* ایده اول ساخت فیلم چه زمانی به ذهن شما رسید؟
__ ایده اولیه فیلم سال 86 به ذهنم رسید و از ابتدا نیز دنیال این بودم كه فیلمی درباره آینده دور تهران بسازم. ایده را با امیر مسعود علمداری مطرح كردم و بعد ابتدا یك سیناپس نوشتم و بعد فیلمنامه را نوشتیم.
* از ابتدا هم میخواستید فیلم؛ سینمایی باشد؟
__ دقیقا زیرا افراد دیگری بودند كه فیلم انیمیشن ساخته بودند اما موفق نبودند یا نمایش داده نشده بود به همین دلیل از ابتدا دنبال این بودم كه فیلمی بسازم كه مردم ببینند و خوششان بیایید و مخاطب را از همان ابتدا در فیلم لحاظ كردم.
* فكر نمیكنید باتوجه به سابقه سینمای ایران؛ ساخت این فیلم و اكران آن كمی دیر بود؟
__ قبول دارم و معتقدم سینمای ایران باید 10 سال زودتر چنین انیمیشن را میساخت. دلیل آن این است كه پول داده نمیشود. از طرفی فردی كه بتوان به وی اعتماد کرد كمتر پیدا میشود. مدیران برای همه گونه فیلم سینمایی حاضرند هزینه کنند اما برای انیمیشن حاضر نیستند هزینه کنند. درحالیکه در ساخت انمیشین شکست وجود ندارد و یک تجربه جدید اضافه شده است.
* شما قائل هسیتند كه حداقل سود ساخت انمیشین در ایران کسب تجربه است؟
__ دقیقا امروز اگر شركتی مثلا مانند پیكسار موفق است؛ كار خود را از سال 1985 شروع كرده است ولی این شركت با تجربه دیزنی و دیزنی با تجربه چاپلین و 100 سال است كه كار میكنند. آنچه كه باعث شد چارلی چاپلین بر همه كمدینهای همعصر خودش و بعد از خودش بالاتر باشد این بود كه چاپلین به مرور و با استفاده از تجربه؛ به جزئیات بسیار اهمیت داد و دیزنی از روی حركات چاپلین به جزئیات پی برد. درست كه اولین انمیشین سه بعدی توسط پیكسار به نام داستان اسباببازی یك ساخته شده اما پشت این فیلم یك تجربه 100 ساله قرار دارد.
* در ایران تجربهها بهم منتقل میشوند؟
__ اصلا اینگونه نیست زیرا اولا تجربه خیلی خاصی وجود ندارد و بعد كسی آن را نمیگوید. اما من همه تجربیاتم را درباره انمشین میگویم زیرا معتقدم فقط به صرف انتقال دانش و تجربه نمیتوان انمیشین خوب ساخت.
* یعنی با دانش صرف نمیتوان فیلم ساخت، تفاوت دانش و تجربه در این میان چیست؟
__ كسانی كه فیلم میخواهند بسازند باید افرادی باشند كه تجربه زندگی و شخصی زیادی داشته باشند و در میان مردم باشند و بعد به مسائل آكادمیك توجه كنند. اینكه برای مردم فیلمی بسازی اگر سختی كشیده باشی؛ در زندگی و درد مردم را داشته باشی و از دل مردم خبر داشته باشی و مرفه بیدرد نباشی، در ساخت یك اثر تاثیر زیادی دارد.
* از ابتدا نیز قرار بود از بازیگران سینما استفاده کنید یا در طول نگارش به این نتیجه رسیدید؟
__ از ابتدا قصد داشتم از چهره و صدای بازیگران مطرح سینما استفاده کنم زیرا قبلا از صدای بازیگران استفاده شده بود. انتخاب بازیگران نیز توسط من و حبیب رضایی انجام شد. غیر از یك نفر همه بازیگران همین افرادی بودند كه آمدند البته برای یكی از نقشها قرار بود حمید جبلی بازی كند كه به دلیل مشغله كاری انجام نشد.
* بعضی از منتقدان معتقدند که فیلم قصه ندارد و از لحاظ فیلمنامه ضعیف است؟
__ اینكه گفته میشود فیلم قصه ندارد ضعفی است كه در فیلمنامه است و ضعفی كه در روایت فیلم است وگرنه قصه فیلم قصه جذابی است و هر فردی با هر سطح سوادی قصه را میتواند ببینند. ایرادی که به فیلمنامه وارد میشود این است که نوع پرداخت آن کمی ضعیف است. در نوع پرداخت به دلیل اینكه اولین تجربه سینمایی بود به مشكل برخوردیم. در این فیلم توجه ما بیشتر به تکنیک بود و شاید به همین دلیل از فیلمنامه غافل شدیم زیرا اگر فیلمنامه بسیار خوبی داشتم اما تكنیك ما تكنیك خوبی نبود تو ذوق تماشاگر میخورد. جالب اینجاست كه درباره تكینك هیچ حرفی زده نمیشود زیرا نمره قبولی گرفته است.
* اما قصه فیلم بسیار ساده است؟
__ در انیمیشن در نیم ساعت اول فیلم از لحاظ مفهومی و داستانی نباید خیلی مسائل پیچیده گفته شود زیرا تماشاگر ابتدا فقط جذب شخصیتها و کاراکتر میشود و صدای فیلم را نمیشنود به همین دلیل امكان دارد دیالوگهای اساسی را از دست بدهد. در انیمشن باید به یك مسائل دیگری توجه كرد.
* قصه در انمیشین از لحاظ پیچیدگی درام چقدر مهم است؟
__ باید یك قصه ساده جذاب داشته باشیم. هیچ انیمیشنی پرفروشی در دنیا قصه پیچیدهای ندارد. انیمیشن باید قصهای داشته باشد كه پیچیده نباشد بلكه باید سر راست و ساده باشد. تمام انمیشینهای خارجی از شخصیت اول تا آخر و تمام دكورها باید جذاب باشند.
* چرا شخصیت مهران مدیری را سیاه باز انتخاب کردید؟
__ به نظر من اصل هنر مردمی و جذابیت برای شاد كردن دل مردم هنر سیاه بازی است زیرا سیاه بازها نه ادعایی دارند و نه ماشین مدل بالا دارند و از جنس خود مردم هستند. آنها آدمهای بسیار دوست داشتنی و از دل مردم هستند.
* شما دورهای برای تلویزیون انیمیشن میساختید تلویزیون چقدر در پرورش سلیقه مردم نقش دارد؟
__ تلویزیون سلیقه مردم را خوب پرورش نداده است و مردم نسبت به انیمیشن ایرانی اعتماد ندارند. انیمیشنهای ایرانی در جذابیت نتوانسته به جذابیت خارجیها برسد. در 54 سال اخیر در حوزه انمیشین ما درست عمل نكردیم و خیلی محدود كار كردیم و برای مردم كار نساختیم بلكه بیشتر برای دل مدیران یا هنرمندان كار كردیم. وقتی برای مردم كار نمیكنید مردم نیز نمیآیند فیلم شما را ببینند به همین دلیل فیلمها كم میفروشند درحالیکه تاثیرگذاری فرهنگی انمیشین بیشتر از فیلمهای رئال است زیرا در انیمیشن خلاقیت كار میكند و خلاقیت هرچه را خلق كند؛ جذاب میشود.