وقتی مناسبت سال اقتصاد مقاومتی بهجز کپشنهای گرامیداشت نمایشی آن در گوشه تصاویر تلویزیونی و تیزرهای رادیویی، برد بیشتری در سازمان صداوسیما ندارد، بعید است سال حمایت از کالای ایرانی منجر به بازنگری در روشهای تبلیغاتی آن شود.
صداوسیما هر از چند گاهی کارهای نمایشی و ویترینی برای بخش خاص و ویژهای اجرا میکند و اتفاقاً این دستهگلها را در اوج جام جهانی و با حضور یک میهمان خارجی یا راهاندازی یکی از خدمات تصویری اینترنتی وابسته به خودش به نمایش میگذارد.
اما واقعیت این است که در، بر همان پاشنه قبلی میچرخد و شعارهای تاریخمصرفدار چندروزه مدیران این سازمان در بخش درآمدزایی، هیچ اصول و قاعدهای را دنبال نمیکند.
حذف بازیگر زن از یک برنامه تلویزیونی که از زیرمجموعههای شراکتی صداوسیما است و جایگزین کردن ورزشکاری درجهدو با ادبیات جاهلی و کلمات و اشارههای نادرست اخلاقی و اجتماعی، کرامت اخلاق و انسانیت را همانقدر نشان میدهد که شعارزدگی در جلوگیری از حضور پویول و مانیش به خاطر 100 هزار یورو که اسپانسر پرداخت کرد و حراج آنتن جام جهانی به دو اپلیکیشن دوست و همکار و راه افتادن چرخه چند میلیونی شرطبندی مجاز روی نتایج بازیهای جام جهانی.
گذشته از آن، اگر به تیزرهای بازرگانی «کلاس یک» این رسانه دقت کنید، تبلیغ شامپوی خارجی، تلویزیون خارجی و برند شوینده خارجی با حجم بسیار زیاد و ارقام نجومی قدرتنمایی میکنند.
همزمان محصولات ریبرندشده دو تولیدکننده بزرگ روغن نباتی سعودی و اروپایی با اسمها و تبلیغات اغلب تخریبکننده نسبت بههم با بهرهگیری از تجملات و اشرافیگری وحشتناک سفرههای رنگین و خانههای عجیب و غریب روی آنتن است.
همزمان رپرتاژهای کیلویی بهصورت فلهای اغلب محصولات چینی ریبرندشده یا بسیار ضعیف را به بازار ارائه میکنند و در باکسهای 15 دقیقهای مثل موریانه روی مغز همین مخاطبان محدود، سنتی و وفادار تلویزیون افتاده است.
از سوی دیگر برندهای تولید مواد غذایی که راه خودنمایی را پیدا کردهاند، با مشارکت تولید در برنامههای آشپزی، مسابقههای آشپزی و برنامههای آموزشی مرتبط با آشپزخانه، شرایط رقابتی را فراهم کردند که در یکزمان، این امکان وجود دارد با سه تا پنج برنامه همسان در شبکههای ملی و استانی روبهرو شوید.
این چرخه رقابت برای دریافت 13.7 درصد حق رساندن تبلیغات مستقیم به صداوسیما و سود مشارکت 10 درصدی در برنامههای مشارکتی در کنار بودجههای چند صدمیلیاردی اپراتورهای موبایل، شرکتهای خودروسازی و محصولات غذایی این رسانه را تبدیل به چرخوفلکی کرده که بچههای مناطق محروم و مردم مناطق ضعیف و دورافتاده کشورمان تنها به دیدن تصاویر غذاهای عجیب و غریب و منوهای تبلیغاتی دلسوزانه مدیران سازمان صداوسیما بسنده میکنند!
بد نیست رئیس، معاون سیما، معاون صدا، معاون استانها، معاون برونمرزی و معاون سیاسی سازمان صداوسیما سری به شهرستانهای محروم و دورافتاده بزنند تا متوجه شوند تصاویر تلویزیون بهجز سریالهای تکراری و 90 قسمتیهای بیاثر سفارشی، چه دردسرهایی را به زندگیها وارد میکنند و چه پدرانی را شرمنده فرزند و زندگی میکنند؟!
مدیران این سازمان بهجای عادت نشستن در جلسههای چندساعته، مدتی را در صفحه خیریههای رسمی کشور در شبکههای اجتماعی بگذرانند تا متوجه شوند، ژست تقوامداری رسانهای و نمادگرایی نمیتوان سفرههای خالی خانوادههای روستایی و فقیر را با تبلیغات رنگ و وارنگ غذاهای تبلیغاتی روغن نباتیهای خارجی پر کرد!
با همه این توجیهها و استدلالهای بیانشده، بعید است تشکیلات بسته صداوسیما، تغییری در روش تبلیغات و جلوگیری از فضای اشرافی و تجملاتی تبلیغات بازرگانی پدید بیاورد.
باید باور کنیم بسیاری از دفترهای تبلیغاتی جردن، میرداماد و خیابان ولیعصر بیارتباط با داخل جامجم نیستند و این نفع مشترک، اجازه اجرای برنامههای مشخص اقتصادی به موازات سیاستهای کشور را نمیدهد.
به همین دلیل است که اگر هم قرار به اقتصاد مقاومتی، کالای ایرانی و صرفهجویی باشد، صداوسیما همچنان به بهانه کسری بودجه بر طبل تجملگرایی و اشرافیگری میکوبد!