روزهای پایانی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را سپری می کنیم. طرفداران تغییر، لحظات تعیین کننده سرنوشت سازی را در پیش روی دارند. اگر دکتر حسن روحانی و دکتر محمدرضا عارف ائتلاف کنند، چهار اتفاق مهم خواهد افتاد:
۱-اگر نگوییم صد در صد، درصد بالایی از آرای نامزد کنار گرفته شده به نفع آن یکی که در صحنه می ماند خواهد رفت و معادله نظرسنجی ها را دگرگون خواهد کرد و به انتخابات دو قطبی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان پیش خواهیم رفت و بازی چندین ساله اقتدار گرایان که شکل گرفتن رقابت بین اصولگرایان یا به قول خودشان رقابت مقدسی بود را به هم خواهد زد.
۲- امکان ورود و حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی از نامزد منتخب ائتلاف را فراهم خواهد کرد که در آن صورت احتمال پیروزی توام دو جریان اعتدال و اصلاح طلب به یقین نزدیک تر خواهد شد.
۳- اکثر نظرسنجی ها از درصد قابل توجهی آرای خاکستری و آرای مخالف شرکت در انتخابات حکایت دارد. ائتلاف بین روحانی و عارف این آرا را به نفع نتیجه ائتلاف در صحنه خواهد آورد و این همان چیزی است که اصولگرایان نمی خواهند.
۴- تجربه تلخ انتخابات سال ۸۴ تکرار نخواهد شد و اصلاح طلبان نشان خواهند داد که از تاریخ درس خوبی گرفته اند و حاضر به تکرار آن نیستند.
با این وجود، چرا فرایند ائتلاف علیرغم تلاش های متعدد، حرکتی کند دارد؟ ساز و کار های پیش بینی شده برای این ائتلاف تاریخی توسط نامزد ها پذیرفته نمی شود. دو طرف به جای تمکین به ساز و کار های عینی، موضوع را به تعیین تکلیف توسط هاشمی و خاتمی موکول می کنند، با شناختی که از هاشمی و خاتمی داریم، هیچ کدام اهل مجبور کردن نیستند و از فردگرایی پرهیز دارند و با معذوریت های منطقی مواجهند.
نظرسنجی های مستقل حکایت از برتری نسبی دکتر روحانی دارد و انتظار است دکتر عارف به نفع روحانی انصراف دهد، اما دکتر عارف ضمن ابراز ارادت به دکتر روحانی، به این نکته اشاره می کند که روحانی خود گفته مستقل آمده است و خود را نامزد اصلاح طلب نمی داند! و عارف خود را تنها نامزد اصلاح طلب، نه نامزد اصلاح طلبان می داند. اگر ستاد عارف به فرایند طی شده تا رسیدن به امروز توجه کند، از رفتار بزرگان پاسخ خود را دریافت خواهد کرد.
اصلاح طلبان از دو سال قبل، خواستار حضور خاتمی در انتخابات بودند و هرچه جلو آمدند این تقاضا پر رنگ تر و منسجم تر شد، تا جایی که شعار "یا خاتمی یا هیچ کس" شکل گرفت و تمامی اصلاح طلبان که برای نامزدی اعلام آمادگی کرده بودند، گفتند اگر خاتمی ثبت نام کند، همه انصراف می دهیم، از جمله خود دکتر عارف.
اما خاتمی در مقابل سیل درخواست ها و ملاقات ها، هرگز پاسخ مثبت نداد و دلایلی را بر این امر اقامه
انتظار است با توجه به واقعیت عینی و به دور از ذهنیت های محدود کننده، تا زمان داریم اجماع را تحقق بخشیم. همان طور که خاتمی در مورد هاشمی عمل کرد، همه اصلاح طلبان بر دکتر حسن روحانی اجماع کنیم و کارکرد های نوید بخش آن را عینیت بخشیم
می کرد و از شش ماه مانده به ثبت نام، ایشان همه را هدایت می کرد که از آیت الله هاشمی رفسنجانی دعوت کنید و حضور ایشان را راه حل می دانست. مدت ها اصلاح طلبان در تصمیم گیری با تردید مواجه بودند و برخی صحبت از عدم معرفی نامزد سخن می راندند، تا فروردین ۹۲ که آهسته، آهسته همگی به توصیه خاتمی تمکین کردند و از آیت الله هاشمی دعوت به ثبت نام نمودند. این تلاش بدانجا منتهی شد که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به دیدار آیت الله هاشمی رفت و از ایشان دعوت به حضور کرد. تلاش ها به نتیجه رسید و آیت الله هاشمی رفسنجانی اعلام نامزدی کردند.
عنایت داشته باشیم که آیت الله هاشمی رفسنجانی، فراجناحی است و خود را اصلاح طلب نمی داند، اما حمایت اصلاح طلبان از ایشان به نقطه ای رسید که تمامی نامزد های اصلاح طلب، اعلام کردند در صورت حضور ایشان، همگی انصراف خواهیم داد، از جمله خود آقای عارف، اعلام انصراف هم کرد، اما با توصیه بزرگان قرار شد باقی بمانند تا زمان مقتضی کناره گیری فرا برسد. متاسفانه، حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات را از مردم دریغ کردند و برخی نامزد های اصلاح طلب هم عدم احراز خوردند و دکتر عارف و دکتر حسن روحانی تایید صلاحیت شدند و در صحنه رقابت ها حضور یافتند.
تا بدین لحظه اصلاح طلبان برای اعلام حمایت یا عدم معرفی نامزد تامل کردند، همگی بر این موضع هستند که اگر ائتلاف صورت پذیرد، از نامزد باقیمانده اعلام حمایت خواهند کرد، ولی اگر ائتلاف صورت نگیرد، عده ای از احزاب به حمایت از عارف و عده ای دیگر به حمایت از حسن روحانی و عده ای هم به عدم معرفی نامزد خواهند رسید، که این همان تجربه تلخ سال ۸۴ است.
همان طور که در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی هیچ کس نگفت او خود را اصلاح طلب نمی داند، اما مطالبات اصلاح طلبانه در رفتار و گرفتار و اندیشه ایشان راهنمای اجماع شد، و خاتمی هم در اجماع همگان به آیت الله هاشمی رفسنجانی به همین سیاق عمل کرد، انتظار است که ستاد دکتر عارف و شخص ایشان رفتار بزرگان را چراغ هدایت بدانند و از ورود به چنین مباحثی اجتناب کنند.
دکتر حسن روحانی مطالبات اصلاح طلبان را در سطح بالایی احیاء کرده است و رفتار و گفتار و کردار و اندیشه اصلاح طلبانه ایشان تردیدی در جلب حمایت باقی نمی گذارد و در نظرسنجی ها هم برتری نسبی خود را به اثبات رسانده است. چرا سعی داریم ظرفیت آرای قابل توجه ایشان در خارج از اصلاح طلبان را از بین ببریم؟
انتظار است با توجه به واقعیت عینی و به دور از ذهنیت های محدود کننده، تا زمان داریم اجماع را تحقق بخشیم. همان طور که خاتمی در مورد هاشمی عمل کرد، همه اصلاح طلبان بر دکتر حسن روحانی اجماع کنیم و کارکرد های نوید بخش آن را عینیت بخشیم.
m.motaharynejad@gmail.com