ایرانیان در طول تاریخ با ویژگیهای نیکویی چون مهمان دوستی، عطوفت و خون گرمی شناخته شدهاند ولی در حوزه سیاست بدلایل فرهنگی و تاریخی ذهنیت مثبتی از امر سیاسی و وارد شدن به فعالیت سیاسی وجود ندارد. حوزه سیاست در ایران در طول تاریخ در اختیار افراد یا گروههای خاصی بوده و ایرانیان همیشه با حکومتی متمرکز و اقتدارگرا سروکار داشتهاند، لذا فرهنگ سیاسی ایرانیان با ویژگیهای گوناگونی چون اقتدارگرایی، خودمداری، بی اعتمادی، توهم توطئه و ارادت سالاری همراه است. سنتهای ناسالم سیاسی ذکر شده در دوره استبداد و زندگی سنتی در ایران برجسته و اجتناب ناپذیر است ولی با پیروزی انقلاب و سپس استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی تلاش شد تا بسیاری از این سنتها، آداب و پلشتیهای فرهنگی در حوزه سیاست زدوده شود و گرایشات و علاقمندی و مشارکت در سیاست در محیطی امن و ایمن و با طیب خاطر ظهور و بروز پیدا کند.
متاسفانه با حوادثی که در دهههای اخیر توسط برخی از نخبگان اجرایی و شخصیتهای سیاسی رقم خورده نه تنها بخشی از آن سنتهای ناسالم سیاسی اصلاح نشده است بلکه مولفههایی چون بیاعتمادی سیاسی و توهم توطئه گسترش یافته است. قتل همسر شهردار سابق تهران و حواشی و سناریوهایی که در جامعه هر روز افکار عمومی رو به خود مشغول کرده است نمونهای از آن سنخ موضوعات سیاسی - جنایی است که جامعه را منفعل و سرخورده کرده است لذا سوال اینست که با ماجراهایی نامتعارف در عالم سیاست – چه آنها که علنی میشود و چه آنهایی که در شایعات به گوش مردم میرسد و دهان به دهان میچرخد- چگونه جامعه ایران دچار تئوریهای توطئه نباشد؟ و این آسیبهای مهلک و خوفناک چه زمانی ایران و ایرانی را رها میکند؟
اولین نکته این است که بین ظاهر و باطن سیاست در ایران فاصله عمیقی است. اگر چه فضای سیاست در همه جای دنیا به خاطر ذات آن، بدلیل جنگ قدرت دارای پنهانکاری و رقابت است ولی شرایط مطلوب برای سپهر سیاسی یک جامعه آنست که ارتباطات و تعاملات افراد و گروههای سیاسی شفاف و قانونی و سالم باشد و فاصله بین ظاهر و باطن سپهر سیاسی کوتاه باشد. لذا هرچه ارتباطات سیاسی پنهان و بدون ضابطه و رمزآلود گردد و رفاقت و باند و محفل جای تحزب و فعالیت سالم سیاسی را اشغال کند مسلما فرهنگ بی اعتمادی و توهم توطئه در جامعه گسترش مییابد.
نکته دوم اینکه جمهوریت با تعیین سرنوشت توسط مردم معنا پیدا میکند و مشارکت مردم منوط به ایجاد فضای امن و ایمن است. در وضعیت کنونی ایران باید نسبت به میزان شفافیت و اعتماد سیاسی بیطرفانه تحقیق و نظرسنجی انجام گیرد و بفکر مشارکت همه افراد و گروهها در سیاست باشیم.لذا در دوره جمهوری و برقراری دموکراسی چنانچه خشونت و حوادثی که حوزه سیاست را مخوف جلوه میدهد تکرار شود، یقینا افراد جامعه دچار این همانی با دورههای استبداد پیشین میشوند و به همان میزان در اذهان مردم تئوریهای توطئه قوت میگیرد.
لذا شایسته است برای گذار از آسیبهای حوزه سیاست، شفافیت، اخلاق سیاسی، قانون مداری و پرهیز از پنهانکاری و حذف، در دستور کار حکومت و فعالین سیاسی قرار گیرد و جهت جلوگیری از انسداد سیاسی و پویای افراد در امور سیاسی، روشها و تکنیکهای رقابت سیاسی و هر موضوعی که خشونت سیاسی و هراس اجتماعی را ترویج میکند مورد ارزیابی و اصلاح قرار گیرد.