هفته گذشته جان کری وزیر خارجه آمریکا در یک چرخش آشکار در موضع مذاکراتی خود با ایران اعلام کرد که دیگر بر موضوع گذشته برنامه هسته ای ایران یا ابعاد احتمالی این برنامه تحت عنوان مطالعات ادعایی یا پی ام دی تمرکز نمی شود.
این چرخش در موضع مذاکراتی کری بر اساس اعلام برخی رسانه های غربی روند مذاکرات هسته ای در وین را تسریع بخشید و در فاصله کمتر از دوهفته به ضرب الاجل دستیابی به توافق روح تازه ای مملو از امید بر مذاکرات دمید شد بر همین اساس دیپلمات ها و ناظران بین المللی از بالا رفتن شانس دستیابی به توافق خبر می دهند.
با این حال برخلاف موضع وزیر خارجه طی دیروز، جان کربی، سخنگوی وزیر خارجه آمریکا باردیگر مدعی شد که قبل از توافق جامع ایران باید موضوع پی ام دی را حل کند.
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه در گفتوگو با فرارو، درباره این مواضع متناقض وزیر و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: من بر این باورم که پی ام دی دوران خود را پشت سر گذاشته است. اگر چه آثار آن هنوز به صورت یک سایه پرابهام بر پرونده هستهای ایران قرار داد و حتی بعد از توافق احتمالی هستهای نیز از پی ام دی به عنوان یک شمشیر داموکلس بهره برداری می شود.
وی افزود: بنابراین اینکه می گویم پی ام دی پایان پذیرفته نه به آن معنا است که پی ام دی از صحنه گزاره های مربوط به ایران خارج شده است بلکه به این معنا است که از عرصه تاثیرگذاری برای رسیدن به توافق احتمالی خارج شده است. اگر این گزاره را بپذیرم به طور طبیعی به این نکته خواهیم رسید که آنچه جان کری می گوید منطبق بر واقعیت مذاکرات است.
این کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه آمریکایی ها خصلتی آینده نگر دارند و گذشته نگری را در خدمت ساخت آینده قرار می دهند گفت: بر اساس این نگرش آنچه که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم می گوید واقعیت دارد اما واقعیتی که او مورد توجه قرار می دهد معطوف به آینده پرونده هستهای پس از توافق احتمالی است که از هم اکنون پی ام دی یا مطالعات ادعایی را در مسیر بهره برداری رسانه ای در جهت مدیریت عملیات روانی آینده برای اعمال فشار عملیاتی بر ایران قرار می دهد.
وی افزود: به این ترتیب پی ام دی در امروز پرونده هستهای به گفته جان کری پشت سر گذاشته شده است اما به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که به طور طبیعی از خود کری دستور می پذیرد برای نیاز احتمالی برای آینده ذخیره می شود.
مطهرنیا ادامه داد: از این رو به باور من آنچه پاردوکس خوانده می شود خصلت بازی های سیاسی است. بازی سیاسی که پاردوکس های معنا دار نداشته باشد فاقد برنامه ریزی های استراتژیکی و آینده نگارانه است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: پس در پاسخ به پرسش بیان شده هر دو این مقامات آمریکایی واقعیتی را می گویند. واقعیتی که کری به آن اشاره دارد مدیریت مسئله پی ام دی در زمان حال به نفع آینده است و آنچه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بیان می کند ابزاری برای ایجاد یک فضای رسانه ای در خدمت کاخ سفید به عنوان یک خوراک داخلی به منظور پاسخ گویی به نومحافظه کاران خواهد بود.
وی افزود: چرا که با امضای احتمالی توافق به مرور زمان پی ام دی از اثر گذاری عینی خارج و با توجه به عزم جمهوری اسلامی ایران برای گذار از پرونده هستهای و عمل به تعهدات پذیرفته شده وفق توافق، این موضوع خود به خود از منطق عملیاتی خارج می شود.
مطهرنیا ادامه داد: از این رو پاسکاری گزاره های به ظاهر متناقض بین جان کری وزیرخارجه و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در جهت گذشتن از گلوگاه پی ام دی و در همان حال پاسخ گویی به دلواپسان آمریکایی است که خواهان شکست مذاکرات هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه درباره اینکه با توجه به اشتیاق آمریکا در رسیدن به توافق احتمالی با ایران که به واسطه این اشتیاق حاضر می شود از موضوعی همچون پی ام دی که قبلا برای این کشور از اهمیت قابل توجه ای برخوردار بود گذر کند در ادامه روند مذاکرات تکرار خواهد شد یا خیر گفت: دور جدید دیپلماسی هستهای نه به هدف اتلاف وقت یا مدیریت منازعه معطوف به درگیری احتمالی در آینده بلکه متوجه کاربرد دیپلماسی در پرونده هستهای برای رسیدن به یک مصالحه بزرگ در آینده است.
وی افزود: همین امر موجب شده است که دلواپسانی سخت در لایه های گوناگون سیاست چهره نشان دهند و لذا وقتی دیپلماسی نه برای مدیریت منازعه که متوجه مدیریت مصالحه بزرگ تر در آینده باشد می تواند از تسامح و تساهل در مواضع از سوی طرفین برخوردار شود.
مطهرنیا با بیان اینکه جمله کلیدی رهبرمعظم انقلاب بعد از تفاهمنامه لوزان تاکید بر منطبق بودن الگوی ۱+۵ برای حل و فصل مسائل دیگر ایران و آمریکا بود گفت: پرسش این است که این گزاره چه معنایی دارد؟ این گزاره نشان می دهد رویکرد ایران معطوف به یک مصالحه است. از سوی دیگر بارها رییس جمهوری آمریکا از عزم جدی خود بر حل و فصل مسئله هستهای و به پیروی از آن مسائل دیگر بین ایران و آمریکا سخن گفته است و عزم جدی خود را در عمل نیز نشان داده است.
وی افزود: بنابراین دو طرف بر اساس اولویت های برخواسته از پیشرانه های موجود، سیگنال هایی را مخابره می کنند که نشان می دهد که راه رفته شده در مذاکرات هستهای بازگشت ناپذیر است و اگر رخنهای برای بازگشت وجود داشته باشدبسیار هزینه آور خواهد بود.
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: من بارها بر این نکته اشاره کرده ام در صورت وجود عقلانیت و از آن مهمتر خرد سیاسی، تمام پیشرانه های موجود و سیگنال های برخواسته از آن از رسیدن به توافق جامع و نهایی در چارچوب رضایت دادن به حداقل ها از سوی دو طرف میز یعنی پذیرش بازی مینی ماکس حکایت دارد.
وی در خاتمه گفت: در بازی مینی ماکس، کنشگران برای گریز از باخت همگانی به طرف ایجاد یک فضای مثبت در جهت رسیدن به حداقل بردهای تعریف شده خود اکتفا می کنند. به این معنی که هر بازیگر در برخورد با بازیگر دیگر و مجموعه بازیگران در می یابد که اگر بخواهد به حداکثر برد خود برسد، شکست برای همگی از جمله کشور خواهان دستیابی به حداکثرها ایجاد خواهد شد.
فرارو