۰
يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۸

بازگشت به سياست

احسان کياني
بازگشت به سياست

حدود دو دهه پس از دوم خرداد، پيروزمندان آن روز چه نقشي در معادلات سياسي ايفا مي‌کنند؟ رمز پيروزي در دوم خرداد چه بود که وقتي در پي قدرت نبودند، به آساني به چنگ آمد؟ آيا سياست‌ورزي بدون کسب قدرت ممکن است؟ آيا تقسيم‌بندي اصلاح‌طلبان به حکومتي و مدني، واقع‌بينانه است؟ آيا دستة اول، اپورتونيست‌‌اند و دستة دوم، ايده‌آليست؟ پرسش‌هايي از اين دست، فراوان است و سال‌هاست از گعده‌هاي دوستانه تا ميتينگ‌هاي انتخاباتي، دهان به دهان مي‌چرخد ولي کمتر پاسخي مي‌يابد. اکنون نيز در پي پاسخي يکتا و منحصر به فرد نيستم و قصدم بيشتر طرح مسأله و بياني تحليلي نسبت به چگونگي آن است. برخلاف برداشت عمومي که ريشة مسائل فعلي جبهة اصلاحات را در حوادث دهمين انتخابات رياست‌جمهوري مي‌داند، علت را در سال‌ها پيش بايد جست‌وجو کرد. مسأله از وقتي آغاز شد که قدرت و سياست، يکسان انگاشته شدند. البته، سياست را هنر کسب و حفظ قدرت دانسته‌اند و اين آموزه‌اي است به قدمت تاريخ که ماکياولي بر آن وجهه‌اي عُقلايي و واقع‌گرايانه بخشيد و بسياري نيز با تأسي به انديشه‌هاي او از کسب قدرت به هر قيمت سخن مي‌گويند. ولي اين نيمي از سخنان اوست. نيم ديگر اين‌که قدرت، دو گونه به چنگ مي‌آيد: بخت و هنر. آن‌که به بخت، قدرت را در کف خود ببيند، چندان به آن نبالد که «دنيا دو روز است، روزي با تو و روزي بر تو». ولي آن‌که به هنر، قدرت را به کف آرد، قدرتش به هنرش پايدار خواهد بود. و هنر سياست، امري است آراسته به صفات برجستة انساني يعني درايت و شجاعت. و سياست‌ورزي، هنر کاربست اين مهارت‌هاست در کسب قدرت.

دوم خرداد آميزه‌اي بود از بخت و هنر. بخت اين‌که رقيب به پيروزي خويش چنان اطمينان داشت که در مخيله‌اش نمي‌گنجيد، جناح اقليت به مدد صندوق‌هاي رأي، اکثريت شود. و هنر منتقدان که با تدوين شعارهاي مناسب و تبليغات به‌روز، توانستند نظر اکثريت رأي‌دهندگان را جلب کنند. اما پس از آن، هنر به کار نيامد که نورسيدگان به بخت خوش خويش مطمئن بودند و با وجود برخي ناکارآمدي‌ها و ناکامي‌ها، با تزهايي چون «فشار از پايين، چانه‌زني در بالا» يا «آرامش فعال» درصدد حفظ موقعيت برآمدند. در سوي ديگر، ايدة «خروج از حاکميت» مطرح شد که در عمل به بازبيني عملکرد جبهة اصلاحات و بازيابي نيروي دوباره، همانند سال‌هاي دوري جناح چپ از قدرت در دورة سازندگي، منجر مي‌شد و در آن شرايط، در بدترين حالت، دولت را به دست برخي محافظه‌کاران مي‌داد که گرچه آزادي‌خواه و دموکرات نبودند ولي از تدبير اقتصاد و ديپلماسي نيز غافل نبودند. اما مخالفان اين ايده که آن را راديکال و آرمان‌گرايانه مي‌خواندند، با تأکيد بر واقع‌گرايي، چندان بر حفظ قدرت اصرار کردند که به جاي خروج، اخراج شدند و به جاي محافظه‌کاران، اصول‌گرايان را بر سرير قدرت نشاندند.چندي بعد، در هنگامه‌اي که واقع‌گرايان در جناح راست اصلاحات از چپ‌هاي جديد شکست خورده بودند، اخلاق‌گرايان از جناح چپ اصلاحات برآمدند تا فرمان کار را بر مدار صحيحش قرار دهند. چنان شد که مدعيان دهة طلايي امام در مقابل وارثان آن دوران قرار گرفتند: کپي برابر اصل. منازعة «شيفتگان قدرت» با «تشنگان خدمت». قدرت‌مداران به هر ترفندي براي پيروزي دست زدند و شکست‌خوردگان، بي‌آن‌که دست آنان را بخوانَند، در ميدان طراحي‌شدة آنها قدم زده و با خروج از قواعد بازي، پازل برنامه‌ريزي‌شدة آنها را تکميل کردند. جدالي ميان دو جريان که هيچ‌يک سياست را به مثابه سياست درک نکردند. يکي آن را قرباني قدرت کرد و ديگري، فداي حقيقت. حال آن‌که که سياست خلق‌وخوي خويش را مي‌طلبد و اين نه به معناي بي‌اخلاقي که به معناي برتري مصلحت بر حقيقت است. کار به جايي رسيد ايده‌پرداز برجستة اصلاح‌طلبان مي‌گفت، اصلاح‌طلبان اميد از کسب قدرت بشويند و مانند برخي اسلام‌گرايان نوانديش، به فعاليت‌هاي مدني بپردازند. در چنين فضاي يأس‌آلودي، جامعه پيش‌روتر از نخبگان، «گام اول» را برداشت. و فضاي تنفسي پديد آمد که امکان بازانديشي و بازيابي دوباره را تسهيل کرد. افراط و تفريط، دو روي يک سکه است. ماندن در قدرت به هر قيمت، شجاعت نيست و دوري از سياست به بهانة اخلاق نيز، درايت نيست. سياست، هنر کسب پايدار قدرت است. اما به هر تقدير، فعلاً جبهة اصلاحات در مرحلة پيشاقدرت مي‌باشد. اکنون سياست در ورود رسميت‌يافته به بازي است. تدبيري که با توجه به برخي محدوديت‌ها براي بعضي شخصيت‌ها، بايد زودتر اتخاذ گردد. دربارة برون‌رفت از اين وضعيت نيز پيش از اين بسيار گفته‌ام و نيازي به تکرار مکررات نيست. تنها به اشاره مي‌گويم که يک‌سال‌ونيم پيش، يکي از روزنامه‌نگاران مشهور اصلاح‌طلب در استقبال از نامة رييس دولت اصلاحات در پي عمل جراحي مقام معظم رهبري، نوشت:«استراتژي بازگشت به حاکميت». گذشت زمان نشان داد که آن تحليل مقداري خوش‌بينانه بود. اصلاح‌طلبان پيش از بازگشت به قدرت، بايد به سياست بازگردند.

کد مطلب: 56127
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *