ایگناتوس نوشت: روز یکشنبه که کنار وزیر خارجه ایران نشسته بودم و او گفت تمدید دوباره مذاکرات هسته ای به نفع هیچ کس نیست، آشکار شد که این مسئله بیش از این کش پیدا نخواهد کرد.
این احتمال که مذاکرات ایران به مرحله شکست یا پیروزی رسیده، در صحبت های روز دوشنبه باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا تقویت شد، زمانیکه وی به خبرنگاران گفت که اگر ایرانیان طی ماه مارس با چارچوبی که به جهان نشان دهد به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای نیستند، موافقت نکنند، «فکر نمی کنم که تمدید دوباره مفید باشد».
این بن بست ظاهری یک سوال ناخوشایند اما مهم را ایجاد می کند: اگر مذاکرات شکست بخورد، ایران و آمریکا باید چکار کنند؟ پاسخ من این است که دست کم در ابتدا، دو طرف آنقدر عاقل خواهند بود که دست به هیچ اقدامی نزنند. این دقیقا مانند یک مذاکره کاری است که دو طرف به این نتیجه می رسند که به نفع خودشان است که حتی پس از منقضی شدن قرارداد باز هم بر اساس قوانین گذشته به کار خود ادامه دهند.
بدبینی از آن جهت در مورد مذاکرات افزایش یافته که به نظر می رسد دو طرف اختلافات جدی در مورد مسائل اصلی دارند. در مورد مسئله لغو تحریم ها؛ محمد جواد ظریف روز یکشنبه گفت که در صورت انجام توافق تحریم ها باید سریعا برداشته شود. اما مذاکره کنندگان آمریکایی تاکید دارند که این تحریم ها به صورت تدریجی برداشته می شود، در یک فرآینده مرحله ای که ضمن پایبندی ایران به مفاد توافق صورت خواهد گرفت. زمانیکه دو طرف در مورد این مسئله اصلی تا این اندازه اختلاف نظر دارند، سخت است تصور اینکه آنها چطور به پاسخ مثبت خواهند رسید.
زمانیکه در کنفرانس امنیتی مونیخ یک گفتگوی عمومی ۳۰ دقیقه ای با ظریف داشتم، دید نزدیکی نسبت به مهارت های دیپلماتیک وی پیدا کردم. وی از پاسخ به سوالات مربوط به مسائل اصلی طفره رفت و استدلالش این بود که نمی خواهد به طور عمومی مذاکره کنند. او این مسئله که هدف انتقاد تندروهایی که با امتیازدهی به آمریکا مخالف هستند، قرار دارد را رد نکرد.
اگر مذاکرات شکست بخورد، این مسئله سوال حساس دیگری را برای واشنگتن ایجاد می کند: چطور می توان مانع از سقوط قدرت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران شد که خواهان انجام مذاکرات بوده است.
کاملا مشخص است که در صورت پایان مذاکرات، فشارهای سیاسی در تهران و واشنگتن برای انجام اقدامات تنبیهی وجود خواهد داشت. کنگره همین حالا هم از اعمال تحریم های بیشتر صحبت می کند و تندروهای تهران نیز مطمئنا خواستار توسعه برنامه هسته ای خواهند شد. اما هر دو طرف باید مراقب اقدامات یک جانبه ای که شرایط فعلی را تخریب می کند، باشند.
یکی از دلایل اینکه هر یک منتظر اقدام طرف مقابل باشند این است که نمی خواهند هدف بازی سرزنشی که مطمئنا پس از بن بست احتمالی مذاکرات شکل خواهد گرفت، قرار گیرند. در چنین شرایطی هرگونه تحریم آمریکا باعث می شود ایران مانند یک قربانی جلوه کند، از طرف دیگر اگر ایران به دنبال ازسرگیری غنی سازی اورانیوم در حجم بالا باشد، این ادعا که این کشور به سمت تولید سلاح هسته ای پیش می رود، تقویت می شود. در این مبارزه افکار عمومی، شاید برای هریک از طرفین بهتر است که در ابتدا رویکرد «صبر کردن و دیدن» را در پیش بگیرند.
از سوی دیگر شکست مذاکرات چه معنایی برای خاورمیانه ای خواهد داشت که در حال حاضر به شدت بی ثبات است؟ به نظر می رسد ایرانیان متقاعد شده اند که با خیزش گروه تروریستی داعش، آمریکا نیازمند کمک ایران در عراق است. البته یک استدلال دیگر نیز قابل بررسی است: ایران با ناآرامی در مرزهای خود روبرو است؛ شکست مذاکرات ممکن است باعث شود ایران در مبارزه با دشمنان متعدد بدون متحدان قابل اعتماد تنها بماند.
ایران همچنین باید این دورنمای خطرناک را مدنظر داشته باشد که عربستان، مصر و شاید ترکیه در جهان پس از مذاکرات، برنامه های بمب سازی خودشان را آغاز کنند.
و اگر مذاکرات موفقیت آمیز باشد؟ من از ظریف پرسیدم که آیا ممکن است ایران برای ایجاد چارچوبی جهت حل اختلافات فرقه ای فاجعه بار منطقه به عربستان، ترکیه، روسیه و آمریکا بپیوندد. ظریف از این ایده استقبال کرد.
آیا زمان برای توافق با ایران رسیده است؟ با توجه به اتفاقات هفته گذشته، من تردید دارم. اما این مسئله بدان معنا نیست که شرایط خوبی است برای ایجاد مقابله ای که ممکن است منجر به جنگ دیگری در خاورمیانه شود.
منبع:فرارو