رضا صادقی در این یادداشت که نسخهای از آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، خاطرنشان کرده است: کمترین حق مردم سرزمین من نفس کشیدن است. فرزندان سرزمین من در بیمارستانها یکی یکی جان میدهند. آقای مسئول از شما خواهش میکنم تدبیر کنید که امید مردم بعد خدا به تدبیر شماست.
آن هموطن من که در مرکز شهر تهران زندگی میکند به خداوندی خدا دارد خون بالا میآورد و راهی ندارد. آقای مسئول شما که برای نان این مردم وقت میگذارید برای نفس آنها هم یک فکری کنید.
جنوب شهر تهران یعنی زندگی با سرفه و درد و شاید مرگ. مردم خوب سرزمین من سرب نفس میکشند. من به عنوان یک سرطانی یا من مریض ریوی، من اسمی، یا من به عنوان یک کارگر که هزینه سفر به مکان خوش آب و هوا را ندارم چه کنم؟ هوا بس ناجوانمردانه سم است.
ای... دمت گرم و سرت خوش باد... سلامم را تو پاسخ گوی... در بگشا... خدایا فقط تویی که از همه شنواتر و یاری دهندهتر هستی. ما مردم هم کمک میکنیم چون ما با هم هستیم.