روزنامه جوان نوشت: در چهار انتخابات اخیر سراسری کشور نرخ مشارکت بین ۴۰ تا ۵۰ درصد متغیر بود و در کل از عدد ۵۰ درصد عبور نکرد. برای چرایی این کاهش هرکس فهمی و ذهنیتی دارد. افراد متناسب با نسبتی که با جمهوری اسلامی دارند برای آن علل ردیف میکنند .
وقتی تأثیر تحریم در زندگی مردم را کم میدانیم و علت واقعی تحریم را نیز تبیین نمیکنیم که اصلا مسئله هستهای و موشکی نیست، مردم علت را به کجا ارجاع میدهند؟ وقتی علت اصلی تحریم نیست، پس چیست؟ اینجاست که سؤال برای رأیدهنده پیش میآید که اگر تحریم نیست پس مدیریت و سیاست است. حال اگر طیفهای مختلف سیاسی-فکری که میآیند و میروند بر کرسی دولت و مجلس مینشینند، اما تغییری حاصل نمیشود برای چه باید رأی دهیم؟ اگر دولتها و مجالس مختلف میآیند و میروند و مشکلات پابرجاست، رأی دادن ما چه فایدهای دارد؟ و اینجاست که یأس نسبت به صندوق شروع میشود و امید به کنجی تاریک میخزد.
چای دبش اگر فساد محسوب میشود، اگر نماینده مجلس خودرو با قیمت تمام شده میگیرد و متهم به فساد است به دلیل چند نرخی بودن ارز است و این چند نرخی به خاطر تحریم است. ایران به دلیل صادرات نفت و گاز و پتروشیمی در حالت عادی اصلاً مشکل ارزی ندارد.