۱
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۰۸

مصدق و تحولات سیاسی ایران

ضیاء مصباح
مصدق و تحولات سیاسی ایران

۱۴ اسفند ساالروز درگذشت دکتر محمد مصدق است. تأملی در تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و .... ایران از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ می‌تواند زوایا و ابعاد گوناگون اندیشه ها و دلایل عملکرد دکتر محمد مصدق، این رهبر ملی را روشن‌تر سازد. درباره‌ حوادث و مسائل سیاسی ایران بعد از شهریور ۲۰- نهضت ملی شدن صنعت نفت، حکومت ملی شادروان دکتر محمد مصدق و واقعه‌ ۲۸ مرداد و پیامدهای آن صاحب‌نظران و آگاهان و حتی آنان که در صحنه حضور داشته‌اند، با کوشش خستگی‌ناپذیر و قابل تقدیس، کتاب‌ها و نشریات زیادی منتشر كرده و اطلاعات، اسناد و مدارک بسیاری جهت آگاهی جامعه بالاخص نسل جوان و ضبط در تاریخ در دسترس همگان قرار داده اند. اکنون نیز مطالعه‌ مجموعه‌هایی بدین گونه حاصل همت جوانانی میهن دوست، تاریخ شناس و تحلیل گر ... قشرهای مختلف را با تاریخ معاصر کشور َآشنا و آگاهی عمومی را در ارتباط با مسائل اجتماعی و نهایتاً دلایل عدم دستیابی به دموکراسی تا امروز را، بیشتر روشن می‌سازد و راه برون رفت از شرایط فعلی را نيز نشان می دهد. سالهای ۱۳۲۰ الی ۳۲ یک دوره مشخص و بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران است، هر چند که به هم ریختگی و تا حدودی هرج و مرج در همه شئون سیاسی و اجتماعی آن دوران به چشم می‌خورد و نابسامانی وضع اقتصادی و به خصوص اشغال کشور توسط ارتش‌های بیگانه و پیامدهای آن، همه امور کشور را تحت تاثیر خود قرار داده بود. در بستر این حرکات نامنظم و آشفتگی‌ها، یک جریان اصیل اجتماعی و تاریخی به تدریج در مسیر اصلی خود پدیدار شد و برای اولین بار در تاریخ ایران یک نمونه عملی و واقعی از روش دموکراسی را در قالب حکومت نمونه و ماندگار دکتر مصدق ارائه داد و مي توان گفت پیدایش این جریان اصیل اجتماعی و تاریخی بعد از سقوط استبداد رضا شاه، در واقع تجدید حیات مشروطیت ایران بود. هرج و مرج و به هم ریختگی امور بعد از شهریور ۲۰ و اختلالات اجتماعی در آن سالها، بی‌شک یک عکس‌العمل طبیعی دوران اختناق ۲۰ ساله و از پیامدهای حکومت دیکتاتوری متمرکز قبل از آن به شمار می‌رفت ولی شدت اختناق دوران دیکتاتوری و وسعت به هم ریختگی و نابسامانی بعد از آن نتوانست از احیا طرز تفکر انقلاب مشروطیت ایران جلوگیری کند و طرز تفکر مشروطه‌خواهی در جریان حرکات اجتماعی و سیاسی بعد از شهریور ۲۰ از لابه‌لای حوادث سهمگین، سالم بیرون آمد و با تشکیل دولت دکتر مصدق بارور گردید و قابلیت اجرای خود را در شرایط آن روز ایران نشان داد كه حتی امروز می تواند الگوی استقلال واقعی و پیشرفت کشورها باشد.
بعضی‌ها نهضت مشروطیت ایران را از جهت قبول سلطنت در قانون اساسی مشروطیت و متمم آن مورد سرزنش قرار می‌دادند و انقلاب مشروطه و قانون اساسی آن را فقط از این دید مورد ملاحظه قرار داده و مردود می‌شمردند. آنان فراموش کرده بودند که قانون اساسی مشروطیت و متمم آن در شرایط اجتماعی و سیاسی خاص خود تدوین شده و در تمامی آن هیچ گونه حقی در امر حکومت برای پادشاه در نظر گرفته نشده و موقعیت او کاملاً تشریفاتی پیش‌بینی شده و قوای مملکت ناشی از ملت به شمار رفته و حکومت بر مبنای اراده‌ ملت قرار داده شده است. به همین جهت پس از تصویب قانون اساسی و متمم آن هر یک از شاهان قاجار یا پهلوی که خواستند به نحوی از انحا در امر حکومت دخالت کنند مجبور به نقض قانون اساسی شدند و حتی در مواردی به منظور ایجاد حق دخالت در بعضی امور، با تشکیل مجالس موسسان فرمایشی به تفسیر یا تغییر موادی از قانون اساسی مبادرت کردند. علاوه بر این در دوران انقلاب مشروطیت و شرایط اجتماعی آن روز کشور، کلیه‌ی رهبران و فعالان انقلابی در جهت انتقال قدرت حکومت به ملت کوشش می‌کردند و موضوع حذف عنوان سلطنت در آن زمان، اصولاً مطرح نبوده و این امر مورد نظر انقلابیون قرار نداشت. رهبران انقلاب مشروطیت با تدوین قانون اساسی و متمم آن حقوق ملت ایران را تدوین و تثبیت کردند و قوای مملکت را بر اراده‌ ملت استوار ساخته و سازمان‌های اصلی حکومت و کشور را بر اصول دموکراسی و حکومت مردم بنا نهادند. بررسی قانون اساسی مشروطیت و متمم آن نشان می‌دهد که صرف نظر از عناوین مربوط به سلطنت که کاملا جنبه‌ تشریفاتی داشت و فاقد هر گونه ارزش عملی بود، در زمان خود از مترقی‌ترین قوانین اساسی به شمار می‌رفته است. بعضی دیگر نهضت مشروطیت ایران را از جهت بخشی که دولت استعماری انگلیس برای نفوذ در آن و انحراف نهضت بر عهده داشت با دیده‌ تردید و سوءظن می‌نگرند، این امر که در مورد غالب نهضت‌ها و حرکت‌های اجتماعی در طول تاریخ و در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده نمی‌تواند خط اصلی حرکت را که مربوط به توده‌ مردم و برای کسب حقوق اساسی ملت بود مخدوش سازد. دکتر مصدق در جریان یک مبارزه‌ فشرده برای ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور با همراهی و همگامی توده‌ مردم به حکومت رسید و هدف اصلی او در قبول پست نخست‌وزیری اجرای اصل ملی کردن صنعت نفت و قطع نفوذ اجانب بود و بر پایه آنچه قبلاً گفته و عمل کرده بود، می‌خواست با آن، آرمان‌های نهضت مشروطیت ایران یعنی دموکراسی و حکومت مردم بر مردم را نیز تحقق بخشد و این آرمان، مجموع افکار و عقاید او را شکل می‌داد و بر کلیه‌ اعمال او حکومت می‌کرد.
شخصیت اولیه‌ دکتر محمد مصدق در جریان انقلاب مشروطیت شکل گرفت و در طول مبارزات پنجاه ساله خود در این راه استوار گردید و هیچگاه تحت هیچ شرایطی منحرف نشد و همین امر او را به عنوان یک شخصیت بارز در تاریخ ایران شاخص نمود.
کسان بسیاری از طرفداران او درباره‌ بعضی اقدامات یا خودداری وی از بعضی عملیات خرده گرفته‌اند و معتقدند که با بعضی از کارها می‌توانست مانع سقوط حکومت خود شود، در حالی که توجه نداشته‌اند که دکتر مصدق نمی‌توانست برای ادامه‌ قدرت حکومت به هر عملی دست زند. او در محدوده‌ اعتقادات خود عمل می کرد و این اعتقادات بر رعایت اصول حکومت مشروطه یعنی احترام به آزادی‌ها و حقوق مردم استوار و مبتنی بر مقررات قانون بود، اگر حکومت دکتر مصدق بر اثر کودتا ساقط شد شخصیت او و هدف‌های والای او با کودتا ساقط نگردید و هیچ گاه از میان نرفت. ظهور شخصیتی همچون مصدق در این دوران بعد از کودتای ۱۲۹۹ ، پویایی جریانات سیاسی ایران ما را نشان می دهد. بعضی از کسانی که از دکتر مصدق حمایت کرده‌اند بیشتر نظر به مبارزات ضد استعماری او دارند. آنان دکتر مصدق را مظهر استقلال کشور و رهبر مبارزه برای قطع نفوذ اجانب تلقی می‌کنند و بیشتر یا منحصراً از این زاویه به مبارزات ۵۰ ساله‌ او می‌نگرند. گروهی دیگر به شخصیت فردی و اجتماعی او توجه کرده، صداقت در گفتار، اعمال و عدم انحراف در مبارزات سیاسی - اجتماعی در طول پنجاه سال فعالیت مخصوصاً دوازده ساله‌ بین سنوات ۲۰ تا ۳۲ را ستوده و معتقدند که این عملکرد جذابیت خاصی به او بخشیده و او را در میان شخصیت‌های سیاسی ايران و جهان به نحو بارزی ممتاز نموده است. باید گفت هر دو گروه توجه خاصی نسبت به بعد دیگر شخصیت این رادمرد نشان نداده‌اند که آن اعتقاد راسخ به مشروطیت ایران و تحقق حقوق و آزادی‌های ملت بر مبنای قانون منبعث از اراده‌ مردم بود. او به طور بنیادی به دموکراسی و حکومت ملت اعتقاد داشت، تمامی فعالیت‌ها و مرارت‌های وی در طول مبارزات طولانی او در جهت تحقق این امر بود، رهبری مبارزات ضد استعماری و کوشش برای قطع نفوذ بیگانگان و ایادی داخلی انها و تامین استقلال کشور و جلوگیری از حکومت فردی، یکی از جنبه‌های اساسی این اعتقاد بود و تقوای سیاسی او اصالت مصدق را در راهی که انتخاب کرده بود به اثبات می‌رساند بنابراین تحلیل شخصیت واقعی این رهبر آزاده با شناخت هر سه بعد از شخصیت وی میسر خواهد بود و این سه جنبه همان است که در دوران بعد از سال ۳۲ مکتب مصدق نامیده می‌شود. کسانی که در تجزیه و تحلیل تاریخ معاصر ایران یا در مبارزات نهضت مقاومت ملی بعد یا قبل از سال ۳۲ جنبه‌‌های شخصیت دکتر محمد مصدق را مورد نظر قرار می‌دهند در واقع نهضت ملی ایران را فقط در یک بعد آن مطرح کرده و قبول دارند.
در هر حال اعتقاد به دموکراسی و حقوق ملت به ترتیبی که در انقلاب مشروطیت تدوین گردید نمی‌تواند از مجموعه‌ شخصیت مصدق و مکتب او تفکیک شود در واقع نهضت ملی از نظر تاریخی دنباله‌ نهضت مشروطیت ایران محسوب می‌شود، تآیید مبارزات دکتر مصدق بدون توجه یا قبول این بعد از اعتقادات و منش او قضاوتی نادرست نسبت به تاریخ مبارزات نهضت ملی ایران است. او با اتکاء به افکار عمومی و بدون آنکه هیچ قدرت سازمانی در پشت سر او باشد با استفاده از شرایط سیاسی بین‌المللی که بر اثر تضادهای ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ به وجود آمده بود، در برابر حیرت و تعجب ناظران سیاسی آگاه، مقام نخست‌وزیری را پذیرفت و به مقابله با یکی از قدرتمند‌ترین کشورهای صنعتی جهان رفت. او به وضع نیروها ی حاکم و موقعیت شکننده‌ خود آگاهی داشت و مراقب بود که در تشکیل هیأت دولت جبهه‌ جدیدی در برابر او گشوده نشود تا در اقدامات اولیه‌ خود کاملاً موفق شود، تا زمان مناسب که امکان اجرای سایر برنامه های مترقی فراهم شود .
به هر حال بايد گفت خط‌مشی کلی و اقدامات اساسی دکتر مصدق و سایر رهبران نهضت ملی - روش‌ آنها در برخورد با سیاست‌های خارجی و اداره‌ کشور و تدابیر آنها در مواجه با رویدادها در همه‌ موارد نه بر پایه‌ احساسات بلکه براساس تجزیه و تحلیلی تاریخی و ارزیابی منطقی با توجه به شرایط روز و کلیه‌ امکاناتی که در جهات مختلف در اختیار دولت ملی قرار داشت بود. تاریخ معاصر ایران نشان داده که هر زمان حکومت برای ایجاد تشکیلات سیاسی اقدام کرده چنین سازمان‌هایی به علت هجوم گروه‌های سودجو با یک رشد و توسعه‌ ظاهری و موقت همراه شده و بر اثر عدم استقبال افراد معتقد و با ایمان بر خلاف ظاهر قدرتمند و پر زرق و برق از درون تهی شده و به محض پایان یافتن موقعیت حکومت یا مواجه شدن با خطر از میان رفته است. طبیعت کار تشکیلاتی در فعالیت‌های حزبی و سازمان‌های سیاسی علاقه‌ خاص و صرف وقت و کار زیادی را ایجاب می‌کند و علاوه بر آن در بعضی موارد اختلاف سلیقه حتی در امور جزئی و کم اهمیت پدیدار می شود و در همه‌ قضایا عدم گذشت و نداشتن انعطاف در تصمیم‌گیری‌ها و تضاد شخصیتی افراد با جاه طلبی‌ها و تحمل نکردن شخصیت‌ها و ارزش دیگران به صورت عوامل مخفی سازمان‌های اجتماعی و سیاسی ما را در تاریخ یکصد و شش ساله‌ اخیر مخصوصاً از کودتای ۱۲۹۹ به بعد تحت تاثیر قرار داده است، این نتیجه‌ اثرات روش سرکوب حکومت‌های خودکامه‌ استبدادی در دوران تاریخ طولانی میهن ما به شمار می‌رود و انوار کوتاهی که از روزنه‌های باریک در دوران آزادی ایران در یکصد سال اخیر هر چند یکبار تابیدن گرفته - به علت عدم تداوم و پیوستگی آن کافی برای زدودن همه‌ این آثار ناگوار نبوده است، همچنان امروز نیز بعضی از به اصطلاح صاحبنظران قضاوتهای غیر عادلانه ای می کنند.
امید است تجربیات نسل‌ها در پهنه‌ تحولات اجتماعی آمادگی لازم را برای کار دسته جمعی در سازمان‌های اجتماعی فراهم سازد و به نابسامانی‌ها خاتمه دهد و پیشرفت همه جانبه را فراهم نمايد تا منافع ملی به مفهوم واقعي محفوظ بماند.

کد مطلب: 24618
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *