سیستم امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و... برای اینکه هدف و مقصود نظامیدر قالب اقدام و حمله نظامیعلیه کشوری را توجیه کنند ابتدا افکار عمومیرا از لحاظ ذهنی و روانی آماده میکنند برهمین اساس تهدید به ترور یا ربایش مسیح علینژاد، ترور جان بولتون و کاردکشی سلمان رشدی در چنین فضایی که یک سَر آن هم شاید هشدارهای اتمیباشد، معنی و مفهوم قابل تامل دارد. بنابراین خوشحالی برخی مسئولان مملکت و همچنین خوشحالی و شور و شعف کیهان و... بدون در نظر گرفتن تاکتیک روانی سیستم امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، نگران کننده و نشان دهنده عدم تحلیل و تفسیر مناسبِ تحرکات اینچنینیست. بنابراین درخصوص اتفاقات پشت سرهم اخیر، نباید براساس شور و احساسات، هیجان و حماسهسرایی واکنش و موضعگیری داشت و آن را نشان اقتدار و... دانست. مسئولان به جای هورا کشیدن از چنین اتفاقاتی، باید با تبارشناسی چنین اقداماتی از سوی آمریکا و...، آن را نشانهای از خطرات احتمالی به حساب آورد. پیامِهای و هوی کیهان و ... این است تحلیل و تفسیر درستی از سناریوی طراحی شده علیه ایران ندارند و متاسفانه در چنین فضایی، تحرکات اینچنینی را نشانه اقتدار به حساب میآورند. بنابراینهای و هویهای اینچنینی بازی دلخواه در زمین آنان است تا بتوانند از فرصت چنین فضایی بر علیه مملکت استفاده کنند این که سلمان رشدی ۳۳ سال تحت تدابیر امنیتی بوده است بعد به ناگاه توسط جوان ۲۴ ساله متولد آمریکا، کاردآجین میشود، نشاندهنده نقشهای شوم است. ملت ایران به اندازه کافی هزینه داده است بنابراین تحمل هزینهدادنهای بیشتر را ندارد. متاسفانه عدهای هم در داخل چنین اتفاقاتی را به فال نیک گرفته و آن را برهم زننده توافق احتمالی برجام میدانند. خلاصه کلام اینکه همه چیز مشکوک و مقدمه خطرات احتمالیست و در چنین فضایی فقط ملت ایران است که ضرر و زیان خواهد دید!