۰
سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۵

زنگ خطری که عباس عبدی برای مسعود پزشکیان به صدا درآورد!

عباس عبدی نوشت: اگر بخواهیم یکی از ویژگی مهم دنیای مدرن را توضیح دهیم، مواجهه دایمی و پایان‌ناپذیر آن با ناترازی‌های گوناگون است. ناترازی‌ها در همه ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... به وجود می‌آیند و در صورت تشدید جامعه را دچار مشکل می‌کنند. این ویژگی ذاتی جامعه مدرن است، زیرا تغییر و تحول به‌طور طبیعی ایجادکننده ناترازی است. فقط اجسام جامد هستند که در کوتاه و حتی میان‌مدت دچار تحول نمی‌شوند.
زنگ خطری که عباس عبدی برای مسعود پزشکیان به صدا درآورد!

عبدی در ادامه این یادداشت خود در روزنامه اعتماد آورده است: موجودات زنده نیز براساس سازوکاری که از طریق تکامل و بقای اصلح شکل گرفته است، به صورت متوازن رشد می‌کنند و هر گونه ناترازی در وجود آنها، نوعی معلولیت است و در نهایت موجب مرگ زودرس و ناتوانی شده و از صحنه حیات خارج می‌شوند. ولی جوامع انسانی، برای عبور از ناترازی‌ها و جلوگیری از مرگ جامعه، هیچ راهی جز توسل به مدیریت عقلانی ندارند.  بدون تردید اغلب بحران‌های اجتماعی که در تاریخ می‌بینیم محصول تشدید ناترازی است که نتیجه آن بحران و تقابل برای رسیدن به یک تراز جدید است. برای نمونه یکی از مهم‌ترین ناترازی‌هایی که بشر با آن دست به گریبان شد، بحران سرمایه‌داری بود. بحرانی که مارکس راه‌حل قطعی آن را در چارچوب عبور از سرمایه‌داری به سوسیالیسم و کمونیسم تحلیل کرد ولی نظام سرمایه‌داری با شیوه‌های خود آن را خنثی کرد. آنچه مارکس توجه نکرد، این بود که پویایی منجر به ناترازی در جامعه مدرن را نمی‌توان در قالب جامعه سوسیالیستی و کمونیستی برابر طلب از میان برد و حذف ناترازی این نوع جوامع از طریق سرکوب، موجب رکود و فساد و تباهی می‌شود. این‌گونه حذف ناترازی را باید از ذهنیت دور کرد، بلکه ترمیم و تعدیل ناترازی‌های شدید و غیرکارکردی که موجب اختلال در روند امور می‌شوند را باید سرلوحه عمل سیاسی و مدیریت جامعه قرار داد. به عبارت دیگر هر گاه ناترازی به مرحله خطرناک و ناکارکردی و بی‌ثبات‌کننده می‌رسد، زنگ‌های خطر به صدا در خواهند آمد و شاخک‌های سیاسی حساس شده و اقداماتی را برای رفع این ناترازی‌ها در نظر می‌گیرند. مورد اخیر نیز ناترازی اروپا در دسترسی به گاز روسیه بود که فوری دست‌ به کار شدند و‌ طی دو سال این ناترازی را به نحو بی‌سابقه‌ای کاهش دادند. 

با این مقدمه باید گفت که ناترازی و تشدید آن ویژگی جامعه مدرن است. ولی همزمان توانایی مردم و ساختارهای سیاسی این جوامع برای تعدیل، تخفیف و حذف ناترازی‌های خطرناک و ناکارکردی و بی‌ثبات‌کننده نیز ویژگی دیگر جوامع مدرن است. متاسفانه ما به عنوان یک جامه نیمه مدرن، دچار وضعیت ناترازی‌ها و‌ تشدید آن شده‌ایم، بدون اینکه قادر به حل ناترازی‌های زیان‌بار و خطرناک باشیم. مهم‌تر اینکه به قول دکتر مسعود نیلی (در آخرین سخنرانی خود درباره ناترازی‌های اقتصادی) گویی عده‌ای نشسته‌اند و آگاهانه در حال تشدید این ناترازی‌ها هستند. اگر هم در مواردی و تاکنون آن را تعدیل کرده‌ایم به مدد منابع طبیعی و رانت نفت بوده است.

بنابراین ناترازی تمامی وجوه و حوزه‌های جامعه ما را در بر گرفته و به مرحله خطرناکی رسیده است. در انرژی، در آب، در محیط زیست، در بودجه، در اشتغال و بیکاری، در ارز، در درآمد و هزینه، در نظام بانکی، در صندوق‌های بازنشستگی، در نابرابری‌های اقتصادی، در توسعه منطقه‌ای، در رابطه دولت و ملت در ناترازی‌ها و شکاف‌های اجتماعی و سیاسی از جمله شکاف و‌ ناترازی شدید جنسیتی، رسانه‌ای و... ولی مهم‌تر از وجود ناترازی این است که این ناترازی‌ها در اغلب موارد در حال تشدید شدن است، و با رویکرد و‌ مواجهه نادرست، ناترازی‌های محیط زیستی و شکاف‌های اجتماعی را که یک مساله فنی- اجتماعی است و باید در همان زمینه حل شود به یک مساله سیاسی و امنیتی تبدیل می‌کنند.

مساله مهم‌تر از اصل وجود ناترازی‌ها این است که اغلب آنها، راه‌حل‌های جزیی و موردی هم ندارند، حل بسیاری از این ناترازی‌ها به تنهایی ممکن نیست و عوارض هر گونه راه‌حلی به موارد دیگر سرریز می‌شود. ضمن اینکه حل این مسائل و ناترازی‌ها فقط مربوط به یک قوه و دولت نیست، باید همه نهادهای حاکمیتی و مردم درگیر حل آنها شوند. همچنین اغلب این ناترازی‌ها به وضعیت بحرانی و فراتر از آن رسیده، نمونه آن آب و برق  و انرژی  است.

یکی از ریشه‌های مهم این ناترازی‌ها شکاف‌های درون ساختاری بود و به قول معروف اجزای حکومت در کاسه یکدیگر می‌گذاشتند. نمونه آن در مناظرات تلویزیونی گفته شد که چگونه تندروها با FATF مخالفت می‌کردند، فقط به این علت که الحاق به آن از سوی دولت روحانی پیگیری می‌شد و اگر از سوی خودشان بود، آن را تایید و اجرا می‌کردند. همچنین شکاف میان دولت - ملت نیز این ناترازی‌ها را افزایش داده است، زیرا دولت‌ها همیشه می‌ترسند که اقدامی هزینه‌زا انجام بدهند، چون اعتماد مردم را ندارند، از خشم آنان می‌ترسند به ویژه که حوادث سال ۸۸ را فراموش  نکرده‌اند.

حتی دولت رییسی هم که کاملا یکدست شده بود به علت وجود این شکاف جرات نکرد که هیچ اقدام مفیدی در رفع ناترازی‌ها کند. یک کار ناقص را هم که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بود، انجام داد که چون علمی و جامع نبود، شکست خورد و اکنون وزیر اقتصاد آن دولت هم اذعان کرده که ما مخالف بودیم. در حالی که با اطلاع از قطعی بودن اجرای این سیاست وزیر شده بود! هیچ سیاست موثر و مفید و کارسازی برای رفع ناترازی‌های موجود بدون رفع شکاف درون قدرت از یک سو و رفع شکاف میان مردم و قدرت از سوی دیگر وجود ندارد. لازمه رفع‌ناترازی‌های اقتصادی رفع ناترازی‌های سیاسی و اجتماعی و رسانه‌ای است. 

اکنون و با انتخابات اخیر و تایید کابینه و با رویکرد سیاست وفاق، امید می‌رود که هر دو شکاف کاهش یافته و راه برای کاهش ناترازی‌ها و در مرحله اول ناترازی میان حکومت و مردم فراهم شود.

وظیفه اصلی دولت با حمایت و همراهی کامل مجلس در این است که عزم خود را برای حل منطقی و علمی این ناترازی‌ها جزم کنند. باید اعتماد مردم را به حکومت جلب کرد که در این صورت از سیاست‌های رفع ناترازی‌های ویرانگر حمایت خواهند کرد. حل ناترازی‌ها باید از مواردی آغاز شود که هیچ هزینه‌ای ندارد، سهل است که تمام آن سود است. ناترازی در نیروی انسانی، در رسانه، در اینترنت، در حقوق و نحوه برخورد با زنان، موارد اصلی هستند که اگر در مسیر حل قرار بگیرند اعتماد مردم را بسیار بالا خواهند برد. در مرحله بعد می‌توان به ناترازی‌های اقتصادی و مهم‌تر از همه انرژی و آب و بودجه و ارز پرداخت. البته آنها زمانبر و پرهزینه هستند، ولی چاره‌ای نیست و باید حل شوند چون بسیار خطرناک هستند. البته سود آن برای جامعه خیلی زیادتر است، اگر حل نشوند جامعه و اقتصاد را زمینگیر و مضمحل می‌کنند. کوشش من این خواهد بود که این ناترازی‌ها را به مرور و تا حد ممکن و هر کدام را در یک یادداشت شرح بدهم، رفع این ناترازی‌ها باید برنامه اصلی هر دولتی و با حمایت بدون قید و شرط همه اجزای حکومت و با همراهی مردم باشد.

کد مطلب: 222028
برچسب ها: عباس عبدی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *