مسمومیت دانشآموزان مدارس دخترانه که ابتدا در قم شروع شد بصورت سریالی در شهرهای مختلف تکرار شده و گسترش این تهدیدات بیولوژیکی به خوابگاههای دانشجویان و مراکز آموزشی دیگر اکنون ابعاد وسیعتری به خود گرفته است. اخبار و روایتهای مختلف و عدم پاسخگویی شفاف و صریح از سوی نهادهای مسئول به تردید و نگرانیهای والدین دانشآموزان افزوده است و در این روزها خبر آن در رسانههای سراسر دنیا منتشر شده و سازمانهای حقوق بشری را نیز حساس کرده و در داخل نیز خانوادهها و افکار عمومی را نگران کرده است. در خصوص علل این رخداد در رسانهها و شبکههای اجتماعی عوامل مختلفی عنوان میشود و صاحبنظران سناریوهای متفاوتی را بیان میکنند. حامیان دولت و برخی علما دشمن خارجی را عامل این تهدید میدانند. برخی از تحلیلگران به عوامل خودسر و نیروهای تندرو اشاره دارند و برخی این پدیده را به مانور پنهان و غیر رسمی نهادهای امنیتی و نظامی مرتبط میدانند. به هر جهت شهروندان جامعه حق دارند علل و عوامل چنین بازی خطرناکی که موجب هراس و دلهره در نظام آموزشی شده است و احتمال بروز تلفات جانی دارد را بدانند. ادامه این روند قطعا محیط آموزشی در همه نواحی را نا امن میکند و موجب تشدید اضطراب و درگیری روانی دانشآموزان و والدین میگردد.
با وجود چند دهه بیثباتی اقتصادی و مشکلات معیشتی شعاری، دائم در رسانههای دولتی و تریبونهای رسمی تکرار میشود که مردم ایران از امنیت بهتری نسبت به مردم دیگر کشورها برخوردارند و احساس ایمنی و امنیت موجب شده تا مردم از دیگر مصائب و مشکلات پیش آمده چشم پوشی کنند و به طور جدی به وضعیت نامطلوب موجود معترض نباشند. اینک با شرایط نا امنی که در مدارس به صورت سریالی رخ میدهد همان تنها تکیه گاه نیز خدشه دار شده و اعتماد جامعه سلب میشود و شوربختانه با شعارها و تبلیغات پر طمطراقی که در خصوص امنیت شهروندان سر میدهند با گذشت چند ماه مردم پاسخ صریح و قاطعی از مسئولین در خصوص عوامل و مسببان این فجایع دریافت نکردهاند و همه خطاها و کاستیها و تهدیدات به یک عامل به نام دشمن خلاصه میشود.
تحلیل دیگر که نیروهای تندرو و خودسر را عامل این جنایات میداند به سبب اینکه این حرکت نشانهای جنسیتی دارد و بیشتر مدارس دخترانه را مورد هدف قرار داده است قابلیت باورپذیری آن بیشتر است. در این تحلیل این تهدیدات ادامه همان رفتارهای تروریستی همچون قتلهای محفلی و اسید پاشی و اشغال سفارت در سالهای گذشته است که توسط گروههای تندرو و بنیادگرا در داخل و با دستور و احکام فقهی برخی از مرشدان این گروهها انجام میشود. این گروهها مبانی اعتقادی سخت و متعصبی دارند و جان شهروندان در مقابل افکار و اهداف محفلی آنان هیچ ارزشی ندارد و گاها چند گام جلوتر از سیاستهای حاکمیت حرکت کرده و هزینههای سنگینی برای حاکمیت ایجاد میکنند. به هر سو اگر چه در برخی موارد همسو با سیاستهای رسمی به صورت ایجاد ترس و وحشت در عرصههای فرهنگی آتش به اختیار میشوند ولی آثار و عواقب این حرکتهای خشن و رعب آور گریبانگیر حکومت خواهد شد.
بخش سوم تحلیلها که به احتمال اجرای مانورهای نهادهای رسمی مرتبط میشود این گونه حرکات چنانچه برای ایمنسازی یا آمادگی برای جنگ بیولوژیکی احتمالی در آینده باشد یا اعمالی بازدارنده برای فروکش کردن موج اعتراضات و برداشتن حجاب اجباری در مدارس کشور باشد در این شرایط چنین رفتارهای ارعابی بیش از آنکه به تسلیم شدن و خاموشی معترضان بینجامد موجهای جدیدی از اعتراض و تعطیلی مدارس را ایجاد خواهد کرد و بی تدبیری و ناکارآمدی دولت بیشتر عیان خواهد شد.