در هرجایی از کشور جمهوری ارمنستان، وقتی بفهمند ایرانی هستید، آنچه سمت شما روانه میشود، احساس محبت و دوستی است؛ اتفاقی که شاید در کشورهای همسایهی این کشور، برای ما واقع نمیشود. علت این امر بیشک ریشههای تاریخی دارد.
ارمنستان در همیشه تاریخ نزد ایران و ایرانیان جایگاهی ویژه داشته است. چه آن زمان که این کشور حوزه قفقاز جزوی از خاک و سرحدات امپراتوری و پادشاهی ایران محسوب میشد؛ و چه آن دوره که به سبب قرارداد ترکمانچای بین ایران قاجاری و روسیه تزاری از خاک ایران جدا شد و بعدها در زمره حکومت کمونیستی شوروی سابق درآمد. ایران جزو اولین کشورهایی بود که استقلال ارمنستان در سالهای نخستین دهه ۱۹۹۰ میلادی را به رسمیت شناخت و در بزنگاههای گوناگون تاریخی از نسلکشی ارامنه به دست عثمانیها تا درگیریها با دیگر جمهوریهای تازه استقلالیافته همسایه، به حمایت از این کشور و قوم ارمنی پرداخت.
مردم ارمنستان و ارمنیهای ایران هم این محبتها را فراموش نکرده و در مراودات مختلف، به آنها تأکید کردهاند. در این میان با فعالیت رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان، شامل تعاملات فرهنگی، اجتماعی، گردشگری، آموزش زبان فارسی و ارتباطات دینی، همگراییها بیشتر هم شده است.
به گزارش ایسنا، مجید مشکی - رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان - در مصاحبهای، وضعیت ارمنستان و نگاه ارمنیها به ایران و همچنین دلیل آغاز نشدن گفتوگوهای دینی بین دو کشور را شرح داده است.
ایران و ارمنستان از گذشتههای دور تاریخی، اشتراک و تبادلهای مختلف فرهنگی، دولتی و اجتماعی داشتهاند. این ارتباطها را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
پیوندهای تاریخی ایران و ارمنستان به سدههای بسیار دور بازمیگردد. در زمان پادشاهان هخامنشی و در ایامی که ارمنستان جزیی از ایران محسوب میشد، تعاملات بین قوم ارمنی و سایر اقوامی که در کشور پهناور ایران آن زمان زندگی میکردند، پیوندی عمیق و بسیار صمیمانه و ناگسستنی بود و ارامنه هم به عنوان یکی از اقوام این سرزمین شناخته میشدند و به طور طبیعی مانند سایر اقوام ایرانزمین با ایرانیان و فارسزبانان ارتباطات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشتند.
همین پیوستگی سرزمینی باعث تقویت پیوندهای دو ملت با هم بوده و تأثیرات آن تا به امروز هم در جنبههای مختلف تاریخی و فرهنگی قابل مشاهده است. شاید یکی از علل این تعامل بسیار خوب دو کشور این نکته باشد که هر دو در یک بازه زمانی بسیار طولانی در یک جغرافیای واحد زندگی میکردند و وقتی در یک مرز جغرافیایی واحد اقوامی با هم زندگی میکنند، به طور طبیعی در جنبههای مختلف زندگی به داد و ستد با هم میپردازند و این موضوع تأثیرات خودش را در بسترهای مختلف زندگی و حیات اجتماعی به جا میگذارد. آداب و رسوم مردم هر دو کشور در نحوه زندگی اجتماعیشان نشاندهنده این است که ایرانیان و ارامنه در سالیان بسیار زیادی در یک جغرافیای واحد زندگی کرده و از همدیگر الگوگیری داشتهاند و تأثیرات این زندگی در نسلهای بعدی ادامه پیدا کرده است.
معروف است که در عصر حاضر، ایران به نوعی مأمن و وطن دوم ارمنیها محسوب میشود؛ کشوری که بیشترین جمعیت ارمنیها را بعد از ارمنستان دارد. با این تعریف، نگاه مردم ارمنستان به ایران چیست؟
میدانیم که ارامنه در میان اقلیتهای مذهبی ایران از یک جایگاه ویژه برخوردارند و تأثیرات آنها در هنرهای مختلف مانند معماری و موسیقی و آداب و رسوم اجتماعی کاملاً ملموس است و مردم ایران از ارامنه خاطرات خوبی دارند، همین نگاه متقابلاً از طرف ارامنه نسبت به ایران و ایرانیان وجود دارد. نکته و نقطه قابل توجهی که در نگاه ارامنه به ایران و ایرانیان وجود دارد و بارها به آن اذعان میکنند، این است که ایران چه زمانی که ارمنستان جزیی از خاک ایران بود و چه زمانی که این دو کشور در دو مرز جغرافیایی مجزا تجلی پیدا کردند و در کنار همدیگر زندگی میکنند، همواره از استقلال و از هویت قوم ارمنی دفاع کرده و قومیت این قوم را محترم شمرده و به بقای آن کمک کرده است؛ برخلاف خیلی از قدرتها یا کشورهای دیگر که در پارهای از موارد تاریخی تلاش کردند که قومیت ارمنی را تحت فشار قرار بدهند و ترکیب جمعیتی آن را عوض و سرزمینهایی که متعلق به آنها بوده را به نوعی تصرف کنند. ارامنه هموار این نگاه مثبت را به کشورمان داشته و دارند که ایران در طول تاریخ در کنار ارمنستان بوده و بعد از استقلال ارمنستان (در زمان فروپاشی شوروی سابق) این سرزمین و حکومت آن را به رسمیت شناخته است.
در این جا ذکر یک شاهد تاریخی خالی از لطف نیست؛ موزه ماتناداران در ارمنستان، آثار میراث معنوی و مکتوب ارامنه را محافظت میکند؛ از جمله این آثار مجموعه فرامین شاهان ایرانی و حکام ولایتی است که در ارمنستان از طرف دولت مرکزی ایران منسوب میشدند. تاکنون ۶ جلد کتاب از این دستخطها به چاپ رسیده است. با مطالعه این فرامین مشخص میشود که این ذهنیت دارای ریشه تاریخی بوده و همواره حکومت مرکزی ایران نسبت به حفظ هویت، حرمت، قومیت و آزادی دین ارامنه اهتمام و تأکید داشته و تلاش کرده آنها در یک کشور اسلامی زندگی آزادانهای داشته باشند. این واقعیت پس از انقلاب اسلامی و از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز مورد سفارش و مورد تأکید بوده است.
بخشی از نگاه خوب مردم ارمنستان به ایران مربوط به همین گذشته تاریخی است و بخش دیگر هم مربوط به بعد از انقلاب اسلامی است؛ بویژه بعد از استقلال ارمنستان که به هر حال ایران جزو نخستین کشورهایی بود که ارمنستان را به رسمیت شناخت و بعد هم در موقعی که این کشور دچار تنش با برخی از همسایگانش بود، ایران به صلح و ثبات و آرامش ارمنستان کمک بسزایی کرد.
آیا ارمنیها خود را عضوی از حوزه جغرافیای تمدنی ایران میدانند؟
به هر حال به لحاظ تاریخی، حوزه تمدنی ایران باستان شامل کشورهای بسیار زیاد میشده و امروزه سنتهای فرهنگی و تاریخیای که در این کشورها وجود دارد، برگرفته از همان تمدن گذشته و دور است. کشورهایی که امروزه مستقل هستند در گذشتههای دور، خودشان جزو یک سرزمین بودند به نام ایران بزرگ و آثار تمدنی که در این کشورها مشاهده میشود و مربوط است به سدهها و بلکه هزارههای گذشته، نشان دهنده این است که این کشورها تأثیرپذیری و الهامگیری عمیقی از فرهنگ و تمدن ایران بزرگ داشتهاند. اینکه امروز این کشورها خودشان را جزو این حوزه تمدنی بدانند یا ندانند موضوعی پژوهشی است که باید یک بررسی دقیقتر و آکادمیک راجع به آن صورت بگیرد و به راحتی نمیتوان به این سؤال پاسخ مثبت یا منفی داد؛ اما به هر حال پیوندهای تاریخی امری نیست که بتوان آنها را نادیده گرفت یا آنها را از صحنه تاریخ حذف کرد. آداب و رسوم اجتماعی، آثار و ابنیه تاریخی، سبک زندگی خانوادگی و اجتماعی و خیلی از مؤلفههای دیگر فرهنگی نشاندهنده این تأثیرگذاری است؛ چه اینکه کسی خودش را جزو این حوزه تمدنی بداند یا نداند. با توجه به این واقعیت تاریخی به نظر میرسد حوزه تمدنی ایران بزرگ با همین آداب و رسوم، تأثیرات خودش را در فرهنگ کشور ارمنستان بر جای گذاشته و این تأثیرگذاری در بسیار از کشورهای منطقه قفقاز و آسیای میانه مشاهده میشود.
تفاوتهای دینی ارمنستان و ایران بر روابط دو کشور چه تأثیراتی داشته است؟
آنچه از شواهد برمیآید؛ در طول تاریخ این تفاوت دینی نتوانسته تأثیر عمیقی بر روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و به ویژه فرهنگی دو کشور بگذارد. از آنجایی که دین اسلام، دین مسیحیت را به کلیت خودش قبول دارد و به حضرت مسیح (ع) احترام میگذارد و احترام ویژهای برای مادر بزرگوار آن حضرت قایل است و در قرآن بارها و بارها از عیسی و از مریم (ع)، نقلهای بسیار زیادی شده است و دین خالص مسیحیت مورد پذیرش اسلام است، نگاه مردم ایران به همه مسیحیان در عالم به خصوص به ارامنه که دین مسیحی دارند، نگاه مثبتی است و این تفاوت دینی باعث نشده که دو ملت از همدیگر فاصله بگیرند یا حتی نگاههای نامناسبی به همدیگر داشته باشند؛ چون نگاه مثبتی از طرف مسلمانان و از طرف دین رسمی کشور ایران به مسیحیان وجود دارد، متقابلاً این مهر و عطوفت و این نگاه مثبت از طرف ارامنه هم به ایرانیان وجود دارد.
با توجه به آزادیهای دینی مسیحیان در ایران در طول تاریخ، حتا از این منظر هم میتوانیم روابط دو کشور و دو ملت را روابطی سازنده و تأثیر گذار و خوب ارزیابی کنیم. اگر رفتاری که امروزه برخی گروههای نادان مدعی اسلام، در جای جای جهان با پیروان سایر ادیان انجام میدهند با ارامنه در ایران شده بود، قطعاً ما در سایر زمینهها شاهد روابط خوب دو ملت و دو دولت نبودیم.
البته این تعامل پیروان ادیان در دو کشور حاصل زحمات عالمان و کارشناسان دینی است، مانند آنچه به عنوان گفتوگوهای دینی اسلام با دیگر ادیان و مکاتب از آن یاد میشود و ایران هم در ۳ دهه گذشته تجربیات خوبی در این زمینه کسب کرده است. با این حال سابقهای از گفتوگوهای دینی بین ایران و ارمنستان وجود ندارد.
تحلیل شما از نبود این گفتوگوی دینی بین دو کشور چیست؟
در این باره باید به یک نکته تاریخی توجه کرد؛ در گذشتهای که ارمنستان جزیی از خاک ایران بوده و قبل از اینکه عهدنامه ترکمانچای بین ایران و روسیه امضا و ارمنستان از ایران جدا شود، تعاملات دینی بین ارامنه و مسلمانان وجود داشته است. در همین منطقه ارمنستان و از همین شهر ایروان، عکسهای تاریخی در دست است که نشان میدهد مسلمانان در کنار ارامنه زندگی میکردند و مسجدهای متعددی هم داشتند. در چنین فضایی به طور طبیعی مسلمانان و مسیحیان، گفتوگوهایی در حوزههای دینی و در عرصه زندگی اجتماعی با یکدیگر داشتند؛ اما پس از عهدنامه ترکمانچای و بخصوص پس از استیلای حکومت کمونیستی که ۸۰ سال سایه سنگین خودش را بر سر کشور ارمنستان افکند، تمام تلاش حکومت کمونیستی در زدودن آثار دینی و محو کردن اعتقادات از صحنه زندگی مردم متمرکز شد.
گاهی در ایران اینطور تبلیغ میشود که کمونیستها ضداسلام بودند، این نگاه باید به این نحو تصحیح شود که نگاه کمونیستی نگاهی ضددین بود و از این منظر مسیحیت و اسلام هیچ فرقی نداشت؛ همانگونه که مسجدها را تخریب میکرد، کلیساها را هم مورد تعدی و تجاوز قرار میداد و آنها را هم تخریب میکرد. همین تلاش را هم برای تخریب افکار و عقاید مردم به کار میگرفت؛ ولی در این مورد چندان توفیق نیافت. تأثیر این مدت این بود که به هر حال فاصلهای در تربیت نسلها و در تربیت روحانیون کلیسایی ایجاد کرد و از این حیث کلیساها تا اندازهای در ارمنستان دچار مشکل هستند.
اما ایران با پیروان خیلی از ادیان و مکاتب، از مسیحیت کاتولیک و ارتدوکس روسیه و لبنان تا حتا بودیسم، گفتوگوهای دینی را انجام داده و خلأ ارمنستان، کمی شگفتیآور است.
شاید یکی از دلایل اصلی همان استیلای کمونیسم بر ارمنستان و از بین رفتن زیرساختهای گفتوگوی بین ادیان باشد که سبب شده تجربه اندکی در خصوص گفتوگوی ادیان در ارمنستان وجود داشته باشد. البته در سالیان اخیر به ویژه از زمانی که بنده مسئولیت نمایندگی فرهنگی ایران در ارمنستان را به عهده گرفتم، تلاش بسیار زیادی برای گشودن راه گفتوگوهای بین ادیانی دو کشور انجام شده است و هر دو طرف، یعنی دوستان عزیز ما در ایران مرکز گفتوگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و عزیزان ما در کلیسای مقدس اچمیادزین اصلیترین کلیسای ارامنه در جهان و مهمترین پایگاه دینی ارامنه که تصمیمات دینی باید در آنجا شکل بگیرد موافقتهای اولیه را اعلام کردهاند. از طرف دیگر چون گفتوگوهای دینی در دنیا به زبانهای عربی و انگلیسی انجام میشود، و در ارمنستان کمتر به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط دارند، به دنبال زبان مشترکی هستیم که بتوانیم گفتوگوهای دینی را بدون واسطه مترجمان برگزار کنیم و طرفین بتوانند مستقیم با یکدیگر تعامل کنند. این کار در دستور کار رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان است و امیدواریم بتوانیم هر چه زودتر اولین دور گفتوگوها را بین ایران و ارمنستان اجرایی کنیم.
بسیاری از مدرسهها در ارمنستان زبان فارسی را به عنوان یکی از زبانهای آموزشی در مدرسه ارایه میدهند و بسیاری از دانشآموزان هم این زبان را با اشتیاق فرا میگیرند. در گذشته یعنی در حدود ۵ سال پیش و قبل از آن، گاهی این فرصت و امکان فراهم میشد تا دانشآموزانی که زبان فارسی را میآموزند سفری به ایران داشته باشند و با فرهنگی که در حال آموختن زبان آن هستند، بیشتر آشنا شوند و زبان فارسیشان هم تقویت شود.
متأسفانه در سالیان اخیر این روند قطع شد تا اینکه توانستیم این حرکت را در تابستان سال ۱۳۹۴ به انجام و سامان برسانیم. حدود ۵۰ نفر از دانشآموزان منتخب مدرسههای فارسیآموز به ایران اعزام شدند و در «جشنواره صلح و وحدت ویژه کودکان و نوجوانان ادیان الهی» در شهر اصفهان حضور پیدا کردند. فارسیآموزان در این دوره در کارگاهها و پنلهای مختلفی برای ارایه توانمندیهایشان شرکت و از این فرصت برای آشنایی با فضای فرهنگی ایران استفاده کردند.
آنها در سفر به اصفهان از کلیسای وانک و از خلیفهگری ارامنه بازدید کردند و دیدارهایی در آنجا داشتند. در مجموع این سفر بازتاب بسیار خوبی در ارمنستان داشت و در ذهن دانشآموزان و نگاه آنها، جایگاه ایران و جمهوری اسلامی بیشتر تثبیت و زبان فارسی آنان تقویت شد و از همکیشان خودشان در ایران نیز آگاهی بهتر و بیشتری پیدا کردند.
به زبان فارسی اشاره کردید. با توجه به آمارهای موجود از فارسیآموزان جهان، ارمنستان جزو کشورهای دوستدار زبان و ادبیات فارسی است. ایران در این حوزه چه اقداماتی در این کشور انجام داده است؟
اگر بخواهم فعالیتهایی را که در این حوزه در طول بیست و چند ساله گذشته انجام گرفته بیان کنم، به یک مصاحبه مفصل نیاز است تا بتوانم جنبههای مختلف موضوع را ذکر کنم؛ اما به اختصار به چند کار مهم اشاره میکنم. نکته اول این است که در بسیاری از مدارس ارمنستان، آموزش زبان فارسی به عنوان یکی از زبانهای اختیاری که دانشآموزان باید انتخاب کنند، رواج دارد. از همان زمانی که رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان تأسیس شد و حتا از زمان تأسیس سفارت ایران در ارمنستان، آموزش زبان فارسی در مدرسههای ارمنستان آغاز شده و این آموزش همچنان هم ادامه دارد. در حال حاضر ۱۲ مدرسه در کشور ارمنستان در حال آموزش زبان فارسی به نونهالان و نوآموزان ارمنی هستند که البته تلاش میکنیم با حمایت بنیاد سعدی، تعداد این مدرسهها را افزایش دهیم.
کار دیگری که در این زمینه انجام شده، جذب نیروهای جدید در مجموعه معلمان زبان فارسی است. در بین معلمان زبان فارسی، افرادی بودند که سنین بالایی داشتند و سالیان درازی به کار تدریس زبان اشتغال داشتند. به این نتیجه رسیدیم که افراد جدید با توان و انرژی بیشتر در این حوزه وارد شوند که البته همین امر هم شامل روند و پروسیهای طولانی، علمی و منضبط بود.
از دیگر کارهایی که در گذشته در این خصوص انجام شده، تألیف کتاب درسی برای آموزش زبان فارسی در پایههای مختلف مدرسهها است که در تلاش هستیم تا این کتابها را بازنگری کنیم و با شکل و شیوه و شمایل جدیدی آنها را به چاپ برسانیم.
در حوزههای دانشگاهی آموزش زبان و ادبیات فارسی هم اگر چه فعالیتهای خوبی انجام گرفته است، با توجه به قرابت و نزدیکی که بین ایران و ارمنستان وجود دارد، قطعاً این تلاشها کافی نیست و باید حمایتهای جدیتر و بیشتری برای ترویج زبان فارسی و پاسخگویی به علاقمندان زبان فارسی و تمدن ایرانی اسلامی در ارمنستان انجام بدهیم. از نواقص موجود در این بخش فقدان رشته ی زبان فارسی و کرسی زبان فارسی در دانشگاههاست که تلاش می کنیم تا این کرسی افتتاح و راهاندازی شود؛ اگر چه در دانشکده شرقشناسی دانشگاه دولتی ایروان بخش ایرانشناسی راهاندازی شده و فعالیتهای خوبی هم دارد.
دورنمای ارتباطات فرهنگی ایران و ارمنستان را چگونه پیشبینی میکنید؟
ارتباطات فرهنگی بین ایران و ارمنستان دارای الزاماتی است تا بتواند رو به رشد و رو به بهبود باشد؛ اگرچه روابط و به ویژه روابط فرهنگی دو کشور خوب است؛ اما به هر حال شرایط جهانی و دنیا در حال گذار و در حال تغییر هست و هیچ وضعیتی ثبات دایمی نداشته و ندارد. باید که برای تغییرها خودمان را آماده کنیم و بتوانیم از این تغییرات نهایت استفاده را ببریم و از فرصتهای پیش آمده بهترین بهرهبرداری را انجام دهیم. برای این منظور باید چند اقدام را مد نظر قرار دهیم. اول اینکه در حوزه زبان فارسی سرمایهگذاری خوبی انجام دهیم؛ آنچه تا الان انجام شده اگر چه با اقتضائات و شرایط زمانی قابل قبول است؛ اما به نظر من اصلاً رضایتبخش نیست و اگر بخواهیم با همان فضا ادامه بدهیم ناکارآمد خواهد بود. تأکید میکنم که یکی از مؤلفههای روابط فرهنگی خوب ما با ارمنستان، سرمایهگذاری در حوزه زبان فارسی است.
از دیگر مؤلفههایی که حتماً باید با آن توجه کنیم، نمایش دادن و نشان دادن جایگاه ارامنه و میراث فرهنگی آنها در ایران است و نشان دادن اینکه ارامنه به عنوان یک قوم که بزرگترین اقلیت دینی در ایران نیز هستند، همواره مورد احترام و مورد تکریم بودهاند و آزادیهای خودشان را داشتند. خدمات مختلفی که ارامنه در طول دورانهای مختلف به ایران داشتهاند باید نشان داده شود و این واقعیت تبلیغ شود که ارامنه ایران را کشور و محل زندگی خودشان می دانند و شهروند درجه دو به حساب نمی آیند.
همچنین در حوزه گردشگری باید سرمایهگذاریهای بهتری انجام گیرد. ظرفیت گردشگری در حال حاضر به نفع ارمنستان است و از ایران گردشگران بسیار زیادی در طول سال به این کشور میآیند . آمار سال ۱۳۹۳ چنین حکایت میکرد که بیشترین تعداد توریست ارمنستان ایرانیان بودهاند ولی متأسفانه از طرف ارمنستان به سمت ایران گردشگران زیادی نداریم.
مورد دیگر اینکه در حوزه نمایش، سینما و انتشارات، جای کار بسیار زیاد و گستردهای وجود دارد. در حوزه موسیقی هم به همین ترتیب. شخصیتهای ارمنی زیادی در حوزههایی که ذکر کردم در ایران تأثیرگذار بودند و نشان دادن این چهرههای مشترک میتواند به گسترش روابط فرهنگی و تعمیق آن کمک کند.
نشان دادن این واقعیت که ارامنه در زمان جنگ تحمیلی به جبههها رفتند و از کشورشان دفاع کردند، در بسط و گسترش روابط خوب فرهنگی و نگاهی که ارامنه ارمنستان به ایران و ایرانیان خواهند داشت، حتماً تأثیرگذار است.
در مجموع فکر میکنم به دلیل ریشههای عمیق تاریخی روابط فرهنگی ما گسستنی نیست ولی باید بتوانیم از این قابلیت فوقالعاده و ریشه و عقبه تاریخی که وجود دارد بهتر و بیشتر استفاده کنیم.