«مخدوش شدن انتظارات از نقشها یکی از مشکلات جامعه ماست و منحصر به روحانیون نیز نمیشود. دانشگاهیان و سیاسیون و اخیرا سلبریتیها هم با چنین وضعی مواجه شدهاند و در نتیجه انتظارات از افراد و نقشها را دچار اختلال جدی کردهاند.»
به گزارش ایسنا، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «برای روحانیت و حتی تریبونهای آنان، نقش به نسبت تعریف شدهای در ذهنها وجود دارد و اگر نقش جدیدی وارد ماجرا شود، کلیت آن نقش اصلی مخدوش و دچار اختلال خواهد شد. به نظر بنده هر کس حتی اگر تخصص هم در موضوعی داشته باشد جالب نیست که در نقشی جز نقش اصلی و تعریف شده برای خود وارد شود به ویژه برای روحانیون.
چندی پیش فیلم کوتاهی در شبکههای اجتماعی پخش شد که یک آقایی با لباس روحانی بالای یک کوه ایستاده و به حالت اقتدار نمایش جذابی از کار با نانچکو انجام میداد که بسیار دیدنی بود ولی من به عنوان یک بیننده احساس شخصی خود را میگویم که اصلا خوشم نیامد چون انتظارم از نقش یک روحانی انجام عملیات با نانچکو نیست. این نقش موجب مخدوش شدن انتظارات مخاطب از نقش روحانیت میشود. در عوض آن روحانی که به روستاها میرود و برای کودکان کتاب میبرد و با آنان کتاب میخواند نقشی را مطابق انتظارات ایفا میکند.
شاید بگوییم که این نقشها تا این حد موجز تعریف نشده است. میپذیرم و ممکن است در مواردی اختلاف باشد ولی در هر حال باید به تبعات نقشها ملتزم بود. هنگامی که از تریبون نماز جمعه درباره FATF چنان قاطع سخن بگوییم؛ در حالی که این یک موضوع بسیار تخصصی است و حتی کارشناسان خبره هم جرات بیان نظرات قاطع در این باره را ندارند در این صورت باید بپذیریم که ذهنیت مردم را به این جایگاه و نقش سیاسی و تربیتی آن مخدوش کردهایم. هنگامی که درباره مشق شب که مسالهای اختلافی و کارشناسی است نظر قاطع و از موضعی فراکارشناسی دهیم نهتنها کمکی به حل و فهم آن موضوع نکردهایم بلکه آن را از مسیر درست بررسی خارج کردهایم. اینجاست که انگیزهشناسی وارد ماجرا میشود و به بحثهای پشت پرده ماجرا و نقش موسسات کمک درسی دامن میزند. هنگامی که هر روز درباره فضای مجازی و از موضع کارشناسانه نظر دهیم، نهتنها اثرگذاری آن کم میشود بلکه مهمتر از این ممکن است اثرت منفی به همدلی با سخنان و اظهارات دیگر گویندگان نیز بگذارد.
این مخدوش شدن انتظارات از نقشها یکی از مشکلات جامعه ماست و منحصر به روحانیون نیز نمیشود. دانشگاهیان و سیاسیون و اخیرا سلبریتیها هم با چنین وضعی مواجه شدهاند و در نتیجه انتظارات از افراد و نقشها را دچار اختلال جدی کردهاند. البته این نافی آن نیست که یک نفر برای خود دو نقش گوناگون تعریف کند. برای نمونه میتوان در کسوت روحانیت بود و در عین حال یک نقش یا تخصص دیگر هم داشت و در آن ایفای نقش نمود. مثلا استاد دانشگاه بود. هر چند این دو نقش لزوما بر یکدیگر منطبق نیستند ولی تعارضی هم با یکدیگر ندارند ولی لیدر فوتبالی بودن قطعا سازگاری با این لباس ندارد.
روز پنجشنبه گذشته برای آشنا شدن با فضای ورزشگاهها و پرسش از فهم و برداشت اجتماعی از این فضا، برای دیدن مسابقه دو تیم پدیده و استقلال عازم ورزشگاه آزادی شدم ولی نکته عجیبی که دیدم آمدن تعداد قابل توجهی افراد روحانی در جمع طرفداران تیم پدیده بود که به ظاهر از مشهد آمده بودند. هر چه کوشیدم که درکی از این نقش جدید روحانیون در این حکومت پیدا کنم و آن را به کارکرد و نقش واقعی روحانیون ربط دهم، موفق نشدم.
اگر با همین دستفرمان برویم در آینده نزدیک نقشهای جانبی آقایان آن قدر گسترده خواهد شد که نهتنها نقش اصلی آنان به حاشیه خواهد رفت بلکه نحوه برخورد و انتظارات جامعه نیز از آنان تفاوت خواهد کرد.»