شرایط پیش آمده از پاندمی کرونا و قرنطینه اجباری، بخش بزرگی از کسب و کارها و ارتباطات را به فضای مجازی سوق داده است. به همین دلیل طبق آمارهای منتشره مصرف اینترنت در کشور ما به سه برابر میزان گذشته رسیده است و اینک ایرانیان رتبه اول مصرف اینترنت در جهان را دارند. حوزه آموزش نیز تحت این معضل جهانی به فضای وب انتقال یافته است. تعطیلی مدارس و دانشگاهها موجب شده آموزش و تدریس در فضای مجازی و توسط اپلیکیشن های اینترنتی دنبال شود. سابقه تدریس مجازی در کشور ما به شیوه آموزشی دانشگاه پیام نور و ارتباط از شبکه های تلوزیونی برمیگردد که آن شیوه نیز به سبب مشکلات زیر ساختی و ارتباط یکسویه به شیوه های نیمه حضوری تغییر یافت.
در عصر ارتباطات، اکثر کشورهای توسعه یافته روشهای متنوع آموزش الکترونیکی را درکنار آموزش حضوری بکارگیری کرده اند. آموزش در بستر اینترنت ضمن صرفه جویی در وقت و هزینه، امکانات ومزایای برتر و ویژه ای را برای محصلین و مدرسین فراهم می کند. بنابراین کشورهایی که در این زمینه زیر ساخت مناسب را مهیا کرده اند کمترین آسیب را در شرایط اضطراری و قطع ارتباطات اجتماعی متحمل میشوند. در ایران سیستم آموزشی مدارس به سبب فقدان تجربه در آموزش الکترونیکی در ابتدا دچار غافلگیری و سردرگمی شده و پس از گذشت دوره دوماهه هم اکنون اپلیکیشن شاد بعنوان مدرسه مجازی مورد بهره برداری معلمین و دانش آموزان قرار گرفته است. لذا به سبب نبود امکانات و زیرساخت مناسب،سرعت پایین اینترنت، عدم تجربه کافی معلمان و والدین به شیوه آموزش مجازی، فقدان نرم افزارهای مناسب ارزیابی و مدیریت، آموزش با کیفیت تنزل یافته و نا مطلوبی ادامه دارد. با وجود همه این مشکلات جای امیدواری است سیستم آموزشی در ایران از شرایط سنتی و حضوری به سوی بهره گیری از امکانات نوین الکترونیکی و مجازی رهنمون گشته است و ادامه این روند در آینده تغییرات بنیادینی را در حوزه های دیگر رقم خواهد زد.
برخی از افراد با تاکید بر مزایای بهره گیری از آموزش الکترونیکی بر کاهش وقت و هزینه برای دولت و خانوارها تاکید دارند و استفاده مطلق از آموزش مجازی را توصیه می کنند و درمقابل طرفداران آموزش و پرورش سنتی و حضوری، مدل نوین را نا کارآمد و ناقص می پندارند و به شیوه های آموزش الکترونیکی اعتمادی ندارند. گرچه تکنولوژی ارتباطات و ابزارهای الکترونیکی فاصله ها را کاهش داده و به کاربران اختیارات بیشتری در مدیریت زمان در آموزش می دهد، ولی نمی توان از آموزش الکترونیکی به صورت مطلق برای برخی رده های سنی و آموزشهای عملی و کارگاهی بهره بود. آموزش در مقاطع ابتدایی مسلما به ارتباط دوسویه معلم و دانش آموز و ایجاد ارتباط حسی و عاطفی در فرآیند آموزش نیاز است و همچنین دانش آموزان مقاطع پایین تر شرایط کار با وسایل الکترونیک و اپلیکیشن را ندارند و دخالت والدین بعنوان واسطه در فرآیند آموزش موجب کاهش کیفیت آموزش میشود.
از سوی دیگر آموزش الکترونیکی در همه جا بعنوان شیوه آموزشی مکمل مورد استفاده قرار میگیرد و برای آموزش در سطوح عالی یا برای گروههای بزرگسال که به سبب پرمشغله بودن و نداشتن وقت کافی به این شیوه ها روی می آورند مورد توجه قرار میگیرد.
توفیق اجباری انتقال یکباره سیستم آموزشی کشورمان به فضای مجازی و کسب تجربه های نوین توسط کارشناسان، مربیان و اولیا، نوید بخش تغییر اساسی و پیگیری وزارت آموزش و پرورش برای به روز رسانی سیستم و تمهیداتی در الکترونیکی کردن ساز و کارها در حوزه آموزش است. مسلما تجربه آموزش الکترونیکی در مدارس و دانشگاهها گام موثری خواهد بود تا دولت فرصتهای پیش رو در توسعه دولت الکترونیک و بهره گیری از تکنولوژی الکترونیکی در حوزه اقتصاد، سیاست و امور اجتماعی را بهتر مورد شناسایی و ارزیابی قرار دهد.
چنانچه اراده قوی و دلسوزانه در گسترش دولت الکترونیک در حاکمیت شکل بگیرد و مدیران و دست اندرکاران بتوانند از مصلحت اندیشی ها و روابط رانت آلود عبور کنند، بخش بزرگی از مشکلات و معضلات به مدد سیستمی شدن ساختارها مرتفع می شود و امکان نظارت همگانی و شفافیت بیشتر، افزایش راندمان وکاهش هزینه خانوارها و دولت محقق خواهد شد.