سوم شعبان با ولادت امام حسین ـ علیه السلام ـ در سال چهارم هجری قمری روزی نورانی در تقویم عالم ساخت؛ روزی که آغازی برای نهضت حسینی بود و این نواده رسول الله و فرزند علی مرتضی پرورش یافت تا غوغایی در عالم بشریت را بر پیشانی تاریخ تا ابدیت ثبت نماید و حقانیت و مظلومیت دین پیامبر خاتم که چهارده معصوم پرچمدارش بودند، برای همیشه ثبت شود.
آن حضرت حدود شش سال در کنار پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و مادرش حضرت زهرا ـ علیهاالسلام ـ بود و سپس نزدیک به سی سال دوره همراهی با پدرش امام علی ـ علیهالسلام ـ را گذراند. پس از آن، در زمان امامت امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ ده سال یاور ایشان بود و به وی بسیار احترام میگذاشت. پس از آن، ده سال دوره حکومت معاویه را تحمل کرد و سپس در آغاز حکومت نامشروع یزید، بیعت با او را نپذیرفت و به قیام برخاست و همراه با یاران باوفایش، در ۵۷ سالگی به شهادت رسید.
انسان کامل
روح حماسی، یکی از بارزترین ویژگیهای انسان کامل است که به تناسب شرایط زمانی و مکانی در شخصیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ نمایان شده بود. آن حضرت پیش از قیام عاشورا، در کنار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان به جنگ با پیمان شکنان و زیاده خواهان پرداخت. از ایشان خطبهای در جنگ صفین نقل شده که ضمن آن، مردم را به حماسه و دلیری ترغیب میکند.
امام حسین ـ علیهالسلام ـ در همان مراحل مقدماتی جنگ صفین که شامیان مسیر آب را بسته بودند، در باز پس گرفتن آب از دست آنان نقش اساسی داشت، به گونهای که امام علی ـ علیهالسلام ـ پس از آن پیروزی فرمود: «هذا اوّلُ فَتحٍ بِبَرَکَةِ الحسین ـ علیهالسلام ـ؛ این نخستین پیروزی است که به برکت حسین ـ علیهالسلام ـ به دست آمد».
احترام امام حسن ـ علیهالسلام
امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ برای برادرش امام حسین ـ علیهالسلام ـ به گونهای احترام میگذاشت که گویا ایشان از وی بزرگتر است. ابن عباس از یاران امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ میگوید: «امام حسن ـ علیهالسلام ـ در مجالس، با ما عادی مینشست، ولی هر گاه حسین ـ علیهالسلام ـ وارد میشد، به احترام او خود را جمع میکرد و تغییر حالت میداد. این موضوع برای من نامفهوم بود و علت آن را از حسن بن علی ـ علیهالسلام ـ پرسیدم، فرمود: «من هیبت او را مانند هیبت پدرم میدانم».
ابن عباس میافزاید: «حسین ـ علیهالسلام ـ از کودکی و جوانی، شخصیتی زاهد و شگفت بود. همراه با پدرش علی ـ علیهالسلام ـ غذا میخورد و به غذایی همانند غذای ایشان قناعت میکرد و در گرفتاریها و مشکلات در کنار پدرش بود. خداوند این پدر و پسر را پیشوای امت قرار داده بود. سپس میان آنان فاصله انداخت تا مردم از سنت و اخلاق نیکو هر دو در دو عصر و زمان مختلف و گسترده بهرهمند شوند و اگر خدای تعالی هر دو را در یک برهه جمع میکرد برای بهرهگیری دیگران مجالی نمیماند».
روزه عرفه
یکی از یاران امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ میگوید: روز عرفه نزد حسین ـ علیهالسلام ـ رفتم و جمعی در حضورش بودند. دیدم همه روزه هستند و قرآن در دست دارند و آن را میخوانند و منتظر فرا رسیدن وقت افطارند. از محضر آن حضرت چند مسأله پرسیدم و پاسخ دادند. از پیشگاه نورانی ایشان بیرون آمدم و به خانه امام حسن ـ علیهالسلام ـ رفتم. دیدم مردم دسته دسته وارد میشوند و از غذاهایی که آماده هست استفاده میکنند و با خود میبرند.
من در شگفت بودم که امام مجتبی ـ علیهالسلام ـ فرمود: چرا نمیخوری؟ عرض کردم: آقای من! روزه هستم و امروز شما دو برادر را گوناگون یافتم. برادرت حسین ـ علیهالسلام ـ را دیدم که روزه بود و منتظر افطار و شما، سفره انفاق بر مردم گستردهاید؟
امام حسن ـ علیهالسلام ـ مرا در آغوش گرفت و فرمود: آیا نمیدانی که خدای متعالی ما را برای رهبری امت پیغمبر قرار داده است؟ اگر دو برادر به یک روش اتفاق کنیم، برای شما مجالی نمیماند. برادرم در این روز شریف روزه گرفته و به عبادت مشغول است، به جهت روزه داران شما، و من غذا میخورم، برای همراهی با دیگران.
حفظ یادگار پدر
عزت نفس، از ویژگیهای بارز امام حسین ـ علیهالسلام ـ در زندگانی بود، به گونهای که ایشان حتی به هنگام ضرورت، یادگار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان را به معاویه نفروخت. امام علی ـ علیهالسلام ـ چشمه ابی نِیزَر را احداث کرد و منافع آن را برای تهی دستان و در راه ماندگان صدقه داد و در کاغذی نوشت: «این چشمهها نه فروختنی هستند و نه بخشیدنی... مگر اینکه حسن ـ علیهالسلام ـ و حسین ـ علیهالسلام ـ به آنها نیاز پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان است و جز این دو برای کس دیگری نیست».
اتفاقا روزی امام حسین ـ علیهالسلام ـ برای کمک به نیازمندان بنی هاشم، از یاران خود قرض کرد و سپس برای ادای قرض به مشکل افتاد. معاویه مبلغ دویست هزار دینار برای حضرت فرستاد تا چشمه ابی نیزر را به او بفروشد، ولی ایشان از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: «آن را پدرم صدقه داده است تا بدان وسیله خداوند متعالی او را از گرمای آتش دوزخ مصون دارد و من آن را به هیچ قیمتی نمیفروشم».
پیوند توحید و امامت
روزی امام حسین ـ علیهالسلام ـ فرمود: «ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند و هنگامی که او را شناختند، بپرستند و آن زمان که او را پرستیدند، از پرستش دیگران بینیاز گردند».
یکی از حاضران پرسید: مقصود از معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یعنی مردم هر عصر باید امامشان را بشناسند؛ امامی که اطاعتش بر آنان واجب است».
در این سخنان کوتاه، گنجینهای از معارف والای الهی نهفته شده است. حضرت در آغاز سخن، تأکید میکند فلسفه آفرینش انسان، چیزی جز شناخت خدای متعالی نیست؛ زیرا در پرتو این معرفت است که انسان میتواند از یوغ بردگی رها شود و به آزادی واقعی که همان بندگی خداست برسد و نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین کند.
ایشان در پایان با صراحت تمام میفرماید: خداشناسی، امامشناسی است؛ بدین معنا که مردم هر دوره، با رهبری که میباید از او فرمان بری کنند، آشنا شوند تا به خداشناسی حقیقی برسند. در نگاه امام حسین ـ علیهالسلام ـ توحید و امامت، پیوند ناگسستی دارند و خداشناسی واقعی بدون امامشناسی دقیق ممکن نیست.
همنشینی با خردمندان
همنشینی با خردمندان و آگاهان جامعه، زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم میسازد. امام حسین ـ علیهالسلام ـ در روایتی آن را از نشانههای قبولی اعمال برمیشمارد و میفرماید: «از نشانههای قبولی اعمال، همنشینی با خردمندان، از نشانههای اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان و از نشانههای دانا، پذیرش نقد بر گفتار خود و آگاهی از آرای گوناگون است».
شریفترین مردم
حسابرسی از خویشتن، زمینه رشد معنوی انسان را فراهم میسازد و او را زودتر به سرمنزل مقصود میرساند. شخصی از امام حسین ـ علیه السلام ـ پرسید: شریفترین مردم کیست؟ فرمود: «آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود». عرض کرد: شهادت می دهم چنین کسی سعادتمند است.سرور آزادگان و نماد مظلومیت تشیع چگونه زیست؟
سراسر نیاز
روزی از امام حسین ـ علیه السلام ـ پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: «صبح کردم، در حالی که پروردگارم، بالای سرم، آتش، پیش رویم، مرگ، جویندهام و حساب الهی، فراگیرم است. در چنین روزی، من در گرو کردار خویشم؛ نه آنچه دوست دارم، پیدا میکنم و نه آنچه نمیپسندم، از خود میرانم. همه کارها در اختیار دیگری است؛ اگر بخواهد عذابم میکند و اگر بخواهد از من میگذرد. بنابراین، کدام فقیری از من نیازمندتر است».
زشتترین چیز
شخصی از امام حسین ـ علیه السلام ـ پرسید: فاصله میان ایمان و یقین چقدر است؟ فرمود: چهار انگشت. گفت: چگونه؟ فرمود: ایمان، آن است که آن را میشنویم و یقین آن است که آن را میبینیم و فاصله میان گوش و چشم، چهار انگشت است. آن مرد پرسید: فاصله میان آسمان و زمین چقدر است؟
امام فرمود: یک دعای مستجاب. آن مرد برای سومین بار پرسید: فاصله میان مشرق و مغرب چقدر است؟ فرمود: به اندازه سیر یک روز آفتاب. آن مرد بار دیگر پرسید: عزّت آدمی در چیست؟ حضرت فرمود: بینیازی از مردم. مرد سؤال آخرش را چنین پرسید: زشتترین چیزها چیست؟ امام با مهربانی فرمود: هرزگی و بیعاری در پیران، درنده خویی در قدرتمندان، دروغ گویی در شریفان، تنگ نظری در ثروتمندان و حرص در عالمان است.
رضایت از خواست الهی
لازمه آرامش روحی و فکری آدمی، راضی بودن به خواست الهی است که در پی آن، دغدغههای بیاساس او از میان میرود. به امام حسین ـ علیه السلام ـ گفته شد: ابوذر میگوید: برای من فقر محبوبتر از بینیازی و بیماری محبوبتر از سلامت است تا در غوغای فشار این نیازها، بتوانم خالصانه به درگاه آن بینیاز یگانه رو کنم.
حضرت فرمود: «خدای متعالی ابوذر را رحمت کند، ولی من میگویم هر کس به انتخاب نیکو خداوند تکیه و توکل نماید، جز آنچه را خدا برایش پیش آورده، آرزو نمیکند».
خیر دنیا و آخرت
نقل شده است، شخصی به امام حسین ـ علیه السلام ـ نامه نوشت: سرورم! مرا از خیر دنیا و آخرت آگاه فرما. حضرت در پاسخ او نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. هر کس خشنودی خدا را گرچه با خشم مردم همراه باشد بطلبد، خدا او را از کارهایی که در دست مردم است، کفایت میکند و هر کس خشنودی مردم را هر چند با خشم خدا همراه باشد بجوید، خدا او را به مردم وامی گذارد».
سرچشمه رحمت
گرایش به خداوند و پرستش عاشقانه او، سبب معنویت و سازندگی روحی و اخلاقی میشود. سپس جان انسان سرچشمه فیضان رحمت الهی میگردد. به فرمایش امام حسین ـ علیه السلام ـ خداوند، بالاتر از آنچه میخواهد به او عطا میکند. ایشان میفرماید: «هر کس خدا را آن گونه که حق پرستش اوست بپرستد، خدا از فیض خود، بالاتر از آرزوها و کفایتش به او ارزانی میدارد».
آثار اعمال
امام حسین ـ علیه السلام ـ درباره آثار خوب یا بد برخی اعمال چنین میفرماید: «راستی، عزّت و دروغ، ناتوانی است. اسرار دیگران امانت و همسایگی، خویشاوندی است. یاری رسانی، صمیمیت و کار، تجربه آموزی است. اخلاق نیک، عبادت و سکوت، زینت است. تنگ نظری و آزمندی، فقر، بخشندگی، دارایی و مهربانی، خردمندی است».
خطبهای رسا
امام حسین ـ علیه السلام ـ در خطبهای رسا و گویا خطاب به مردم میفرماید: «ای مردم! در اخلاق شایسته و والا با هم رقابت کنید و در سودهای معنوی و بهشتی از هم پیشی گیرید.... هر اندازه آدمی به کسی نیکی کرده باشد که او به سپاس آن اقدام نکند، خدا با پاداش خود به سود او خواهد بود؛ زیرا عطای او، باشکوهتر و پاداش او، با عظمتتر است. بدانید روی آوردن نیازهای مردم به شما، از نعمتهای خدا بر شماست. پس، در برابر نعمتهای الهی دل تنگی و بیحوصلگی نشان ندهید که به غضب او تبدیل میشود. بدانید هر کار نیکی، سپاسی را بهره میدهد و پاداشی را از پی میآورد. اگر میتوانستید کار نیک را مجسم کنید، آن را در چهره انسانی نیکو میدیدید که ناظران را مسرّت میبخشد و اگر بد کرداری را مجسم میدیدید، آن را زشت و مسخ شده مینگریستید که دلها از آن میرمد و چشمها از نفرت دیدن آن فرو میافتد».
خوف الهی
انسانها باید در کنار امید به رحمت پروردگار، از او بترسند و از درگاه باعظمتش درباره رفتار خویش گذشت بخواهند. به امام حسین ـ علیه السلام ـ گفته شد: چرا این قدر از پروردگارت میترسی؟ فرمود: «در روز قیامت، جز آن کس که در دنیا خوف خدا داشته است، ایمن نیست».
هدایت مردم
امام حسین ـ علیه السلام ـ همواره در زمینههای گوناگون مردم را راهنمایی میکرد تا آنان راه را از بیراهه باز شناسند و در زندگی خویش دچار مشکل نشوند. در سخنی از آن حضرت چنین آمده است: «آنچه را طاقت نداری، به عهده نگیر و به آنچه نخواهی رسید، نپرداز. به آنچه نمیتوانی، وعده نده. جز به اندازهای که سود میبری، هزینه نکن. جز به اندازه کارکرد خویش، پاداش نخواه. جز به فرمان برداری از خدای سبحان که به دست آوردهای، شادمان نشو و جز آنچه خود را برای آن شایسته میبینی، دریافت نکن».
ارزش میهمان
میهمان، ارزش و اهمیت بسیاری در اسلام دارد و درباره اصول و روشهای میهمانی دادن، سفارشهای بسیاری شده است. روایت است که امام حسین ـ علیه السلام ـ شخصی را دید که به میهمانی دعوت شد و در پاسخ دعوت کننده گفت: «نمیآیم».
حضرت به او فرمود: «برخیز و دعوت او را بپذیر؛ زیرا در دعوت به میهمانی، عذرخواهی وجود ندارد. اگر روزه نداری، بخور و اگر روزه داری، در حق میزبانت دعا کن».
آتش، سرانجام هواهای نفسانی
پیروی از هواهای نفس، انسان را اسیر میکند و وجود او را در گرداب چرکین گناهان رها میسازد. بدین ترتیب، فرد از اهداف عالی انسانی باز میماند و سرانجامی جز نگون بختی ندارد. از این رو، شایسته است همواره نفس خود را از بند هواهای نفسانی رهانیده و از وسوسههای آن به خدا پناه برد. امام حسین ـ علیه السلام ـ در این باره میفرماید: «از هواهای نفسانی بپرهیزید؛ زیرا مجموعه آنها، گمراهی و سرانجام آنها آتش است».
پرهیز از غیبت
انجام گناهان کبیرهای چون غیبت و تهمت، قلب و جان انسان را سیاه و تیره میکند و از پاکی و شفافیت آن میکاهد؛ به طوری که فرد مبتلا شده به این گونه گناهان، به آسانی آبروی دیگران را میریزد و سبب ایجاد رنجش خاطر میان افراد میشود. نقل شده است که شخصی نزد امام حسین ـ علیه السلام ـ از کسی غیبت کرد، ایشان به او فرمود: «غیبت نکن؛ زیرا غیبت، نان خورش سگهای دوزخ است».
ناپایداری دنیا
زندگی دنیوی، پایدار نیست و با مرگ پایان میپذیرد. پس از آن، انسانها به سرای باقی منتقل میشوند و در آنجا زندگی جاویدی مییابند. امام حسین ـ علیه السلام ـ در اشعار زیبایی، ناپایداری دنیا را چنین توصیف میفرماید: «فرخنده است خداوند بلند مرتبه و بزرگوار که در شکوه و جاودانگی یگانه است. مرگ را میان همه آفریدگان برابر قرار داد و همه آنان در گرو فنایند و دنیای ما ـ اگر چه به آن علاقهمند باشیم و کامیابیمان در آن به درازا کشد ـ رو به نیستی دارد. هان که دل بستگی، از روی فریفتگی به سرای فنا، سر از فنا به در آرد و مقیم در آن، شتابان از آن کوچ خواهد کرد، گر چه بر اقامت حریص باشد».
دوستی برای خدا
دوستی برای خداوند، بهترین نوع دوستی است. امام حسین ـ علیه السلام ـ میفرماید: «اگر کسی را به برادری یا دوستی برگزیدی، دوستی و برادری را در راه خدای رحمان قرار ده. هیچ چیز را با تقوای خداوندی برابر مشمار و گمراهی و سهل انگاری را از خویش دور گردان. چگونه در دنیا شادمانی مییابی، در صورتی که ایام زندگانی دنیا رو به پایان، و شادمانیِ آن با درد و رنج آمیخته است. حقّا فرزند آدم کور است که گذر آن را نمیبیند؛ چنان کوریای که به کریِ درون انجامیده است».
فریاد کوچ
پیروی از هواهای نفس، آدمی را در ورطه تباهی گرفتار میسازد. همواره باید کوشید تا خود را از گزند گناهان و هوای نفس دور نگه داشت. امام حسین ـ علیه السلام ـ در اشعاری وزین، درباره آثار و نتایج گناهان هشدار میدهد و میفرماید: «عزیزم! درنگ تو در ورطه تباهی به درازا کشید و بد توشهای است این توشه که برای قیامت فراهم آوردهای. دلت شیفته هواها شد و آن را باز نداشتی و به سوی پیروی از هواهای دل رو کردی. گناهان به هرجا خواست تو را برد و تو را کسی یافت که زود تسلیم گناه میشوی. حقّا که فریاد کوچت میزنند، بشنو و خود را به کری مزن. سپیدی موی سرت، از هر هشدار دهی، بینیازت میکند که سفیدی آن بر سیاهیاش چیره شده است».
پرهیز از دنیاطلبی
دنیاطلبی و دلبستگی به آن، زمینه آلوده شدن آدمی را به گناهان فراهم میسازد و او را از رسیدن به کمال معنوی باز میدارد. اشعار امام حسین ـ علیه السلام ـ در این باره بسیار گویا و زیباست. ایشان میفرماید: «دنیای تو که زینتها و جلوههایش تو را فریفته، به سوی فروپاشی میرود. خود را با تلاش، از مهلکههای آن دور نگهدار که اهل گذر از دنیا، به آن گوش نخواهند سپرد. تحقیقا شیرینی دنیا با تلخی زهر آن، به هم آمیخته است. پس هیچ دژی همچون پرهیز از دنیا نیست. در شگفتم از کسی که به نعمتهای دنیا فریفته شده است و به روزهای لذت بخش آن فریب میخورد و اقامت در سرزمین خشک را، بر آبادی سرسبز و باران خیز ترجیح میدهد».
رضایت الهی
به دست آوردن خشنودی خدا، از بهترین اعمال انسان است. امام حسین ـ علیه السلام ـ ضمن اشعاری میفرماید: «ریشه دوراندیشی آن است که پروردگارت در همه حال از تو خشنود باشد و اینکه به جای پریشان گویی، راه راست را انتخاب کنی؛ زیرا از بهترین جای گزین هاست. رفتار و گفتار گمراه کننده را از خود دور کن. در دل شبهای تار، معنویت بجوی و خواب خوش را از دیدگانت دور کن؛ زیرا غافلان سهل انگار، همانند چهارپایان در بیشههایند».
آرامش، گمشده گناهکاران
گناه، روح آدمی را آزرده میکند. چنین انسانی همواره پریشان خاطر است و آرامش، گمشده او در دنیاست. امام حسین ـ علیه السلام ـ میفرماید: «درستکار، آسوده؛ بیگناه، بیباک؛ خیانت کار، ترسان؛ و بدکار، هراسان است. هرگاه آشفتگی بر عاقلی روی آورد، اندوه خود را با دوراندیشی میزداید و برای چارهجویی در خانه عقل را میکوبد».
نشانههای عاقل
امام حسین ـ علیه السلام ـ در فرمایش ارزشمند، نشانههای عاقل را چنین بر میشمارد: «انسان عاقل، با کسی که میترسد او را دروغگو پندارد، هم سخن نمیشود؛ از کسی که میترسد او را رد کند، چیزی نمیخواهد؛ به کسی که میترسد او را بفریبد، تکیه نمیکند؛ و به کسی که به امید او اطمینانی نیست، امید نمیبندد».
سرور عرفانی
میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق امام خمینی (ره) درباره شرافت روز ولادت امام حسین ـ علیه السلام ـ مینویسد: «این روز به سبب تولد امام حسین ـ علیه السلام ـ روز بزرگی است و سالک باید به مقدار توانایی، با روزه، زیارت، دعاهای این روز و دیگر طاعتها، شکر این روز را به جا آورد. در چنین روزی، فُطْرُسِ مَلَک سلامت بالهای خود را به دست آورد. سالک نیز میتواند این روز را پناه خود قرار دهد و با آن نجات یابد و دو بال روح و عقل خود را به دست آورد، تا بتواند با اهل معنا در آسمانهای قُرب و رضوان پرواز کند».