به گزارش
مردم سالاری آنلاین، روزنامه جوان نوشت: موسویان یک دیپلمات بوده و خود را در حوزه سیاست خارجی صاحبنظر میداند، با این حال در اظهاراتی عجیب، میخی بر تابوت این روابط را کار ایران میداند! آیا غربیها جای خالی بر تابوت روابط عادی ایران و غرب گذاشته بودند که ایران بخواهد میخی بزند؟! همه اتفاقات دهههای اخیر بماند، همه کارشکنیهای هستهای و برجامی هم بماند، به قول خود موسویان، ترامپ از برجام خارج شده و اروپا هم از تحریمهای امریکا علیه ایران پیروی کرده است، حال در چنین شرایطی «اعلام عدم امید به اروپا» میخی بر تابوت روابط عادی ایران و غرب میشود؟!
از سویی، این امر را هم متوجه موضعگیری رهبری میداند. علاوه بر عباراتی که ابتدای مطلب از موسویان نقل شد، او در ادامه در حوزه داخلی هم میگوید: «دولت آقای رئیسی برای تصمیمگیری در مسائل مهم سیاست خارجی با چالشهای داخلی جدی مواجه نخواهد بود. در دوران دولت قبل، در گفتگو با دوستان حوزه خلیج فارس، همیشه به من میگفتند که آقای روحانی و آقای ظریف اختیاری ندارند و قدرت در اختیار رهبری و سپاه است. اگر مشکل آنها در گذشته این بود، اکنون برای گفتگو و توافق با آقای رئیسی و آقای امیرعبداللهیان چنین نگرانی وجود ندارد، از این رو دولت رئیسی یک فرصت طلایی است.»
اگر ظریف و روحانی اختیاری در سیاست خارجی نداشتند، چرا اصلیترین شعار انتخاباتی روحانی در حوزه سیاست خارجی بود؟ روحانی در جریان تبلیغات و مبارزات انتخاباتی و پس از آن، نه فقط مبنا و محور سیاست خارجی دولتش را بر «مذاکره با غرب» گذاشت، بلکه همه امور داخلی را هم مبتنی بر نتیجه همین مذاکرات تعریف کرد و حتی آب خوردن مردم را مشروط به نتیجه مذاکرات دانست. آیا او هیچ اختیاری نداشت؟!
وزارت خارجه مجری سیاستهای کلی نظام در حوزه سیاست خارجی است، اما اینکه چگونه این سیاستها را اجرا کند، برعهده دولت متبوع آن است. شعارها و مواضع ظریف و روحانی در حوزه سیاست خارجی و دادن وعده به مردم در این زمینه هم بر همین مبنا بود که آنان از اختیار کامل برای پیشبرد روشهای خود برخوردار هستند. وگرنه که دولت بی اختیار و دادن وعده و وعید کار عقلا نیست!
آن زمان که فکر میکردند برجام موفق میشود، روحانی میگفت همه مسئولیت مذاکرات با من است، حال اگر امور آن طور که موسویان و رفقایش در دولت روحانی انتظار داشتند، پیش نرفته و به در بسته خوردهاند، باید مسئولیت پذیر باشند و نتیجه اقدامات خود را بپذیرند، نه اینکه مسائل را تقصیر رهبری بیندازند.