ایشان از دفاع غير اخلاقي از نظام به «لسان لجن» و «چماق زبان» تعبیر کرده است که «لجن» گواه بر دفاع مشحون و آمیخته با زشتی های اخلاقی مثل تهمت و دروغ و اهانت است و «چماق» نشان از دفاعی است که خالی از منطق باشد و «زبان قدرت و استبداد» جای «زبان استدلال» را گرفته باشد.
تعبیر ایشان را ملاحظه کنید:
«چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماق هاست که فسادش صد برابر چماق های دیگر است. آنهائی که می خواهند صحبت کنند اول با خودشان فکر کنند که این زبان چماق است و می خواهد بر سر یک دسته دیگر کوبیده شود یا زبان نصیحت» (صحیفه امام ۱۴/۱۴۴)
و:
«لسان نصحیت غیر لسان لجن کردن است». (۲۰/۱۲۷)
و:
«گلوله زخم زبان هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می درد». (۲۱/۲۸۰)
بازگشت اثرات منفي بد زباني بخود گوينده
امام خميني که در مقام نتایج «بددهنی» اثر منفي گويش غير اخلاقي را در مرحله اول متوجه خود گوينده ميداند :
«چه داعی هست که آدم با زبان خودش به ضد خودش عمل کند. خیال می کنند که این حرفی که می زنم ضد فلان است و او سرکوب می شود، لکن اول خودش سرکوب میشود». (صحیفه ۱۴/۲۱)
سیاستمدار بی ادب در منطق حضرت امام ابزار کارش «چماق» و اهدافش «لجن مالی» و ثمرهاش بازگشت منفی عملش به خود اوست.
راستی چه شده که هر از گاهی آن «چماق» بلند می شود و آن «لجن» پراکنده می گردد و به نام نظام عدهای «قدرت نمائی» می کنند و عدهای دیگر با «زبان غیر اخلاقی» عامل رنج و آشفتگی بخش مهمی از دلسوزان نظام می شوند؟
ضرورت مرزبندي با دشمن در روش ها
نویسنده همواره در تعجب است چگونه در طول سالهای متمادی در بحران های داخلی سخن از «جدا کردن خط خود از خط دشمن» مورد تأکید فراوان قرار می گیرد امّا برای جدا کردن نحوه و روش برخوردها از روش های دشمن سخنی به میان نمی آید؟
مگر قدرت نمائی و بدگوئی آفت نظامهای منفی سیاسی جهان نیست؟!
پس چرا نباید نیروهای معتقد به نظام مرز خود و دشمن را از حیث روش متمایز کنند؟!
چرا باید برخی از روش های غلط نظامهای سلطه جهان الگوی رفتاری برخی از چهره های شناخته شده شود؟!
آیا تعبیراتی مثل «قساوت قلب»، «اسلام انگلیسی»، «دنیا گرا»، «جاسوس» و جدیداً تعبیر «آدم های بی پدر، مادر» (در مورد نامزدهای احتمالی انتخابات مجلس خبرگان) که متأسفانه این روزها از رسانه ها به چشم و گوش می رسد، «لسان لجن» نیست؟
نکته تأسف برانگیزتر این است که بر خلاف پیش بینی حضرت امام که این روش ها را احیاناً از برخی «طلاب جوان» انتظارش را داشتند، امروز، از زبان برخی از بزرگان حوزه می شنویم!
عجبا روزی نه خيلی قدیم، برخي از همين سكانداران تريبون سياست امروز بعنوان شاگردان امام ديروز مورد خطاب استاداينگونه بودند:
«آقایان نشانه ایمان و یقین، عدم رهائی قلم و قدم و زبان است». (جهاد اکبر/۳۳)
چماقدار زباني و خروج از جمع دوستان اهل بيت(ع)
ظاهراً این آفت «بددهنی» و «چماق زبان» اختصاص به ما و زمانه ما ندارد و در عرصه و میانه انقلابیون حکومت علوی هم دیده می شود که وقتی در میان نبرد صفین حضرت علی (ع) مطلع شد برخی از اصحاب به یاران معاویه با زبان بدگوئی سخن می گویند آنان را جمع نمود و و خطبهای عتاب آمیز ایراد فرمود که در خطبه ۲۰۶ نهج البلاغه آمده است.
و در غیر حوزه سیاست نیز این «بلیهی اخلاقی» دیده می شود که مقابله ائمه (ع) خود گواه خوبی است بر اتفاقات آن روز.
و جالب مرزبندی امام صادق (ع) نسبت به روش های درست و روش های غلط اخلاقی است که روش های درست را به عنوان «هذا جعفری» (اصول کافی ۲/۶۳۶) معرفی فرمود و در مقام عمل هم وقتی حضرت صادق (ع) در یک قضیهای دید یکی از اصحابش به غلام غیر مسلمان خود خطاب «بی مادر» کرد امام برخورد کرد و برای همیشه از او جدا شد.
تعبیر «لیس منّا» كه از حضرات معصومين صادر گشته و بمعناي «اینان از ما نیستند» خود خط کش ظریف اخلاقی است برای تعیین خطوط و مرزهای اخلاقی که ممکن است دوستداران اهل بیت (ع) به آن گرفتار شوند.
رذائلی مثل خدعه و مکر (کافی ۲/۳۲۷) و تحقیر یک شخص محترم (کافی ۱/۳۴۲) بی احترامی به بزرگان خود (کافی ۲/۱۶۵) و خیانت در امانت (کافی ۵/۱۳۳) و تملق و نفاق (کافی ۵/۱۶۰) نمونه هائی از همان مرزبندی توسط ائمه (ع) است که با تعبیر «لیس منّا» آمده با این نتیجه که این گونه بد اخلاقی ها روش و اخلاق یاران واقعی ائمه (ع) نیست.
مقابل زبان غير اخلاقي
در قرآن كريم مقابل «زبان لجن» زبانهای دیگری مطرح است:
«زبان صحیح»: قولوا قولا سدیداً (احزاب ۷۰)
«زبان نرم»: فقولا قولا لیناً (طه ۴۴)
«زبان مؤدب»: قولوا قولاً حسنا (بقره ۸۳)
و صد البته چنین زبانی به آسانی در کف اختیار دهان آدمی قرار نمی گیرد و حق است که امام عزیزمان آن را «هنرمندی» می داند:
«اختیار زبان را داشتن و این بار سرکش را در تحت اختیار در آوردن از بزرگترین هنرمندهائی است که کمتر کسی می تواند به آن موفق شود» (شرح حدیث جنود عقل/۳۸۶)
باطن پاك ريشه زبان پاك
به انتظار آن روز می نشینیم که «باطن ها» پاک تا ظهور آن باطن بر صفحه «زبان» اخلاقی باشد. (ر.ک جامع السعادات ۲/۳۵۴)
تا همانطوریکه در جبهه سیاسی بین ما دشمن خط متمایز پررنگی وجود دارد بین ما و روش های غیر اخلاقی آنان نيز مرز بندي مشخصي قابل رويت باشد .
در آنصورت در مقابل روش غير اخلاقي «لجن پراکنی» و «چماق زبان» در ميان ما «زبان صحت» و «زبان نرم» و «زبان ادب» نهادينه خواهد شد .