۲
يکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۰۸

جنگ روسیه علیه اوکراین؛ نقش ایران در جهان تازه چیست؟

دکتر میثم موسائی*
روسیه پنجشنبه هفته گذشته عملیات نظامی همه جانبه‌ای را علیه اوکراین شروع کرد.
جنگ روسیه علیه اوکراین؛ نقش ایران در جهان تازه چیست؟
روسیه پنجشنبه هفته گذشته عملیات نظامی همه جانبه‌ای را علیه اوکراین شروع کرد. قبل از شروع این عملیات علی رغم هشدار کشورهای غربی از جمله آمریکا، پوتین رییس جمهور روسیه چندین بار اعلام کرد که قصد حمله نظامی به اوکراین را ندارد. مکرون رییس جمهور فرانسه نیز بعد از سفر به مسکو به صراحت اعلام کرد که «نشانه‌ای از قصد مسکو برای حمله نظامی به اوکراین را مشاهده نکرده است». این ایده که «روسیه قصد حمله نظامی به اوکراین را ندارد» باعث شد که بسیاری از تحلیل‌گران به دنبال این فرضیه بروند که روسیه می‌خواهد با قدرت‌نمایی اما بدون جنگ و بدون درگیری نظامی به اهداف خود که دور کردن ناتو از کمربند ایمنی خود است، برسد.
کتمان قصد حمله توسط پوتین، و بعد شروع عملیات همه جانبه نظامی علیه اوکراین، خود دلیل بر طراحی یک برنامه حساب شده قبلی است که به نظر می‌رسد از سال‌ها قبل در مراکز علمی و امنیتی روسیه، مطالعه و برنامه‌ریزی شده است. درخواست روسیه از نیروهای ارتش اوکراین برای تسلیم و زمین گذاشتن اسلحه نیز نشانه عدم تحمل یک همسایه قدرتمند نظامی به عنوان عضو ناتو و مستظهر به حمایت غرب توسط حاکمان روسیه است.
نوستالژی ابرقدرتی شوروی با پانزده جمهوری تحت نام «اتحاد جماهیر شوروی» قوی‌ترین انگیزه برای بازسازی قدرت روسیه در قبال غرب بوده که در پشت اقدامات روسیه قابل مشاهده است. الحاق کریمه به روسیه و دخالت موفق در گرجستان و نبرد در سوریه و نجات دولت آن... علیرغم حضور مستقیم و غیر مستقیم غرب به عنوان حامیان اصلی مخالفان اسد، اعتماد به نفس پوتین را چندین برابر کرده است؛ به گونه‌ای که احتمالاً نباید تصور کرد توسعه طلبی روسیه به اوکراین ختم خواهد شد. اگر روسیه این بار نیز موفق شود، اوکراین احتمالاً نقطه شروع یک نظم جدید در جهان است که به طور قطع یکی از بازیگران اصلی آن روسیه به رهبری پوتین خواهد بود. تضعیف هژمونی آمریکا و عدم موفقیتش در افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لبنان و نیز نفوذ و تسخیر روزافزون بازار کشورهای غربی توسط چین و روابط نزدیک چین و روسیه و بازی دادن و استفاده از مهره کشورهایی چون ایران، عربستان، ترکیه و ... در این بازی می‌تواند طلیعه یک سپهر جدید در فضای سیاسی قرن بیست و یکم باشد.
با حدوث معادلات جدید، نظم حاکم بر جهان کنونی که حاصل توافق کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم است برای مدیریت آرایش جدید قدرت‌های جهانی کافی نخواهد بود و احتمالاً در آینده دستخوش تحولات گستره  در درون خواهد شد: وضعیت جدید، یا ساز و کار حاکم را با ناکامی‌های فراوان در مدیریت بحران‌ها روبرو خواهد کرد و یا باید تن به تغییرات اساسی دهد. در هر حال عملاً سرنوشت  ساکنان کره زمین بدست نیروهای جدیدی رقم خواهد خورد.
با پذیرش این واقعیت که هژمونی قدرت آمریکا دچار چالش اساسی شده و بازیگران جدیدی وارد این معادلات شده‌اند  و در عین حال از لحاظ تئوریک شاهد یک ساز و کار ناکارآمد در تنظیم روابط بین الملل هستیم، سوال اساسی این است که آیا جهان شاهد انواع بحران‌های جدید و غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود؟ و یا با باز تنظیم نظم کنونی شاهد جهان جدیدی خواهیم بود؟ پاسخ این سؤال بستگی به تحولات چند سال آینده دارد و شاید هم تا اندازه زیادی به پاسخ جهان به اشغال اوکراین توسط روسیه بستگی دارد؟ صرف نظر از اینکه در سال‌های آینده شاهد طراحی یک چارچوب جدیدی از نظم جهانی و منطقه‌ای باشیم  یا با حفظ همین چارچوب، شاهد بروز انواع بحران‌ها و جنگ‌ها و درگیری‌های بیشتر در سطح منطقه و جهان باشیم. باید دید در این میان، وضعیت ایران در آینده چه موقعیتی خواهد داشت و نقاط قدرت و ضعف و چالش‌های آینده ایران چیست؟  ایران نسبت به «جهان در حال تغییر» در چه جایگاهی خواهد بود؟
برای پاسخ به سؤال مذکور  باید به واقعیت های زیر را در تحلیل خود لحاظ کنیم:
الف. تک قطبی جهان در آستانه پایان یافتن است.،
ب. چین و روسیه به عنوان دو بازیگر متحد و بسیار تأثیرگذار در آستانه ظهورند.
ج. اتحادیه کشورهای آنتلاتیک تحت عنوان «ناتو» عملاً شکست خورده است و در هر منطقه‌ای ورود کرده‌اند، با شکست، آن منطقه را ترک کرده‌اند، عراق و افغانستان و سوریه نمونه‌های آن هستند.
د. حمایت اعضای ناتو از متحدان خود از حرف فراتر نخواهد رفت و این باعث بی‌اعتمادی قدرت‌ها و کشورهای اقماری به آنهاست.
ه. خاورمیانه بدون حضور آمریکا و غرب به چارچوب جدیدی برای حل و فصل مسائل و مشکلات خود می‌رسند که در آن چین از لحاظ اقتصادی قدرت اول را دارا است، روسیه و رژیم صهیونیستی و ترکیه قدرت اول نظامی را و ایران و عربستان قدرت اول ایدئولوژیک را دارا خواهد بود.
اگر گزاره‌های پیش گفته را امر واقع و یا «داده شده» تلقی کنیم یقیناً در چنین فضایی منافع اقتصادی چین و منافع سیاسی روسیه و نقش بازیگران منطقه‌ای مانند ترکیه و عربستان می‌تواند به چالشی برای حفظ گسترش نفوذ فیزیکی ایران در منطقه تلقی شود. بنابراین احتمالاً در آینده تنگناهای ایران برای حضور در منطقه اگر قبلاً تحت تأثیر آمریکا و متحدینش بود، من بعد از طرف رقبای منطقه‌ای و قدرت‌های فرا منطقه‌ای مانند چین و روسیه با محدودیت (شاید بیشتری) مواجه خواهد شد.
نکته دوم در رابطه با ایران این است که آیا برجام تحت تأثیر معادلات جدید جهانی قرار خواهد گرفت گرچه روسیه و چین گفته اند مساله اوکراین تاثیری بر نتیجه مذاکرات وین ندارد اما در واقعیت همه چیز به همه چیز ربط دارد خصوصاً با نقشی که روسیه در موفقیت و یا عدم موفقیت مذاکرات دارد. باید دید آیا روسیه از کارت برجام به عنوان اهرمی برای کاهش فشار غرب برخود، استفاده نخواهد کرد؟
به نظر می‌رسد شاید در شرایط فعلی به «بن بست رسیدن مذاکرات برجام» بیشتر به نفع روسیه باشد تا توافق و احیای برجام. در حالی که احیای برجام بیشتر به نفع ایران و غرب است چرا که  ایران با احیای برجام می تواند کمبود گاز و نفت در بازارهای جهانی  ناشی از تحریم احتمالی نفت و گاز روسیه را جبران کند و تا اندازه زیادی نگرانی غرب را در باره بحران ناشی از کمبود عرضه انرژی در بازارهای جهانی به ویژه وابستگی اروپا به گاز روسیه کاهش دهد و با تحریم بخش نفت و گاز روسیه در کنار کمک نظامی به اوکراین و فرسایشی کردن جنگ و درگیری ها در اوکراین فشار موثرتری بر اقتصاد روسیه و نابودی ماشین جنگی اتحاد جماهیر سابق وارد سازد و اوکراین را به باتلاقی برای نابودی و استهلاک ماشین جنگی اتحاد جماهیر شوری که عمدتا روسیه آن را به ارث برده تبدیل سازد  بنابراین اگر با تصرف اوکراین توسط روسیه با جهان جدیدی روبرو شده باشیم، ایران می تواند  از این تغییر به عنوان یک فرصت استثنایی برای افزایش فایده احیای برجام و استفاده از مزایای حضور در بازار نفت و گاز اروپا و بهره مندی از تکنولوژی پیشرفته تر غرب برای سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز و ارتقای سهم ایران در بازار جهانی انرژی متناسب با ذخایر انرژی اش استفاده کند. (ایران با داشتن حدود 15 درصد از ذخایر گاز کشف شده دنیا در دنیا در جایگاه دوم و از لحاظ حضور در بازار های جهانی جایگاهی ندارد.)
احتمالا مذاکره مستقیم با آمریکا در چارچوب برجام و کاهش نقش روسیه به عنوان واسط اصلی در شرایط فعلی توسط ایران، بهترین تاکتیک  برای افزایش امکان استفاده ایران از این فرصت است که باید دید ایران از آن استفاده خواهد کرد یا این فرصت را مانند فرصت های قبلی از دست خواهد داد؟ باید منتظر ماند و دید که آیا ایران می خواهد و می‌تواند در این نظم جدید، جایگاه خود را حفظ و در مرحله بعد ارتقاء دهد؟ آیا منافع بازیگران مورد اشاره، این اجازه را خواهند داد؟ آیا با حفظ نقش موثر روسیه به عنوان کانال ارتباط ایران و آمریکا ، در عمل دست و پای ایران را - بیشتر  از محدودیتی که تا کنون آمریکا داشته است - خواهد بست؟
بخش مهمی از پاسخ این سوالات در عمل  به میزان موفقیت مذاکرات برجام و سرعت احیای آن و فاصله گیری تیم مذاکره کننده از اعتماد به قدرت هایی که منافعشان در شکست مذاکرات و یا احیای بخش کوچکی از ظرفیت های برجام است و نیز حذف واسطه ها برای سرعت بخشیدن به یک توافق خوب بستگی دارد. باید دید ایران به عنوان یک بازیگر منطقه ای، این فرصت را صید خواهد کرد یا چون ابرهای بهاری خواهد گذشت؟ احتمالا پاسخ این سوال در این آخرین ماه سال آشکار خواهد شد.
 
*استاد  اقتصاد دانشگاه تهران  و  رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران
 
کد مطلب: 161505
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *