۲
۴
سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۲۶

اعتماد را «اعتماد ساز» مي بينم

ميرزا بابا مطهري نژاد
اعتماد را «اعتماد ساز» مي بينم

بنويسيد به ديوار سكوت عشق سرمايه هر انسان است ۱۴سال پيش، در بلوغ نسبي اصلاحات و هويت يافتن اصلاح طلبان از منظر اجتماعي و در زمانه يي كه دولت اصلاحات در داخل كشور و خارج از كشور، سخت نيازمند پاسخگويي به افكار عمومي بود و به قول رييس دولت اصلاحات هر ۹روز يك توطئه براي ناكام گذاشتن دولت شكل مي گرفت، روزنامه اعتماد پا به عرصه وجود گذاشت. روزنامه داري و روزنامه نگاري در چنان شرايط، كاري سخت و دشوار و پرهزينه است. رنجش روز افزون افكار عمومي از مديران اصلاح طلب و احساس نا اميدي از پيروزي نهايي اصلاح طلبان و موانع جدي برسر راه اصلاحات و بي مهري روزافزون بخش هايي از حاكميت به روزنامه ها، قبول مسووليت ترميم افكار عمومي و ايجاد اميد براي پيروزي و تدبير هوشمندانه براي ماندن و مهم تر از تمام اين موارد، به دنبال احراز هويت و در جست وجوي مخاطب شناسنامه دار بودن، كاري صعب و باوري قوي را مي طلبيد.
با يك حساب سرانگشتي و احتساب روزهايي از سال كه روزنامه منتشر مي شود، مي توان فهميد كه بايد بعد از ۱۴ سال به ۴۰۰۰ امين شماره رسيد و اينكه در چهاردهمين سال تولد ۳۰۰۰ امين شماره منتشر مي شود، يعني روزهاي سخت توقيف و عدم انتشار را هم چشيده و رنج تعطيلي و بيكاري روزنامه نگاران همكار را هم تجربه كرده است. قبل از هر سخن، با تبريك انتشار ۳۰۰۰ امين شماره به مديران و روزنامه نگاران فعال در «اعتماد»، به آنها دست مريزاد مي گويم و بلوغ شكلي و محتوايي روزنامه را گرامي مي دارم.
با مروري گذرا به قوت ها، احساس خوش با اين روزنامه بودن را به خوانندگان و خبرنگاران جوان، پر انرژي و آگاه اين رسانه تقديم مي كنم و به دلايلي كه گفتم انصاف نمي بينم ضعف هاي استنباطي اندك خودم كه عمده آنها مشترك با ساير رسانه هاي همسو است را آشكار كنم، بماند براي زماني ديگر و به گونه ديگر.
رسانه هاي روزگار ما، در ايران، به ويژه رسانه هاي نوشتاري دو گونه اند، عده يي مي خواهند و اصرار دارند كه به افكار عمومي بياموزند ! و آنها را تربيت كنند و عده يي هم نه، خود را نيازمند شناخت علمي و سامانمند افكار عمومي مي دانند و از افكار عمومي مي آموزند و از دولت ها و حاكميت مي خواهند كه پاسخگوي افكار عمومي باشند ! و قبول دارند كه افكار عمومي ذهنيت هايي هستند كه عينيت ها را مي آفرينند و به آنها شكل مي دهند، همان چيزي كه اين روزها تحت عنوان به زور به بهشت بردن مردم يا آزاد گذاشتن مردم براي اينكه خود انتخاب كنند چگونه به بهشت بروند ! در جامعه مطرح شده است. روزنامه اعتماد به بركت به كار گيري روزنامه نگاران جوان، حرفه يي و تحصيلكرده، دومي را برگزيده است و اين نگرش از نخستين شماره «اعتماد» تا به امروز خود نمايي مي كند و قوتي است كه به سرمايه بدل شده است. قوت ديگر «اعتماد»، ديده نشدن افراطي مدير آن است و اين همان است كه در برخي روزنامه ها مخاطب را آزار مي دهد. بالاخره در اين يادداشت كه ظرفي است با ظرفيت محدود، به قدرت و توازن تحليلي، تفسيري و خبري اشاره مي كنم و اين قوت را در «اعتماد» بي نظير و نه كم نظير! مي بينم. ساير رسانه ها كه من علاقه دارم و مي خوانم، يا در خبر افراط دارند يا در تحليل يا در تفسير اما توازن آرام بخشي را از اين سه در «اعتماد» مي بينم. اهل فن نيك مي دانند كه تفاوت فراوان است بين اين سه و ايجاد تعادل و توازن كاري است كارستان. اوج اين هنر را در ويژه نامه نوروز «اعتماد» و ويژه نامه هاي مناسبتي مي توان با وضوح بيشتري درك كرد. توازن اين تفسير و تحليل و خبر تابع متغيرها و پديده هاي مورد علاقه مديران اين رسانه و كمي تا اندكي به افراط نزديك مي شود، كه اين را اشكال نمي بينم، بلكه وفاداري به آرمان مي دانم. نكته پاياني را به اين مهم اختصاص مي دهم كه از ديدگاه من، در الگوهاي سياسي روزنامه نگاري، از ميان: «الگوي اندام وارگي»، «الگوي مكانيسم» و «الگوي فرآيند»، روزنامه اعتماد با گرايش به سومي توانسته است مخاطب وفادار براي خود بسازد كه جاي تبريك دارد. با تقديم گرم ترين درودها به مديران، خبرنگاران، عمل آورندگان و فرآوركاران اين روزنامه، بدرودتان مي گويم و تداوم حضور سبزتان را بر سطر، سطر تاريخ روزنامه نگاري اين مرز و بوم آرزو مي كنم.
کد مطلب: 39914
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


محمدرضا
درود بر شما استاد عزیز.
احمد
United States
کاش استاد ،اعتماد را با یک روزنامه دیگر مقایسه می کردا تا این ارزیابی ملموس تر می شد . به نظر اندکی غلو شده