; ?>; ?> حقوقداني كه به احترام فقه اماميه كلاه از سر بر مي داشت - مردم سالاری آنلاين
۰
يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۶

حقوقداني كه به احترام فقه اماميه كلاه از سر بر مي داشت

*دكتر ابوذر ابراهيمي تركمان
حقوقداني كه به احترام فقه اماميه كلاه از سر بر مي داشت
مرحوم دكتر امير ناصر كاتوزيان حق بزرگي به گردن جامعه حقوقي كشورمان دارد . اغلب فارغ التحصيلان رشته حقوق يا بي واسطه شاگردايشان بوده اند و يا از طريق كتاب هاي ايشان به ويژه مجموعه قواعد عمومي قراردادها پاي درسش نشسته اند .يكي از ويژه گي هاي استاد كاتوزيان مانوس بودن ايشان با كتب فقهي شيعي بود .

أشنايي عميق او با يافته هاي نوين حقوقي غرب ، وتسلطش بر كتب فقهي اماميه گاه او را به مقايسه بين اين دو وا مي داشت. وهمواره يافته هاي فقهاي شيعه را مي ستود ودقت هاي فقهي علماي شيعه را كه در چارچوب منابع فقهي ( كتاب ، سنت ، اجماع وعقل) به استنباط حكم شرعي همت مي گماشتند، ارج مي نهاد وپايه هاي حقوق مدني ايران را بر روي فقه اماميه مستحكم واستوار مي ديد او معتقد بود: " ما به جايي نخواهيم رسيد که هيچ‌گاه به فقه نياز نداشته باشيم. من اين موضوع را قبولندارم كه بي‌نياز از توجه به فقه باشيم. زيرا ما هر چقدر مدرن باشيم ساخته گذشته خودمان هستيم. از گذشته بريدن، صفت پسنديده‌اي نيست. من جمله‌اي در مقدمه کتاب «ضمان قهري و مسووليت مدني» نوشته‌ام با اين عنوان که: «گذشته و آينده هر دو حقيقت هستند. بنابراين رستگار کسي است که يک چشم به گذشته داشته باشد و يک چشم به آينده يعني تمام حقيقت را ببيند.در اينجا حقيقت دو نيم شده است نيمي در گذشته و نيمي در آينده» و خدا نکند روزي بيايد که ما از گذشته خود ببريم. مثل خيلي از ملت‌ها که اين کار را کردند و نتيجه نامطلوبي گرفتند. ولي طرز تفکر و استنباط‌ها در بستر زمان تغيير مي‌کند. ( ماهنامه علوم انساني مهرنامه ش ١٠ فروردين ١٣٩٠ ) . يكبار دانشجويي به تصور اينكه استاد را خوش أيد گفت مگر فقيهان هم نكته اي در اين باب دارند ؟ استاد بي درنگ و با جديت پاسخ داد كه شما حق نداريد درباره فقيهاني كه براي استنباط يك حكم فقهي عمري را صرف كرده اند چنين بگوييد . حتي امروز نيز نظرات ساليان پيش فقيهان اماميه از برخي نظرات حقوقدانان غربي مترقي تر است. استاد كاتوزيان خود علاقه مندي اش به فرهنگ اسلامي را چنين توصيف مي كند" در دوره لیسانس، کشش فوق العاده ای به فرهنگ اسلامی پیدا کردم، به طوری که ورقه امتحانی اصول مرا که مرحوم استاد محمود شهابی ملاحظه کرد، از این که دانشجویی از تمام کتب فقها و اصولیین شاهد و مثال می اورد و ادله و براهین برای اثبات موضوع ذکر میکند، بسیار متعجب شد. پس از آن، ورقه مرا مهر و موم کردند و گفتند که آن را به قم می فرستیم تا آقایان مراجع و طلاب ببینند که ما در دانشکده حقوق چه جور دانشجویانی داریم"



ايشان پيدايش توجه به معنويت اسلامي را نيز مرهون استاد خود مي داند: " من لازم میدانم از معلم عارف خودم مرحوم میرافضلی که به مثنوی بسیار علاقه داشت و درس عربی را به صورت تجزیه و ترکیب نهج البلاغه برای ما میگفت، یاد کنم. ایشان وقتی وارد کلاس میشد دو بیت از مثنوی را با صدای شکسته و لرزان میخواند و بچه ها بی نهایت برای این پیرمرد احترام قائل بودند و مطلقا در کلاسش لودگی و شیطنت نمیکردند. بی گمان اولین جرقه های عرفان و فلسفه توسط ایشان در ذهن و ضمیر من روشن شد. مرحوم میرافضلی قطعه ای از نهج البلاغه را سر کلاس مینوشت و بعد آن را معنی و تجزیه و ترکیب میکرد و صرف و نحو را به این طریق به ما می اموخت.” اين معنويت همواره وتا واپسين روزهاي عمر ايشان قرينشان بود . بسياري از كتاب هاي حقوقي خود را بين الطلوعين وپس از راز ونياز با معبود نگاشته است او خود در زندگينامه اش مي نويسد: "صبح‌ها به تاریکی برمی‌خاستم و پس از نماز و نیایش، با دلی گرم و پرامید به کار می‌پرداختم و چنان در آن غرق می‌شدم که نه گذشت زمان را می‌فهمیدم و نه احساس کسالتی می‌کردم " در جاي ديگري مي نويسد: " دست‌کم نیمی از کتاب‌هایم را در آن خلوت صبح‌گاهی نوشته‌ام"

يكبار از استاد ديگري شنيدم كه از قول دكتر كاتوزيان نقل مي كرد " من هر گاه كه كتاب فقهي را مطالعه مي كنم براي نويسنده فقيه أن كتاب فاتحه اي قرايت مي كنم"

اين توجه به اخلاق ومعنويت در برداشت هاي حقوقي ايشان نيز راه يافته بود خود در اين باره مي گويد: " حقوقدانان ايراني از يك عيب مشترك رنج ميبرند (كه البته اين عيب مشترك داراي يك "دليل تاريخي” نيز هست) وآن اين است كه آنها همه چيز را در قالب قانون جستجو ميكنند و براي اخلاق و عرف و انسان و خواسته هاي انساني، كمترارزشي قائل هستند. به روايتي عنان آنها به دست منطق است وحتي بعضي هايشان هيچ ابائي ندارند كه بگويند منطق حقوق منطق رياضي است.

اين سالهاي اخير ـ عمدتا ـ تحقيقاتم صرف "مبارزه” با اين”فكر” و "روش” شده است. من سعي كردم كه حقوق را از دايره محدود منطقي و ادبي خارج كنم و به وادي انسانيت و اخلاق بكشانم. رساله هايي كه به تازگي در دانشكده حقوق ارائه ميشود (كه عمدتا تحت نظر من ميگذرد) نشان ميدهد كه تا اندازه اي در اين راه توفيق پيدا كرده ام; هرچند اندك. يك فكر تازه براي اينكه پا بگيرد و دامنگير شود، به سالها زمان نياز دارد.( مصاحبه دكتر ساكت با دكتر كاتوزيان به نقل از سايت كانون وكلا)

استاد پيش از انقلاب اسلامي مدتي بر مسند قضاوت تكيه داشت در باره پرونده اي كه ابهام قوانين موجود أن زمان أشكارا به ناديده گرفتن حق كسي مي انجاميد با استناد به فقه ورفع ابهام احقاق حق كرد خود در اين باره مي نويسد:" مدتی چند در فکر تصمیم عادلانه‌ای بودم ولی با صراحت شرط ضمن عقد مواجه می شدم تا اینکه به کتب فقهی مراجعه کردم و در آنجا با قاعده ممنوع بودن جمع ثمن و مثمن در یک دارایی مواجه شدم و همین امر، فکر مرا به این سمت سوق داد که این شرط را نباید به نحوی تفسیر کرد که مستلزم جمع عوض و معوض باشد لذا شرط را به تعهد به وسیله تفسیر نمودم نه تعهد به نتیجه و بنابراین، فروشنده توانست ثمن خود را دریافت دارد"(قواعد عمومي قراردادها ج٣)

ارجاعات فراوان به كتب فقهي شيعي فقيهان متقدم يا متاخر مانند امام خميني(ره) ومرحوم أيت الله خويي (ره) در اغلب كتاب هاي دكتر كاتوزيان ديده مي شود . گاه نظريه اي از استادان حقوق فرانسه نقل مي كرد وبي درنگ نمونه اي از أن انديشه واستنباط درأثار فقيهان شيعه را به رخ مي كشيد . اين نگاه احترام أميز به فقيهان را به ميان دانشجويان خود نيز كشانده است

روح عدالت جويش در سايه فضل الهي غنوده باد
کد مطلب: 41084
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *