ایران و عربستان رقبای سنتی در خاورمیانه هستند؛ دو کشوری که گاهی درگیر جنگ نیابتی میشوند و گاهی تن به مصالحه میدهند. ظاهرا پس از چندسال تنش بیسابقه، تهران و ریاض دست آشتی دادهاند و سفارتخانهها بازگشایی شدهاست. ظاهرا «حسین امیرعبداللهیان» برای بازگشت رسمی سفیر ایران در چارچوب سفر یک روزه به ریاض میرود اما گفته میشود که موضوعات متنوعی برای چانهزنیهای علنی و غیرعلنی طرفین وجود دارد.
آنگونه که از شایعات برمیآید؛ تهران میخواهد ریاض هم در جریان مبادله ایران و آمریکا قرار بگیرد. تجربه استفاده از کانالهای قطر و عمان نشان داده که کشورهای حاشیه خلیج فارس تمایل شدیدی برای تثبیت آرامش در منطقه دارند. نکته حائز اهمیت اینجاست که امارات متحده عربی هم دوست دارد به عنوان یک بازیگر منطقهای لحاظ شود اما مساله اینجاست که ریاض برای خود پرستیژ پدرخوانده را در شورای همکاری قائل است.
نوع رفتار عربستان در پیشدستی برای آشتی با وساطت پکن، دعوت از رئیسجمهوری ایران، تغییر رویکرد شبکه ایراناینترنشنال، حذف بودجه کمک به سازمان تروریستی مجاهدین خلق، تلاش برای حل مساله جنگ یمن یا بحران ریاستجمهوری لبنان نشان دهنده تغییر رویکرد ریاض در قبال منافع تهران در خاورمیانه است. نکته اینجاست که برای بقای مصالحه ایران و عربستان، تهران لازم است در چارچوب موازنه قدرت عربستان با آمریکا و اسرائیل رفتار کند.
ذهنیت تاریخی تخاصم و رقابت بین ایران و عربستان موضوعی است که قطعا در پس نگاه طرفین سنگینی میکند اما این امکان وجود دارد که براساس نیازهای طرفین و تعریف منافع مشترک امکان افزایش تراکنشهای دیپلماتیک یا حتی امنیتی بین طرفین را فراهم میکند. برخی معتقدند که همکاری نظامی و امنیتی بین طرفین فعلا امکان پذیر نیست.
به موازات این تحولات، روند خاموش صلح ابراهیم یک فرصت و تهدید برای آشتیکنان نوپای رقبای قدیمی است. وضعیت اقتدار جمهوری اسلامی در خاورمیانه بنا به فاکتورهای مرسوم در حال بهبود است اما این مساله برای اسرائیل قابل تحمل نیست. گسیل نیروهای آمریکایی برای مقابله با نظم چینی زیر چتر بمباران تبلیغاتی آمریکا با عنوان «مقابله با تهدیدات امنیتی ایران» و هیاهوی اسرائیل، متغیرهایی هستند که روی توازن روابط ایران و عربستان تاثیر میگذارد. آمریکا نیروهایش را فرستاده تا ضمن اعمال فشار، بدون درگیری در خاورمیانه مبتنی بر سیاست موازنه حرفی برای گفتن داشته باشد. سیاست موازنهگری از دور را «استفان والت» در بحران سوریه برای کم و کیف مداخله دولت آمریکا در جنگ سوریه به کار برد به این صورت که آمریکا در بحران سوریه بهطور مستقیم وارد جنگ نمیشود اما منافع استراتژیک خود را نیز در بحران سوریه رها نمیکند. آمریکا با استفاده از نیروهای همسو با آمریکا در صحنه درگیری، به مدیریت بحران میپردازد. بیاعتمادی فزاینده عربستان به آمریکا و اختلافات شخص «محمدبنسلمان» با کاخ سفید برای تهران یک فرصت است.
نوع بدهوبستانهای روسیه و چین با عربستان رویکردی است که تهران میتواند در بازتعریف روابط از آن بهره بگیرد اما تهران باید مراقب باشد که افراط و تفریطهای ایرانی ممکن است کفه وزنه را به سمت عربستان سنگینتر کند.