محیط زیست ایران سالهاست که زیر تیغ مداخلات انسانی دچار تغییرات، صدمات و تخریبهای فراوانی شده که شاید برخی از آنها هرگز قابل برگشت و جبران نباشند.
در تازهترین مورد، فیلمی از رودخانه «تِلار» قائمشهر در مازندران منتشر شده که نشان میدهد رودی از شیرابه، از انباشت زبالههای رهاشده در حریم رودخانه تلار سرچشمه گرفته و به آن راه یافته است. رودخانه تلار یکی از منابع آبی اصلی برای آبیاری باغها و زمینهای کشاورزی در سه شهرستان قائمشهر، سیمرغ و بابلسر است. بدیهی است که شیرابههای جاری در این رودخانه حامل انواع ترکیبات و عناصر شیمیایی خطرناک هستند و ضمن آسیب رساندن به زیستبومِ منطقه، میتوانند زنگ خطری برای سلامت عمومی شهروندان باشند.
عباس محمدی،کنشگر محیطزیست و مدیر گروه دیدهبان کوهستانِ انجمن کوهنوردان ایران، در اینباره به خبرآنلاین میگوید: «مشکل رودخانه تِلار، مثل بیشتر رودخانههای ایران، درهمتنیدگی چند سوءمدیریت است؛ مثلاً در قسمت جنگل و کوهستان، سازمان جنگلها و مراتع و در قسمتهای پاییندست وزارت نیرو متولی رودخانه است و در جاهایی که رودخانه وارد شهر میشود، بهنظر شهرداریها مدیر رودخانه هستند. اما واقعیت این است که مدیران ما هیچگونه نگاه محیطزیستی در عمل ندارند و به رودخانه هم فقط به چشم یک نهر آب نگاه میکنند که یا از آن برق استخراج کنند یا حاشیه آن را به معادن شن و ماسه اجاره دهند؛ این یعنی بهرهبرداری صرف.
این چندگانگی در نگهداری از رودخانهها باعث شده نهادها هر بلایی که دلشان میخواهد بر سر رودخانه بیاورند. در مورد رودخانه تِلار قائمشهر، علاوه بر اینکه سرچشمه آن به غلط زیر چکش سدسازی است، یک مشکل دیگر هم وجود دارد که "جریانیافتن شیرابه از کوه زباله و ورود فاضلاب دهها روستا به رودخانه" است.»
آلودگی رودخانه تلار از کجا آب میخورد؟
سرچشمه رودخانه تلار، کوههای البرز در سوادکوه است. در منطقه سوادکوه ما دو مشکل اساسی در زمینه آب داریم؛ یکی اینکه آبهای زیرزمینی در سوادکوه و قائمشهر در بالادست هستند، در نتیجه چاههای جذبی جواب نمیدهد و مردم فاضلابهایشان را به سمت جویبارها یا رودخانه راهی میکنند. اگر به چاه هم بریزند، نشت میکند و به رودخانه منتهی میشود. ایضاً چه جمعیت بومی، چه جمعیتی که به صورت سرریز از استانهای دیگر میآیند و ویلاسازیهایی که انجام میشود، همگی تولید پسآب میکنند.
دوم اینکه فاضلاب هرجا ریخته شود، خودبهخود بهخاطر اثر ثقلی نفوذ میکند، پایین میآید و در نهایت یا یکجایی سرریز میکند یا وارد بستر رودخانه میشود که در گودی قرار دارد. بنابراین فاضلاب چه به چاه ریخته شود چه مستقیم وارد رودخانه شود، آلودهکننده این روانآب است که در نهایت به دریا میریزد و دریا را هم آلوده میکند. حال در منطقه قائمشهر که کوهستانی هم هست، این مشکل تشدید میشود.
اینها مشکلات جدی و بزرگی هستند، اما متأسفانه -شاید به دلیل تکرر و ازدیاد- از زیر ذرهبین خارج شدهاند یا آنطور که شایسته است، به آنها پرداخته نمیشود. چرا؟
دلیلش این است که این مدیریتهای چندگانه هیچکدام وظیفه خودشان را درست انجام نمیدهند و با هم ناهماهنگ هستند؛ سازمان جنگلها و مراتع، وزرات نیرو و شهرداری در این موضوعات همراستا عمل نمیکنند و هر یک ساز خودشان را میزنند. با هر سازمان هم که راجعبه مشکلات منطقه صحبت میکنید، خیلی راحت از بار مسئولیت شانه خالی میکنند و میگویند در حیطه وظایف ما نیست.
به نظر میرسد این مشکل فقط محدود به رودخانه تلار نیست و ابعاد آن گستردهتر است.
بله، مشکل انباشت زباله و جاری شدن شیرابهها در دل رودخانه فقط خاص رودخانه تلار نیست و اکثر رودخانههای آن منطقه با این مسائل روبهرو هستند، بهخصوص در گیلان و مازندران که تراکم جمعیت و سطح آبهای زیرزمینی بالاست، این معضل رایج است.
چاره چیست؟ اصلاً پاکسازی کامل رودخانه ممکن است؟
راهحلهای مختلفی در دنیا برای حل معضل فاضلاب و شیرابه به کار گرفته میشود که عمدتاً پاسخگو هستند. رودخانههای طویلی چون تِیمز در لندن یا رودخانه سِن در پاریس، سالها قبل محل ورود فاضلاب و پسآبهای کشاورزی بودهاند، ولی امروزه این رودخانهها به طور کامل پاکسازی شدهاند. به طوری که طی المپیک گذشته، برنامههای افتتاحیه را روی رودخانه سِن برگزار کردند و با افتخار نشان دادند که این رودخانه آب سالمی دارد.
این یعنی چنین امری شدنی است و راههای تصفیه فاضلابها و هدایت آنها به شکلی که رودخانهها را آلوده نکند، کم نیست. مهندسان آب و وزارت نیروی ما به جای اینکه دنبال سدسازی باشند و در بدترین وضعیت آبی کشور، دهها میلیارد دلار بودجه را صرف سدسازی کنند، میتوانند به فکر تصفیه آب و فاضلاب باشند.
این تصفیه با چه تکنیکهایی قابل اجراست؟
به دلیل مقرون به صرفه بودن، تکنیکهای بیولوژیکی معمولاً برای حذف مواد مغذی مانند آمونیاک و ترکیبات آلی استفاده میشوند. با این حال، این تکنیکها ممکن است نتوانند به طور مؤثر فلزات سنگین و مواد آلی غیرقابل تجزیه را حذف کنند. برای این موارد، روشهای دیگری نظیر فرایندهای شیمیایی و فیزیکی نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
شرکت آب و فاضلاب کجای این ماجراست؟ چرا هیچ اقدامی از سوی این سازمان نمیبینیم؟
شرکت آب و فاضلاب، فقط یک اسم را یدک میکشد، در عمل فاضلاب را رها کرده است و هرکسی به هر نحو که دلش میخواهد فاضلاب را تخلیه میکند. برای مثال، در حوزه رودخانه تلار، شرکتهای معدنی تمام پسآبهای خودشان را وارد رودخانه میکنند. در واقع سیاه شدن آب این رودخانه، که ظاهراً دستگاه قضایی هم در اینباره ورود کرده، به علت ورود پسماندهای معدن زغالسنگ به آن است. ببینید چقدر طبیعت رهاشده و چقدر بیمسئولیتی در تمام دستگاهها حاکم است که یک معدن میآید ضایعات خودش را داخل رودخانه میریزد.
همچنین وجود سد کسیلیان در سرشاخه تلار و برداشت شن و ماسه از این رودخانه کاری کرده که این رودخانه مرتباً گلآلود و کثیف است و دیگر آن را با آب شفاف نمیبینید.
برداشت شن و ماسه چه سهمی در آلودهسازی رودخانه دارد؟
با این بهرهبرداریها، خودپالاییِ رودخانه از بین میرود و این آب دیگر نمیتواند خودش را تصفیه کند. یک رودخانه روی اصول هیدرولوژیک و بیولوژیکی خود میتواند تا حدی پسآب و فاضلابِ ورودی را در خودش تجزیه کند. ولی وقتی نظام طبیعی رودخانه را به هم میزنید، وقتی آن را گلآلود میکنید یا پسماندهای صنعتی و زغالسنگ واردش میکنید، میکروارگانیسمها، ماهیان و جلبکهای درون رودخانه که میتوانستند آب را تصفیه کنند، کارایی خودشان را از دست میدهند. در نتیجه آب آلودهتر میشود.
راهحل چیست؟
راهحل این است که دستگاه قضایی با کسانی که این فاضلابها را وارد رودخانه میکنند، برخورد کند و جریمههای سنگین و حتی حبس برای کسانی که پسماندهای صنعتی را وارد رودخانهها میکنند در نظر بگیرد. این مماشاتی که دستگاه قضایی با صنعت، دامداریها و مردم میکند، قابل توجیه نیست. گویا میخواهند با این آلودهکنندگان مدارا کنند یا به نظرشان این قضیه جدی نیست.
همچنین لازم است سیستمهای سپتیک در خانهها اجرا شود و فاضلاب را بعد از تخلیه با ماشین، به جاهایی منتقل کنند که تصفیه صورت گیرد و آب قابل استفاده -حداقل برای کشاورزی- ارائه شود. این کار انجام نمیشود، چون گویا آب رودخانه را مفت فرض کردهاند؛ مردم، وزارت نیرو و بقیه به طرق گوناگون دارند برداشت میکنند یا پسآبها را داخل رودخانه میریزند، انگار رودخانه را کانالی پنداشتهاند که محل دفع زوائد است.
مضاف بر تمام آسیبهای زیستمحیطی ناشی از رهاسازی زباله و شیرابه در رودخانه که پیشتر بدان اشاره شد، گفته میشود این قبیل آلودگیها از دلایل ابتلا به سرطان هستند. فراگیری این مسئله به چه شکل است؟
بررسیها نشان میدهد آمار ابتلا به سرطان در کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است. همچنین منابع علمی و مقامهای رسمی مختلف بارها اعلام کردهاند که در نوار شمالی کشور برخی سرطانها شیوع نسبتاً بالاتری دارند. مشخصاً یکی از دلایل این مسئله آلودگی آب است؛ که این آلودگی از عوامل متعددی چون تراکم جمعیت، کشاورزی فشرده، استفاده بیرویه از سم و کود و همینطور رهاسازی فاضلاب و شیرابه زبالهها ناشی میشود. بنابراین، در اینکه آلودگی آبی میتواند علت ابتلا به سرطان باشد، تردیدی نیست و من هم این را با استناد به مقالههایی که پژوهشگران نوشتهاند میگویم.