درباره ضررهای تحریم به بخشهای مختلف کشور، بارها و بارها گفته و نوشته شده. البته بگذریم از این که این همه گفتار و نوشتار، تاثیری هم در اتخاذ تصمیمات سخت حاکمیت برای رفع تحریم نداشته است! اما حوزهای که تاثیرات تحریم بر آن ملموستر و محسوستر است و تاثیراتش به کل اقتصاد کشور سرایت میکند حوزه نفت است. در نگرش اول، طبیعی است که تحریم نفت بر کشوری که اقتصادش متکی بر نفت است تاثیرات منفی فراوانی دارد. اما در ماههای اخیر که قیمت هر بشکه نفت، صد دلار را هم رد کرده، این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفته که طبیعی هم هست. چراکه خسارتی که به خاطر نفروختن نفت بر کشور وارد میشود، چشمگیرتر شده است. البته تاثیر تحریم ایران صرفا مربوط به حوزه فروش نفت نیست و این تاثیرات در حوزه جذب تکنولوژی و سرمایهگذاری برای توسعه میادین نفت و گاز، بسیار حایز اهمیت است.
در دوران پسابرجام صادرات نفت ایران به دو میلیون و صد هزار بشکه در روز رسیده بود. اگر گفتار وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت را مبنی بر اینکه ظرفیت تولید نفت ایران در حال حاضر به ظرفیت قبل از تحریم یعنی نزدیک به چهار میلیون بشکه در روز رسیده باور داشته باشیم، بدین معناست که الان هم اگر تحریم نبودیم، میتوانستیم همان میزان نفت بفروشیم. اگر میانگین قیمت نفت را در سه ماه اخیر حدود 110 دلار در هر بشکه در نظر بگیریم، بدین معناست که در صد روز نخست سال جاری خورشیدی، ما میتوانستیم 23 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم. محاسبه این که چه میزان از این درآمد در شرایط تحریم، تحقق یافته، کار سادهای نیست چراکه اولا میزان صادرات نفت ما مشخص نیست، ثانیا قیمت نفت صادراتی ما که با تخفیف در اختیار خریداران قرار میگیرد مشخص نیست و ثالثا مشخص نیست چه میزان از پول همان نفتی که صادر میکنیم به کشور بازمیگردد چرا که تهاتر نفت با کالا را هم باید در نظر داشته باشیم. اما در خوشبینانهترین حالت، 20 تا 25 درصد از آن 23 میلیارد دلار تحقق پیدا کرده که آن هم مشخص نیست پولش به کشور بازگشته یا در قالب کالا تهاتر شده است.
ورود این 23 میلیارد دلار به کشور، میتوانست بخشی از مشکلات اعتباری دولت را حل کند اما به خاطر تحریم، این فرصت از دست رفت؛ همانگونه که در سال گذشته و سالهای قبل از آن، از دست رفت. اما حالا که قیمت نفت بالاتر رفته، حسرت و افسوس، بیشتر شده است. وقتی رفع تحریم، اولویت نباشد، باید هم شاهد حماسهسرایی دولت بابت دریافت 1.6 میلیارد دلار طلب گازی از عراق باشیم. درحالیکه اگر تحریم نبودیم میتوانستیم در صد روز اول امسال، 14 برابر طلب گازی از عراق نفت بفروشیم یا به جای آنکه چندین سال به دنبال زنده کردن طلب نفتی خود از کره جنوبی باشیم، معادل سه برابر آن طلب را در صد روز اول امسال از طریق فروش نفت کسب کنیم. البته این به معنای نادیده گرفتن آن طلبهای گازی و نفتی نیست و تنها برای نشان دادن کوچک بودن عدد آن طلبها در قیاس با درآمد نفتی که میتوانستیم در شرایط غیرتحریمی کسب کنیم ذکر کردم.
تحریم موجب شده در حوزه نفت و گاز، در قیاس با همسایگان هم عقب بمانیم. وقتی به خاطر تحریم، در جذب تکنولوژی و منابع مالی برای توسعه میادین نفت و گاز عقب بمانیم، آنگاه باید شاهد سرعت گرفتن پیشرفت نفتی و گازی کشورهایی همچون عراق و امارات و کویت و قطر باشیم. زمانی نه چندان دور، ایران پس از عربستان دومین تولیدکننده بزرگ اوپک بود اما نه تنها عراق، بلکه امارات و کویت هم ما را پشت سر گذاشتهاند. در گاز هم که اوضاع روشنتر از آن است که توضیح بیشتری لازم داشته باشد. بازار گاز اروپا، تشنه جایگزینی گاز روسیه با تولیدکنندگان دیگر است، اما ما با وجود در اختیار داشتن دومین ذخایر گازی جهان، پشت سر قطر و استرالیا و دیگران ماندهایم.
تحریم، از دو منظر به صنعت نفت ایران ضربه زد. هم مانع بزرگی در مسیر فروش نفت ایران ایجاد کرد و هم مانع از ورود تکنولوژی و سرمایه خارجی به کشور شد. فراموش نکنیم که پس از برجام، 23 تفاهمنامه و قرارداد توسعه میادین نفت و گاز با شرکتهای معتبر بینالمللی منعقد شد اما هیچیک از تفاهمنامهها تبدیل به قرارداد نشد و هیچ قراردادی که طرف خارجی داشت، به مرحله اجرا نرسید که اگر میرسید، اوضاع امروز صنعت نفت و گاز ما بسیار بهتر و امیدبخشتر بود.