به گزارش «تابناک» و به نقل از فارین پالیسی، این نفع مالی از آن جایی به ایران میرسد که آمریکا و متحدانش در ناتو به بنادر ایران در خلیج فارس و دریای عمان نیاز دارند. آمریکا در پیدا کردن راه جایگزینی برای مرتبط کردن افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی و دریاهای آزاد ناموفق بوده است. در نتیجه این مشکل، کشتیهای چینی، روسی، هندی و اروپایی راهی جز استفاده از بندرعباس در جنوب ایران ندارند تا سالانه ۹۰ میلیون تن کالا را به ترکیه، کشورهای مدیترانه، اروپا و روسیه حمل کنند.
این تجارت چنان گسترش یافته است که ایران به کمک هند و روسیه در حال ساخت مسیر دیگری یعنی راه آهن برای شهر چابهار است. این مسیر جدید نقش ایران را نیز بیشتر خواهد کرد. ایران برنده خواهد شد و افغانستان و آمریکا بازنده خواهند بود. یک دهه است که آمریکا چشم خود را بر این ضعف بسته است.
مسیر جایگزین دیگری هم قابل اشاره است. مسیری که از بندرهای کراچی و گوادر در پاکستان استفاده کند، ۱۲۵ مایل کوتاهتر از مسیر چابهار خواهد بود ولی قسمتی از آن باید از افغانستان عبور کند. این دو بندر میتوانند مسیر کوتاهتری را برای ارتباط هند و شرق آسیا از سویی و اروپا، روسیه و کشورهای مدیترانه از سوی دیگر فراهم کنند و از طریق جاده و راه آهن به خاک افغانستان راه دارند. بندر گوادر تاکنون امکان پهلوگیری کشتیهای بزرگ را نداشته است ولی خبر خوب برای آمریکا این است که شرکتی چینی قول توسعه جدی این بندر را داده است. این پروژه موقعیت ایران را تضعیف خواهد کرد.
این مسیر جایگزین باعث خواهد شد به جای ایران، درآمدی از طریق تعرفه و عوارض نصیب افغانستان شود و هزاران شغل در بخشهای مختلف افغانستان ایجاد شود. اما با وجود امضای قراردادهایی بین افغانستان و پاکستان برای تجارت و حمل و نقل، هنوز قراردادها روی کاغذ باقی ماندهاند به ویژه که ایالات متحده از اجرای آن حمایت جدی نکرده است.
موضوع وقتی وخیمتر جلوه میکند که به این مساله توجه شود که افغانستان و پاکستان و آمریکا هر سه در جایگزینی مسیر جدید به جای ایران نفع دارند و علاوه بر این، مسیر پاکستان – افغانستان برای هندیها هم جذابیت اقتصادی زیادی دارد و میتواند بر روابط هند و پاکستان هم تاثیر بگذارد.
فارین پالیسی سپس مقامات پاکستانی را شماتت میکند که این اولین بار نیست که منافع آشکار خود را نادیده میگیرد و برای رفع این مساله لازم میداند که آمریکا به پاکستان اطمینان دهد که به حفظ و برقراری این مسیر مهم تجاری تعهد طولانی مدت دارد.
از سوی دیگر ممکن است ایران به مسیر انتقال انرژی آسیای مرکزی به پاکستان و هند نیز تبدیل شود. این در حالی است که در دهه ۱۹۹۰، نیروهای اتحاد شمال و طالبان که در افغانستان با یکدیگر درگیر بودند، توافق کردند که انتقال انرژی آسیای مرکزی از طریق افغانستان یک اولویت است و قول حمایت از ان را دادند.
«فردریک استار» نویسنده فارین پالیسی معتقد است که بدون حمایت جدی دولت آمریکا از تلاشهای شرکتهای شورون و اکسون موبیل، آینده خط لوله تاپی (مسیر ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند) در پیچ و خمهای وزارت خارجه آمریکا گم خواهد شد. و در این شرایط پاکستان و هند برای نفع نیاز فوری خود به گاز به سوی ایران متمایل شدهاند و اگر نیاز انرژی آنها برآورده نشود، فشارهای سیاسی آمریکا نمیتواند برای همیشه مانع مراجعه آنها به گاز ایران شود.