سخنان آقای ولایتی درباره الگو قرار دادن مردم یمن و خوردن نان خشک و پوشیدن لُنگ بازتاب زیاد داشت.
به گزارش ایسنا، عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «کارگزار یا راهگزار؟!» در روزنامه «اعتماد» نوشت: متاسفانه این روزها برخی دولتمردان دیگر نیز سخنان عجیب و غریبی به زبان میرانند که از نظر مردم موجب تاسف میشود. در این مورد خاص پزشکی که باید شیر خشک نوزادان را تامین و تجویز کند، نسخه نان خشک میپیچد. حتی در مورد لُنگ هم توجه ندارند که یمنیها از روی فقر نیست که لُنگ میبندند، بلکه این فرهنگ پوششی آنان است و ربطی به نداری و دارایی ندارد. و از همه بدتر اینکه این سخنان اثرات سیاسی و اقتصادی بسیار بدی دارد و شاید چندصدتومان گرانی دلار را باید به حساب ایشان گذاشت.
ولی این یادداشت در مقام شرح و بسط نکته بسیار مهمتر دیگری است که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. تناقضات جامعه ایرانی کم نیست. تناقضات عینی و ذهنی، در همهجا دیده میشود. اینگونه سخن گفتن ریشه در یکی از این تناقضات مهم دارد. برداشت ما از هدف یا فلسفه حکومت چیست؟ اگر حکومتکنندگان خود را در مقام هدایتگران جامعه و مردم بدانند، باید متناسب با آن رفتار کنند و اگر خود را در مقام کارگزاران مردم میدانند رفتارشان متفاوت خواهد بود.
حکومت مدعی هدایتگری مردم حتی اگر منتخب مردم باشد، رفتارش در سبک زندگی و زیست شخصی متفاوت از حکومتی است که در قالب کارگزاری رفتار میکند. حکومتهای کارگزار مثل عموم دولتهای امروز جهان هستند. آنها وظیفه مشخصی را به صورت کارگزاری انجام میدهند. مثل کارگزار بورس که حق کارگزاری خود را میگیرد و کارگزاران بهتر و خبرهتر افراد بیشتری را جلب میکنند و در عمل دستمزدهای بالاتری هم میگیرند. آنان منتی را بر کارفرما نمیگذارند و تابع خواستها و امیال او هستند. درست مثل یک پیمانکار یا کارگزار ساختمانی که دستمزد میگیرد و کار را انجام میدهد. بهترین پیمانکاران آنانی هستند که کار را ارزان و با کیفیت خوب و بهموقع تمام کرده، تحویل میدهند. البته آنان بهترین دستمزدها را هم میگیرند و بهترین زندگی را دارند، خانههایشان در بهترین محلهاست، بزرگ و مجلل است و ... و کسی هم به این نوع زندگی آنان اعتراضی ندارد و آنچه را که انجام میدهند دستمزدش را میگیرند. ولی حکومتی که مدعی هدایتگری باشد، حق گرفتن دستمزد به آن مفهوم را ندارد. او کارگزار نیست، بلکه هدایتگر است. در اینجاست که گزارههای رهبران دینی و امام علی (ع) معنا و مفهوم پیدا میکند. هنگامی که آن حضرت لباس وصلهدار میپوشد و مورد سوال واقع میشود به صراحت میفرماید که: «خداوند بر حاکم اسلامی واجب کرده است که زندگی او و خانوادهاش با پایینترین فرد جامعه، همسطح باشد.» استاندارانش را از اینکه جز این رفتار کنند، سرزنش میکند. چون برای خودش رسالتی فراتر از کارگزاری قائل است.
بنده نمیخواهم بگویم که کدامیک از دو حکومت باید باشد. ترجیح خودم در دنیای امروز حکومت کارگزار است. اینکه وزیر و وکیل هر حکومتی حقوق و دستمزد خوب بگیرند و پولش را نیز من به عنوان شهروند بدهم و البته او کارگزار شهروندان است و باید پاسخگوی عملش باشد. ضمن اینکه از اساس نیز باید با رأی آزاد مردم به سر کار بیاید، نه آنکه به قول مرحوم آذری قمی یک کیلو گلابی بگذارند جلوت و بگویند همین است و مجبوری بخری. در حکومت کارگزاری، شایستهسالاری و مزایده و مناقصه رواج دارد. یک کارگزار موفق مشکلی ندارد که در حکومت نباشد، در جای دیگری که لازم بداند خلاقیت خود را بروز میدهد. به علاوه امروز مثل گذشته نیست که امکان هدایتگری به مفهوم گذشته باشد، حتی اگر هم رخ دهد، در زمان هدایتگری محدودیت دارد. این نوع حکومتها امروز در شرایط بحرانی و جنگ بیشتر تعیُّن پیدا میکنند.
ولی اگر به هر دلیلی حکومتکنندگان گمان کردند که در مقام هدایتگری هستند، باید خود را با این گزاره امام علی (ع) و نیز توصیههای دینی در نهجالبلاغه هماهنگ کنند و الا نمیشود که هم مدعی هدایتگری باشیم هم فاقد صلاحیت حرفهای بوده و در پستی قرار بگیریم که شایستگیاش را نداریم و هم اینکه حقوق نجومی دریافت کنیم! روشن است که دریافت اینگونه از حقوقهای کلان حتی اگر به لحاظ کارشناسی حق آنان باشد نه تنها تناسبی با هدایتگری ندارد بلکه اگر بیتناسب با سطح کارشناسی آنان باشد که به طور معمول است، نوعی غارت سازمانیافته تلقی میشود که شکاف میان دولت و مردم را افزایش میدهد. حالا چه برسد به گرفتن زمین در بهترین نقطه شهر، آن هم با قیمت زیر قیمت کارشناسی و پرداخت اقساط بدون بهره، آن هم در کشوری که در برخی سالها تورم ۵۰ درصدی را تجربه کرده است و همیشه تورمش دو رقمی بوده است! و جالب اینکه برای توجیه ماجرای خانه خود دست به دامن حفظ امنیت میشوند در حالی که در حکومت هدایتگر، امنیت نیز معنای دیگری پیدا میکند.
اگر در این نوع حکومت امنیت مورد نظر آقایان برقرار بود، امام علی (ع) نه در مسجد نماز میخواند و نه آنکه بدون محافظ گام برمیداشت یا از همه مهمتر نه در صف اول جنگ بود. حکومت هدایتگر، حکومتی است که امام علی (ع) در جایی میگوید هنگامی که در جنگ به ما سخت میشد، نزد پیامبر (ص) میرفتیم و در سایه او آرامش میگرفتیم (نقل به مضمون). حالا فرماندهان جنگ از کاخ سعدآباد نسخه خوردن نان خشک و پوشیدن لُنگ شاید هم وصلهدارش را برای مردم میپیچند! این رزم نیست که بزم است.
بنابراین پیشنهاد روشن این است که ذهنیت حکومت هدایتگر را کنار بگذارند. البته با وجود این افراد، فاصلهای طینشدنی با چنان وضعیتی داریم. بهتر است که در پی شکل دادن حکومت کارگزار بود. کارگزاران آن تخصصی باشند، دستمزد خوب بگیرند، منتخب واقعی مردم باشند. پاسخگویی و شفافیت را به عنوان رکن رفتاری بپذیرند. جلوی مردم هم قیافه نگیرند و منت نگذارند چون مردم کارفرما هستند و نه رعیت. البته با وجود این افراد نیز فاصلهای طینشدنی حتی با ساختار کارگزار داریم. کسی این همه حقوق نجومی و رانت را مفتی رها میکند؟ لطفا آدرس خانههایتان را بدهید، چالش آقازادهها پیشکش.