پس از مرگ تاچر - نخست وزير اسبق انگلستان- رسانههاي دولتي به همراه صداوسيما تلاش بسياري كردند تا قسمت مربوط به اعتراض هاي بخشي از مردم اين كشور به اين مقام سابق را برجسته کنند. به هرحال از نظر اين قلم و بسياري، اينكه مردم يك كشور اين حق را دارند كه عليه يك مقام سابق - حتي پس از مرگ او - تظاهرات اعتراضي بر پا كنند نشانه وجود آزادي در آن كشور است. شايد عدهاي اين اعتراضات را صرفا ژست دمكراسي و كلا يك نمايش از سوي حكومت آن كشور تلقي كنند اما اين نكته مطرح است كه بسياري از مردم دنيا حسرت همين ژست را ميخورند. هر چند كه مطمئنا عاقلانه نيست كه يك حكومت براي يك نمايش اين چنين هزينه دهد. به هرحال پس از مانور رسانههاي دولتي بر روي اين اعتراضات اين رسانه ها به همراه صداوسيما وارد فاز جديديشدند و آن پوشش گسترده نارضايتي بخشي از مردم انگليس به دليل هزينههاي مراسم تدفين و ختم خانم تاچر بود. تلويزيون در اخبار خود تلاش كرد تا حد امكان اين اعتراضها را منعكس كند و رسانههاي دولتي ديگر نيز سعي داشتند اين موضوع را تا مدتها زنده نگه دارند.
شايد اين از الطاف الهي بود كه دقيقا پس از ماجراي مرگ تاچر و حدوداً همزمان با آن، زمزمه برگزاري همايش يا جشن دولت در استاديوم صد هزار نفري آزادي شنيده شد. زيرا اين آزموني مجدد بود براي رسانههايي كه مدعي حرفهاي گري هستند اما متاسفانه بويي از تكنيكهاي رسانهاي نبردهاند. به هر روي عليرغم تمام مخالفتها ، جشن دولتيها با هزينهاي سرسام آور كه از بيت المال تامين ميشد برگزار شد. ناظران رقمهاي متفاوتي را در اين زمينه اعلام كردند. ۸۰ ، ۵۰ و ۴۰ ميليارد تومان ارقامي بود كه گفته ميشد در اين جشن، دولت هزينه نموده است. از سوي ديگر با توجه به اينكه اين جشن در آستانه انتخابات برگزار ميشد نشان ميداد كه دولت صرفا به دنبال تقدير از ستاد تسهيلات سفرهاي نوروزي نيست و گوشه چشمي هم به انتخابات دارد.
اما چه اين موضوع درست بوده باشد يا خير، دولت در شرايط كنوني چنان بودجهاي را صرف اين جشن كرد كه اما و اگر فراوان داشت. در حقيقت در حالي كه كشور از لحاظ اقتصادي در تنگنا بسر ميبرد و بودجه سال جاري در ابهام است چنين هزينهاي تنها بريز و بپاش بيحاصل است. آيا دولت نميتوانست اين مقدار بودجه را جاي ديگر هزينه كند؟ مطمئنا آنقدر در كشورمان نياز وجود دارد كه ميشد با اين پول گرهي از مشكلات باز كرد. در حال حاضر زلزلههاي متوالي در اقصا نقاط كشور وظيفه حمايت دولت را چندين برابر کرده و حق بود كه بودجه جشن دولت به زلزله زدگان تزريق شده تا با سرعت بيشتري اسكان داده شوند. آقاي احمدينژاد اخيرا در هر نشستي حضور يافتهاند به فشارهاي اقتصادي تحميلي به دولت اشاره نموده و بيان نمودهاند كه از نظر بودجهاي در محدوديت هستند. حال چرا بودجه جشن را صرف امور مهمتر نكردهاند؟ نكند حكايت جيب خالي و پز عالي مصداق دارد؟ بازنشستگاني كه حقوق بگير دولت هستند همواره از عدم پرداخت معوقات خود ناراضي بودهاند. آيا بهتر نبود اين بودجه صرف اين امور ميشد؟ كمبود داروهاي خاص از جمله معضلاتي است كه به طور مستقيم با زندگي بخشي از مردم در ارتباط است. آيا نميشد اين بودجه از طريق نهادهاي خيريه مرهمي بر زخم اين عزيزان مي شد؟ دولتي كه مدام دم از عدالت محوري و ساده زيستي ميزند چرا بايد بودجهاي كه ميتوانست برخي پروژهها را به سرانجام برساند صرف امور بيحاصل كند؟
به هرحال عمر اين دولت رو به پايان است و اين موضوع هم داراي بركاتي است. اين رخداد به مردم نشان داد كه در عالم سياست نبايد به شعارها و مهمتر اينكه به افراد آنچنان اعتماد كرد. كساني كه روزي احمدينژاد را معجزه هزار سوم ميناميدند اكنون او را منحرف مينامند. جالب اينجاست با كمال پررويي به جاي عذرخواهي به دليل حمايتهايشان از رئيس دولت فعلي به دروغ تبليغ ميكنند كه بخشي از مردم منتظر معرفي اصلح در انتخابات آتي از سوي اين افراد هستند! مطمئنا مردم مجددا با طناب پوسيده اين افراد مجددا به چاه نخواهند رفت.
اما برگرديم به بحث ابتداي اين وجيزه. آيا صداوسيما همانقدر كه نگران حيف و ميل بودجه كشور و ملت انگليس است به خاطر ريخت و پاش بيت المال كشور خودمان در استاديوم آزادي مضطرب شد؟