شیخ لطفالله دژکام امام جمعۀ شیراز: "در اروپا زندگی انفرادی و همانند حیوان به هر شکل رفع نیاز کردن، رواج یافته و یا کسی خانواده تشکیل نمیدهد یا اگر تشکیل بدهد فرزند نمیخواهد و میگویند کمبود جمعیت را نیز با مهاجرتپذیری جبران میکنیم."
سوای لفظ توهینآمیز آقای دژکام نسبت به مردم اروپا، حالا فرض کنیم ماجرا همانطور باشد که وی ادعا میکند. اگر اروپا کمبود جمعیت خود را از طرق "مهاجرتپذیری" جبران میکند، امام جمعۀ شیراز لازم است توضیح دهد که در کدام کشور میل مهاجرت به اروپا، خارج از حد تصور است؟ چه نوع مهاجرانی از آن کشور، راهی اروپا می شوند؟ دلیل مهاجرتشان چیست؟
لابد آقای دژکام بیاطلاع نیست که مهاجرت و میل به مهاجرت به اروپا در کشور ما بیداد میکند. عمده مهاجران، افراد تحصیلکرده، نخبه و دارای تخصص در رشتههای مختلف هستند. دلیل مهاجرتشان هم نومیدی، اضطراب، رواج تبعیض، فقدان حس کرامت و امنیت و آرامش روانی بر اثر سیاستهای اجتماعی سختگیرانه و تنگنظرانه در کنار فضای سیاسی همیشه ملتهب و معضلات اقتصادی فزاینده و بخصوص نگرانی از آینده است.
جز طیف سیاسی متبوع آقای دژکام چه نیروی دیگری با اصرار بر موارد فوق، زمینهساز این حجم از مهاجرت تحصیلکردگان و متخصصان و نخبگان و هنرمندان ایرانی به اروپا شده است؟
در حالی که هشدار نسبت به کاهش جمعیت و پیری آن در جامعۀ ایران در بین بسیاری از مسئولان فراگیر شده است، تا آنجا که با کاهش سطح غربالگری، راه تولید مثلِ نوزادان معلول و ناقصالخلقه نیز هموار شده است، زمینهسازی اجتماعی و سیاسی برای مهاجرت نخبگان ایرانی به اروپا و یا به قول آقای دژکام "حل مشکل جمعیتی آنان" آیا واقعاً امری عادی و طبیعی است؟
با این وضع گویی قرار است بچههای با استعداد و شاخص ایرانی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی یا دانشگاهی و بعد از کسب مهارتهای لازم، از ایران به اروپا مهاجرت کنند و مشکل جمعیتی آنجا را کاهش دهند و بعد از ترس پیری جمعیت در داخل کشور، معیارهای غربالگری تضعیف و راه ازدیاد افراد معلول هموارتر شود!
از این همه تناقض آدمی سرسام میگیرد!