از این رو، صاحبنظران زیادی بر این باورند که آمریکا پس از ترور شهید نصرالله این برداشت را دارد که میتواند دستورکارهای مطلوب خود را در عرصه سیاسی لبنان به پیش برد و در عین حال، زمینههای مساعدی را برای پیشبرد دستورکارهای تجاوزکارانه اسرائیل علیه لبنان هم فراهم سازد. گزارههایی که به نظر میرسد در عرصه میدانی با موانع عدیدهای رو به رو هستند. از این رو، ایلنا در گفتگو با «مثنی عبدالله» نویسنده و تحلیلگر مالزیایی روابط بینالملل، به واکاوی چند علامت سوال مهم با محوریت معادله مذکور پرداخته است.
مشروح گفتگو با مثنی عبدالله را در ادامه میخوانید.
برخی از منابع آگاه و خبری در روزهای گذشته از تشدید تحرکات دولت آمریکا در لبنان خبر میدهند. به طور خاص اینطور گفته شده که لیزا جانسون (سفیر آمریکا در بیروت) از برخی افراد و جریانهای سیاسی در لبنان خواسته است که خود را برای لبنانِ پساحزب الله آماده کنند. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
آنچه در مورد سفیر آمریکا در لبنان مورد اشاره قرار دادید، تکرار چندین و چندباره اشتباهات آمریکاییها در خوانش تحولات لبنان است. آمریکا و اسرائیل چندین دهه است که مدعی ایجاد یک نظم تازه در لبنان و منطقه هستند با این حال هرمرتبه به بن بست میخورند و شرایطشان در قیاس با قبل بدتر میشود. آمریکا از دیرباز خود را بازیگری ورای تمامی محدودیتها در لبنان تصور میکرده است با این حال، مقاومت اسلامی لبنان تا حد زیادی در برابر این دستورکار واشنگتن ایستاده و چالشهای جدی را برای آمریکا و طرح و نقشهایش علیه این کشور (لبنان) ایجاد کرده است.
لیزا جانسون در شرایطی از لبنانِ پساحزب الله و تضعیف این جنبش سخن میگوید که میبینیم حزب الله لبنان عملا ابتکار عمل را در جبهههای جنگ با اسرائیل به دست گرفته و ضربات متعددی را بر اسرائیل تحمیل میکند. معاون دبیرکل حزب الله لبنان نیز در موضعگیری تاکید کرده که این جنبش توانسته به خوبی خود و توانش را احیا کند و اکنون کلیه سِمتها در ساختار سازمانی حزب الله لبنان پُر شدهاند و همه چیز در موقعیت باثبات است.
از این رو، مایل به برجسته کردن این نکته هستم که اساسا آمریکا از همان ابتدای کار نیز روند تحولات لبنان را اشتباه مورد خوانش قرار میداد و بر همین اساس، مقامهای آمریکایی دچار موضع گیریهای متوهمانه و غیرواقعی در مورد تحولات لبنان میشوند.
به نظر شما تشدید تحرکات آمریکاییها در لبنان چه هدفی را دنبال میکند؟
به نظر میرسد که آمریکا سعی دارد زمنیههای مساعدی را برای پیشبرد هر چه بیشتر دستورکارهای رژیم اسرائیل علیه لبنان فراهم سازد. در این رابطه اخیرا برخی گزارشهای رسمی حاکی از این بودهاند که ۱۵ افسر سازمان سیا به تازگی وارد لبنان شدهاند و مستقیما از فرودگاه بیروت حرکت کرده و در بخش اطلاعاتی سفارتخانه آمریکا در لبنان مستقر شدهاند. در همین بحبوحه روزنامه لبنانی الاخبار نیز از تفتیش فرودگاه بیروت به دست تیمهای آمریکایی خبر داده است.
بگذریم که برخی از گزارشها از همکاری تنگاتنگ آمریکا با اسرائیل در شناسایی موقعیت رهبران و فرماندهان حزبالله لبنان در ضاحیه بیروت نیز حکایت دارد. از این رو، به صورت کلی باید گفت که هدف اصلی آمریکا از تشدید تحرکاتش در لبنان، ضربه زدن به حزب الله و تضعیف این جنبش است. موضوعی که البته حزب الله لبنان در مورد آن کاملا حساس و هوشیار است.
این قبیل اقدامات آمریکاییها در شرایطی صورت میگیرد که آنها مدام تاکید دارند که خواهان برقراری آتشبس در منطقه هستند.
این یک حقه قدیمی در سیاست خارجی آمریکا است. دوایت آیزنهاور (رئیس جمهور سابق آمریکا) زمانی در یک موضع گیری گفته بود که روسای جمهوری آمریکا و تیم سیاست خارجی این کشور باید به نرمی سخن بگویند اما همیشه یک چماغ بزرگ را در دست داشته باشند.
این بدان معناست که میان سیاستهای اعلامی و رویههای اعمالی واشنگتن باید تفاوت وجود داشته باشد. به بیان سادهتر، رهبران آمریکا با استفاده از موضع گیریهای خود باید افکار عمومی بین المللی را فریب دهند و بر پایه زور و اهرم فریب هر آنچه میخواهند را در عرصه میدانی کسب کنند. در معادله لبنان نیز دقیقا با یک چنین وضعیتی رو به رو هستیم. از این رو، نباید فریب موضع گیریهای ظاهری رئیس جمهور آمریکا و یا دیگر مقامهای ارشد این کشور را خورد. آمریکا با اسرائیل منافع مشترک زیادی در ضربه زدن به جریان مقاومت دارد و به زعم خود اکنون فرصت مناسبی را برای تحقق این دستورکار پیدا کرده است.
به نظر شما آیا حزب الله لبنان با توطئههای داخلی نیز رو به رو است؟
اگر به روند تاریخی تحولات سیاست داخلی لبنان نگاه کنیم این نکته آشکار میشود که گروههایی وجود دارند که سنتا با حزب الله و کنشگری سیاسی و نظامی آن در لبنان مخالفت دارند. جریانهای غربگرایی وجود دارند که تاکید دارند حزب الله لبنان نباید در جایگاه قویترین نیروی سیاسی و نظامی لبنان باشد و حتی در این رابطه حاضرند از کلیه امکانات و منافع خود هزینه کنند تا این مساله محقق شود.
تاریخ لبنان گواهی روشن بر این مساله است. از این رو، باید گفت بله بدون تردید برخی گروههای سیاسی در لبنان نیز علیه این جنبش وارد میدان شدهاند و تحرکاتی را انجام داده و میدهند. با این همه، به نظر میرسد که حزب الله لبنان به خوبی بر آنها اشراف دارد و به هیچ عنوان این تهدید برای حزب الله تازه و عجیب نیست. اینکه حزب الله لبنان در مدت زمان کمی خود را بازسازی کرده نشان میدهد که ما با یک جریان اصیل و قدرتمند طرف هستیم. جریانی که در دل بحرانها قدرت بیشتری را کسب میکند.