۰
يکشنبه ۲ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۰

خطر لاکچری در کمین ارزش های فرهنگی

مهدیه ملک شیخی*
زندگی تجملی یا به عبارتی زندگی لاکچری سبکی از زندگی است که در آن همه چیز زرق و برق خاصی دارد. لاکچری هایی که وابسته به حساب بانکی اشخاص است و رابطه دو سویه با هم دارند، حساب بانکی بیشتر، لاکچری بیشتر و حساب بانکی کمتر، تجملات کمتر و اینجاست که ادای لاکچری بودن در این عرصه ظهور پیدا می‌کند.
خطر لاکچری در کمین ارزش های فرهنگی
زندگی تجملی یا به عبارتی زندگی لاکچری سبکی از زندگی است که در آن همه چیز زرق و برق خاصی دارد. لاکچری هایی که وابسته به حساب بانکی اشخاص است و رابطه دو سویه با هم دارند، حساب بانکی بیشتر، لاکچری بیشتر و حساب بانکی کمتر، تجملات کمتر و اینجاست که ادای لاکچری بودن در این عرصه ظهور پیدا می‌کند.
این روز ها با داغ شدن تب و تاب شبکه های اجتماعی و رقابتی که در میان آنها برای برگزاری هر چه عجیب و غریب تر جشن های عروسی و جهیزیه های لاکچری وجود دارد، سبب شده که برای خیلی از افراد  برنامه ریزی اینگونه مراسم پیچیده تر شود. زوج های جوانی که تجمل و تجمل گرایی بر تمام جنبه های زندگی شان غلبه کرده، حاضرند برای یک شب عروسی و نمایش آن در فضای مجازی میلیون‌ها و گاه میلیاردها تومان هزینه کنند در حالی که در سوی دیگر جامعه، عده‌ای نیز به واسطه عدم استطاعت مالی، قادر به تشکیل زندگی نیستند و در نتیجه شکاف میان تجمل‌گرایان و ساده زیست ها روز به روز عمق بیشتری می یابد.
بسیاری از کسانی که در این زمینه فعال صفحات مجازی هستند و به مدد کارهای عجیب و غریبشان توانسته اند دوستان مجازی فراوانی دور خود جمع کنند اذعان می کنند که سالهاست زندگی مان بر پایه دیدگاه و نظرات اطرافیانمان می گذرد، طوری که مدام در فکر این هستیم که با فعالیت هایی که در طول روز انجام می دهیم دیگران راجع به ما چه فکری می کنند؟ از انتخاب چیدمان دکور منزل تا مناسبت های کوچک و  بزرگ زندگی شخصی مان بر اساس نظر دیگران انجام می شود و آن زمان که حس می کنیم دیگران به ما توجه کرده‌اند و دیده شده ایم، حس و حال خوبی را تجربه خواهیم کرد .
دنیای تبلیغات، شیوه های تربیتی، اقدامات آموزشی و شیوه برخورد والدین و معلمان با فرزندان، همواره آنها را به سمت تمایز و تفاوت سوق می دهد. ما همواره از فرزندانمان می خواهیم در تحصیل، کار، ورزش، هنر و سایر امور زندگی  متفاوت و برجسته باشند و بعد ناگهان در یک مورد خاص مانند ازدواج  از آنها توقع داریم دست از این دیدگاه بردارند و ساده باشند .
هنگامی که در سیستم آموزشی، در تبلیغات رسانه ها، در همه شئون و ابعاد زندگی، افراد یاد می‌گیرند خودشان را با دیگران مقایسه کنند، طبیعی است این افراد در ازدواج هم دست به مقایسه بزنند و مهریه، جهیزیه و جشن ازدواج متفاوت و متمایز را طلب کنند.
مراسم در همه جوامع و فرهنگ ها جز شعائر است و در آن ها نمایشگری وجود دارد . اما چنانچه سبک زندگی را بر مبنای نمایش دادن و به رخ کشیدن استوار سازیم چه زمانی فرصت خواهیم کرد خودمان باشیم و آنچه را که به دور از فشار و قضاوت دیگران دوست داریم، انجام دهیم؟
در واقع ما نیاز به راهکارها و برنامه هایی  داریم  که نگاه افراد درباره اینکه دیگران چه می گویند؟ چه می خواهند؟ و چه قضاوتی می کنند تغییر کند و ملاک عمل آدم ها خواست و خرد خودشان باشد. توسعه چنین دیدگاهی موجب می شود آدم ها نقاب را بردارند، خودشان باشند، از بهتر به نظر رسیدن دست بردارند و در نهایت سادگی را تجربه کنند و بتوانند ازدواج ساده داشته باشند.
مسئله اساسی که از اهمیت بسزایی برخوردار است بحث آموزش است. زندگی اجتماعی انسان ها نیازمند کسب مهارت هایی است و آموزش آنها برای زندگی حال و آینده افراد ضروری به نظر می آید.
در کشورهای موفق دنیا آموزش انواع مهارت های زندگی از دوره ابتدایی و ورود کودک به نظام تعلیم و تربیت آغاز و در قالب بازی و پروژه های مختلف و کارهای دستی و هنری، غیرمستقیم به کودکان یاد داده می شود، اما متاسفانه به رغم تاکید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر مهارت آموزی در تدوین محتوای آموزشی، تالیف کتاب ها و برنامه های درسی، چگونگی مهارت آموزی بسیار ضعیف و کم رنگ دیده شده و یکی از آسیب های جدی که دانش آموزان در زمینه های مختلف با آن مواجه هستند، عدم آموزش مهارت های لازم برای زندگی است .
در دوران جوانی و در حال حاضر نیز هیچ گونه آموزش قبل از ازدواج به صورت مدون به جوانان داده نمی شود، در نتیجه جوانان به جای تمرکز روی بعد معنوی ازدواج و فلسفه وجودی آن و در پی آن کسب مهارت‌های زندگی و شناخت ابعاد روانی طرف مقابل، فقط به ظواهر ماجرا چشم دوخته و درگیر چشم و هم چشمی و مصرف گرایی می شوند.
به نظر می رسد بهتر باشد در گام های ابتدایی از سوق دادن افراد جامعه به سمت مقایسه های اجتماعی و بی نتیجه دست برداریم و مسائل را عمیق تر بررسی کرده و در سایر ابعاد زندگی افراد از طریق آموزش غیرمستقیم پیش رویم و بعد ناخودآگاه این فرهنگ سازی پیرامون ازدواج هم تسری پیدا می‌کند.
در معرض دید قرار دادن عروسی های اشرافی اشخاص و تداوم فرهنگ ولخرجی در این گونه مراسم مانند ویروسی همه گیر عمل کرده و به تدریج از طبقات بالای اجتماع به طبقه های متوسط و حتی پایین جامعه انتقال می یابد .
در سراسر دنیا در کنار موسساتی که با تشویق افراد به برگزاری مراسم اشرافی به این صنعت رونق می دهند، موسساتی هم هستند که با مشاوره های حرفه ای، زوج ها را به سرمایه گذاری های بلندمدت تر و برگزاری مراسمی به دور از هر گونه تجملات ترغیب می کنند و در این راستا راهکارهای خلاقانه ای به اشخاص ارایه می کنند تا ازدواجشان را خاص و به یاد ماندنی سازند .
به طور مشخص نمی توان گفت کدامیک (زن یا مرد) بیشتر به این نوع مراسم گرایش دارند، چراکه ما بنا را بر این می گذاریم که در زندگی مشترک، تصمیم گیری به صورت اشتراکی است؛ اما تاثیر نظام تربیتی را در تعریف زیبایی برای زن و تعریف توانایی و اقتدار برای مرد را نمی توان نادیده گرفت. گاهی مردان برای اینکه در نگاه دیگران تواناتر و مقتدرتر به نظر برسند ناگزیر دست به کارهایی می زنند و بارهای مالی فراوانی برخود تحمیل می کنند تا بتوانند در میان خانواده همسر و حتی خانواده خویش ارج و احترام بیشتری بدست آورند. از سوی دیگر زنان نیز به سبب انگاره های ذهنی که در تعریف زیبایی دارند، گاه طالب تشریفاتی می شوند که این قدرها اهمیت ندارد!
*کارشناس ارشد علوم تربیتی
 
کد مطلب: 109911
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *