه نابودی نجات دهد بازی خوب برخی بازیگران باسابقه آن همچون حسن پورشیرازی و در وهله بعدی، حسین یاری، پوریا پورسرخ و گلاره عباسی است که باعث شده اند همین نقشهای غلو شده، تا حدی باورپذیر به نظر برسند. تا زمانی که صداوسیما بر همان عادتهای غلط گذشته و همچنین تمرکز بر تبلیغات در سریالها به هر قیمتی پافشاری کند، هیچ گشایشی در اوضاع این سازمان عریض و طویل نخواهیم دید.