یک حساب دو دوتای ساده است؛ دولتی که خواستار افزایش جمعیت است باید لوازم و شرایط آن را مهیا کند. بعید است کسی در این مهم شک و شبههای داشته باشد.اما متاسفانه میبینیم علیرغم شعارهای پرطمطراق که بعضا هم از عقل و منطق به دور است دولت و مسئولان گامی در این زمینه بر نمیدارند.
بنده قصد دارم خیلی موجز به برخی موضوعات در این زمینه اشاراتی داشته باشم.
در گام نخست باید گفت شرایط اقتصادی کشور این اجازه را به جوانان نمیدهد که به سمت ازدواج بروند.هر چند پروپاگاندای دولتی تمایل دارد این موضوع را به مشکلات فرهنگی گره بزند ولی در اصل نخستین و بزرگترین مشکلی که جامعه با آن درگیر است مصائب و مشکلات اقتصادی است.تورم ممتد و افسارگسیخته طی سالیان گذشته تا به امروز و ناکامی دولتها در زمینه کنترل آن و همچنین عدم ایجاد رفاه مناسب باعث شده کمتر جوانی تمایل داشته باشد زیر بار سنگین مسئولیت خانواده برود.
این مسئله آنقدر اظهر من الشمس و بَیّن است که با هیچ توجیهی نمیتوان بر آن سرپوش گذاشت.
فرض را بر این بگذاریم که جوانی از تمام خوانهای ازدواج گذشت و توانست خانواده ای تشکیل دهد و بعد از مثلا گذشت دو سال تصمیم گرفت دارای فرزند شود. در این باب نیز باید گفت دور تازه ای از مشکلات آغاز خواهد شد زیرا باز هم دولت و مسئولان علیرغم تمام شعارها و وعدهها شرایط مطلوبی را در این زمینه مهیا نکرده اند .
برای مثال کشورمان از لحاظ پوششهای درمانی وبیمهای برای زوجهایی که به دنبال فرزندآوری هستند بسیار عقب مانده و فشل است.یک خانم باردار برای چکهای دورهای نیازمند آزمایشهای متعدد است اما بیمهها در ایران در این زمینه بسیار ضعیف عمل میکنند و حاضر نیستند بخش اصلی این هزینهها را تقبل کنند.بنابراین این خود دردسری مالی برای آن خانوده ایجاد میکند.
مثال دیگر در مورد وامهای فرزندآوری است. ای کاش یکی از مسئولان برای یکبار هم شده سایت ثبت نام فرزندآوری را باز کرده و ثبت نام کند.سایت به گونهای طراحی شده که تقریبا کسی نتواند تا مرحله آخر ثبت نام برود زیرا آنقدر سرورهای سایت ضعیف هستند که مدام دچار اختلال است.
نکته حائز اهمیت این است که مبلغ وام برای فرزند اول هم فقط 30 میلیون تومان است.در واقع این هم برای خود داستانی دارد که دقیقا این مبلغ قرار است کدام هزینه یک نوزاد را تامین کند!
مثال آخر هم در مورد تغذیه فرزند احتمالی شماست.اگر فقط کمی اخبار را مرور کرده باشید متوجه خواهید شد که وضعیت توزیع شیرخشک چگونه است.شیرخشک هم کمیاب است و هم گران.این تازه در مورد وضعیت پایتخت است و در شهرستانهای دیگر مشخص نیست شرایط چگونه است.به عبارت ساده فردی که قصد فرزندآوری داشته باشد وقتی متوجه شود شیرخشک سهمیه بندی شده و 40 درصد هم گران شده چه حالی میشود؟!راغب میشود یا منصرف؟
البته در مورد تناقضهای میان شعارها و وعدههای مسئولان و آنچه در حال اجراست مثال فراوان است.اما با این چند مثال دم دستی خواستم به عرض آقایان برسانم مشکل اصلی پیری جمعیت مسئولانی هستند که صادق الوعده نیستند نه فرهنگ غلط مردم.
*حقوقدان