استقلال البته یک بازی عقب افتاده دارد اما در لیگی که هفت هفته آن سپری شده، در 6 بازی برگزار شدهاش فقط یک برد کسب کرده، تن به یک شکست داده و چهار بار هم به تساوی رسیده که یکی دو تا از این تساویها هم کمتر از شکست نبوده است.
به گزارش ایلنا، با چنین مجموعه امتیازی (هفت امتیاز) و چنین رتبهای (یازدهم بین 16 تیم) آبیهای پایتخت چندان جلوتر از فصل گذشته تا همین مقطع و تاریخ از مسابقات لیگ برتر نیستند. فصل پیش تحمل 4 شکست در 7 دیدار نخست و سقوط تا رده چهاردهم جدول سبب شد منصوریان که در آخرین بازیاش از عهده ذوب آهن در تهران برنیامده بود، اجبارا از سمتاش استعفا بدهد و برود و بعد از یک مسابقه که میکمک درموت بریتانیایی یکی از دستیاران ارشد علی منصوری استقلال را در رشت و در تقابل با سپیدرود هدایت کرد و به پیروزی هم رسید، گردش کارها بهدست شفر بیفتد.
مرد آلمانی نامداری که پیشینه روشنی دارد و در ارتقای تیمهای به بنبست رسیده ماهر است و فوتبال روز دنیا را میشناسد و میتوان به او تکیه کرد و به آینده امیدوارتر شد.
13 ماه بعد از آن انتصاب و در حالی که شفر کاملاً با چرخههای کار در استقلال آشنا شده و میداند که فوتبال ایرانی چیست و لیگ آن از کدام قماش است، کارنامه فصل جاری او بهجای اینکه خبر از بهتر شدن وی و تیمش بدهد، به شکلی آشکار حاکی از عقبگرد است و تیم وی به هر شکلی بازی کرده الا روشی که انتظار آن میرفته است. رفتن چهار مهره اساسی تیم (تیام، جباروف، ابراهیمی و حسینی) به لیگهای سایر کشورها البته در نزول آبیها بیتأثیر نبوده است اما ناکامی اصلی شفر و استقلال در امر جذب مهرههایی بوده که قرار بود جای نفرات جدا شده را پر کنند و البته هر کاری کردهاند به جز اینکار را. نه اینکه طارق همام و نویمایر بازیکنان بدی بوده باشند و برعکس این هافبک «لب خط» عراقی و این مرد میانی بازیساز آلمانی باعث پیشرفت آبیها در مرکز میدان و در طراحی حرکات بهسمت جلو بودهاند اما مرتضی تبریزی که در ذوبآهن میدانداری میکرد و الحاجی گرو که امیدهای زیادی به وی بسته شده بود، هرگز جای تیام را پر نکردهاند و در میان آنها اگر تبریزی دو سه گلی زده الحاجی گرو به یکی از نمادهای ناکامی استقلال در این فصل تبدیل شده است و گاه اصلاً به میدان فرستاده نمیشود.
از چیدن میوههای آماده تا...
یک فرضیه در خصوص خوب نتیجه نگرفتن شفر در این فصل و عقبگرد نسبت به فصل قبل که بهرغم تازهوارد بودن یک انقلاب کوچک سریع را در جمع آبیها پیریزی کرد، این است که شفر فصل پیش تیم آماده و جوان شده علیمنصور را که در نیم فصل دوم لیگ شانزدهم شخم خورده و به بلوغ فکری نایل شده بود، تحویل گرفت و به قولی یک ظرف میوه خوش آب و رنگ و رسیده را دریافت کرد و دو سه میوه جدید عمدتاً خارجی را به آنها افزود و به لطف گلهای حساس تیام بهترین خرید سالهای اخیر استقلال آبیها را از درون یک بحران بزرگ به سوی یک خوشبختی چشمگیر رهنمون کرد ولی امسال که تیم را از همان «پیشفصل» در اختیار داشت نتوانست همه چیز را از نو بسازد. جبران کوچ سفرکردههای استقلال که امید نورافکن را هم باید به جمعشان اضافه کرد کار آسانی نبود اما توقع از «شفر»یکه بالافاصله پس از آمدن در هفته نهم لیگ هفدهم بانی تغییرات اساسی در استقلال شده بود، بسیار بیش از اینها بود. شفر تا اینجا آن انتظارها را برآورده نکرده و درست است که مدیریت قبلی استقلال با تعلل و بیسیاستی آشکار در قبال تیام سهم بزرگی در جدایی مهاجم کارساز سنگالی و همچنین کوچ جباروف به لیگ قزاقستان داشت اما از شفر هم توقع دخالت و برنامهریزی و اقدامات بسیار مؤثرتری در قبال اتفاقات فوق میرفت. وجهی که سبب شده یک بار دیگر در آستانه دربی جدید تهران حتی برخی از استقلالیهای دو آتشه و هواداران آبیها هم بگویند برانکو در کارش (در پرسپولیس) موفقتر از شفر بوده و با بحرانهای بزرگتر از این، برخوردهای کارسازتری داشته است.
چراها؟
سال پیش همین موقعها (بهواقع اواخر شهریور 1396) علی منصور خداحافظی کرد و در افقها محو شد تا خشم سکوها را بیش از این نبیند و هر چند شفر با او قابل قیاس نیست و واقعاً در استقلال بهتر از سلف خود کار کرده اما میتوان (و باید) پرسید که اولاً چرا بعد از 13، 14 ماه سروکله زدن با تیم تحت اختیارش هنوز یک ترکیب ثابت ندارد و همچنان مشغول بالا و پایین کردن مهرهها است و ثانیاً چرا تا این حد مدیون و متکی به یک تک ستاره (تیام) بوده که حالا که وی نیست تمام کارآییها و صلاحیتهای خودش نیز زیر سوال رفته است و همگان میپرسند که استقلال با شفر به کدام سمت و سو میرود.