چند روزی بیشتر با انتخابات ریاست جمهوری 1403 نماده است. هر کسی در جامعه کاندیدای خود را برنده مبلامنازع انتخابات میداند. فضای سیاسی بوی شک و تردید میدهد. براساس آخرین نظرسنجیهای حدود 30 درصد از واجدین شرایط قصد شرکت در انتخابات را ندارند. احتمالا آنها هم که آمدند دارند آخرین امید خود را محک میزنند.
«این روزها بسیاری از مردم رای نمیدهند. کسانی که رای نمیدهند بیشترین تاثیر را بر نتیجه انتخابات خواهند داشت. چون آنطور که تجربه ثابت کرده، برخی حتی با 20 درصد رای مردم به پاستور رفتند.» این جمله جان کلام گفتهها مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری بود. برای بررسی مختصات انتخابات 1403 با او به بررسی کاندیداهای انتخابات نشستیم.
من بحث را از کلیتی آغاز میکنم که مهمتر از سروصدای این روزهای انتخابات است. مسئله در ایران امروز غیبت احزاب است. ما در 40 سال گذشته جریانات مختلفی در سیستم داشتیم اما تفاوت این جریانات با احزاب «تفکر ملی» است. سئوال این است که غیبت احزاب چه تاثیری بر شرایط سیاسی ایران میگذارد؟
مصطفی کواکبیان: بحث را شما از جای خوبی شروع کردید. یعنی همین بحث تحزب و احزاب و سیستم حکومتی جمهوری اسلامی. بنده یکی از کسانی هستم که جزو بنیانگذاران خانه احزاب در ایران هستم. از زمان جناب تاجزاده که معاونت سیاسی وزارت کشور بود ما خانه احزاب را راهاندازی کردیم و البته خود همین مفهوم خانه احزاب به معنای خود حزب نیست. ما با بعضی کشورها که مکاتبه میکردیم میگفتند که خانه احزاب یعنی چه؟ حزب داریم اما خانه احزاب نداریم!
شما ببینید مثلا در انتخابات دولت چهاردهم گفتهاند که ثبتنام کننده، وزیر باشد استاندار یا چی و چی باشد امتیاز دارد و این شامل رئیس حوزه علمیه یک شهرستان هم میشود. ولی نیامدند بگویند که اگر دبیر کل یک حزب باشد درصدی امکان حضور دارد و لذا شما میبینید که این کاندیداهایی که قبول شدهاند هیچکدام حزبی نیستند. ممکن است از یک جناح حمایت شوند اما هیچکدام دبیرکل حزبی نیستند و این خلاف روال همه دموکراسیهای موجود در دنیا است. لذا برنامههای اقتصادی هم بخواهند داشته باشند از خودشان در میآورند. حزب ندارند که برایشان پشتوانه فکری و اتاق فکری شود و برنامهها را تنظیم کند.
ما البته کردهایم. ۱۵ مورد برنامه اقتصادی در برنامههای ما بود. حالا غیر از ۵ برنامه راهبردی و برنامههای فرهنگی و برنامههای سیاست خارجی و داخلی، ما ۱۵ شاخص و برنامه اقتصادی هم در برنامه خود گفتیم. لذا من معتقد هستم فرمایشات شما درست است. ما اگر بخواهیم انتخابات واقعی بر مبنای رقابت داشته باشیم لازمهاش احزاب است و اصلا احزاب نباشند در دموکراسی امروز، مفهوم رقابت معنا ندارد. اگر رقابت بخواهد جدی شود باید احزاب باشند و رقابت هم لازمه انتخابات است و انتخابات هم لازمه مردمسالاری و دموکراسی در دنیا است. بنابراین من معتقدم که غیر از این که حتما باید در نظام جمهوری اسلامی بر مبنای اصل 177 بازنگری در قانون اساسی به صورت جدی داشته باشیم و طرح جمهوریت سوم که بنده سالها است میگویم باید شکل بگیرد، خود قانون انتخابات ریاست جمهوری هم باید تغییراتی درونش ایجاد شود.
از جمله این تغییرات همین شاخصهایی است که باید تغییر کند. مثلا شما الان کار رسانهای انجام میدهید؛ حالا غیر از دبیران کل احزاب، برای مدیران رسانه هم هیچ قانونی نیست که اینها بتوانند در عرصه انتخابات حضور داشته باشند. این ۶ نفری که آمدند الان کدامشان رسانه دارند و اهل مطبوعات هستند؟ ممکن است نیروهایی داشته باشند که برایشان کار رسانهای انجام دهد اما خب خودشان نیستند، به این دلیل که در قانون چنین پیشبینیای نشده است. لذا در قانون انتخابات ریاست جمهوری حالا این مجلس دوازدهم نمیدانم چقدر میتواند موثر باشد اما خب قانون باید اصلاح شود و این امکان ایجاد شود.
منظور شما در تغییر قانون انتخابات نظارت استصوابی است؟
مصطفی کواکبیان: بحث ما چیز دیگری است. برای مثال شورای نگهبان سازوکارش چطور میشود که ۶ نفر از این فیلتر میتوانند عبور کنند؟ خب همین هم باید شفافسازی شود. همین که در شورای نگهبان چطور باید عمل شود، شفاف مطرح شود؛ چون ۴ تا از این کاندیدای فعلی در دو یا سه دوره تایید شدند باز همانها را آوردهاند. همه چهرههای تکراری است.
فکر کنم آقای پزشکیان برای مجلس تایید صلاحیت نشد.
مصطفی کواکبیان: بله شورای نگهبان دو سه ماه پیش خدمت رهبری که رسیدند، تذکر ایشان باعث شد که آقای پزشکیان تایید شود؛ خب این هم یک سوالی است که سازوکار روانی چطور است که این اتفاقها میافتد و چرا اینطور شده است؟ حالا بحث من این است که در خصوص قانون انتخابات ریاست جمهوری اشکالات زیادی است من به طور مثال گفتهام که اصحاب رسانه چه جایگاهی دارند؟ اصحاب تحزب در کشور چه درصدی از امکانات برایشان وجود دارد؟ هیچی. امیدوارم این انتخابات را پشت سر بگذاریم شاید مجلس بتواند این قانون را اصلاح کند.
در شرایط فعلی مشارکت مردم هم یکی از بحثهای اصلی انتخابات است. به نظر شما در شرایط فعلی مشارکت مردم به نفع کیست؟
مصطفی کواکبیان: اتفاقا یکی از انگیزههای بنده برای کاندیداتوری همین بود که تغییری به مردم وعده داده شود که احساس کنند اتفاق تازهای خواهد افتاد و حالا خیلی هم به ما توصیه میکردند که این قانون اساسی که میگویید باید بازنگری شود و اصل 177 و جمهوریت سوم و اینها به ضرر شما است. میگفتند همین یعنی خودت داری خودت را رد صلاحیت میکنی. من اگر میگویم شورای نگهبان باید شفافسازی کند به خاطر همین که بگویند فلانی چرا آره و چرا نه؟ چه سوابقی بوده و چه بحثهایی بوده... اینگونه همه چیز برای مردم روشن میشود. من فکر میکنم که هر کدام از این کاندیداها بتوانند تحول آفرینی را در همین حوزه بحثمان یعنی برنامهها و اینها داشته باشند به طوری که مردم فکر کنند که اتفاقی خواهد افتاد، حتما مشارکت بالا میرود.
الان میگویند مشارکت حدود ۵۰ درصد است و من معتقد هستم علیرغم همه این سختیها ما نباید صندوق انتخاباتی را لغو کنیم. بنده معتقد هستم که اگر مشارکت بالای 60 درصد برسد آقای پزشکیان میتواند رایآوری داشته باشد اما اگر بخواهد زیر ۵۰ درصد باشد نمیتوان چندان امیدوار بود. اگر مشارکت پایین باشد باز هم همانها که بودند میمانند و وضع تغییری نمیکند. ۵۲ درصد در انتخابات ریاست جمهوری دولت سیزدهم غیبت داشتند یعنی فقط 48 درصد آمدند اگر قرار باشد که فقط همان تعداد باشد من انتظار خیلی زیادی ندارم که آقای دکتر پزشکیان موفق شود. ما بعد از این عدم احراز گفتیم حمایت میکنیم و حتی ستاد مستقل حزب مردمسالاری در سراسر کشور راهاندازی کردیم برای اینکه مردم تشویق شوند و بیایند. اما خب امیدوارم اتفاقاتی در همین روزها که پیش رو داریم در عرصه همین مناظرات رخ دهد و مردم احساس کنند که اگر نیایند میبازند و بهتر این است که حتما بیایند.
ببینید یک تزی در بعضی از این دوستان هست که شیرینی و حلاوت خاصی در دهانشان مزه کرده است و آن مشارکت حداقلی مردم است. یعنی با مشارکت حداقلی اینها خوشبحالشان میشود و میگویند این کسانی که رای نمیدهند، همانهایی هستند که به ما رای میدهند. غیر از حالا آن تفکری که دوستان جبهه پایداری که خیلی برای رای مردم مشروعیتی قائل نیستند و میگویند رای مردم بیشتر حالت زینتی دارد. آن تفکر را هم من نمیگویم.
من بحثم این تفکری است که بعضی از این کاندیداها بدشان نمیآید حداقل مردم شرکت کنند و با همان حداقل آرا بتوانند رایآوری داشته باشند. اما اگر بخواهد تحولی در مسیر انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم صورت بگیرد، فقط افزایش مشارکت است. افزایش مشارکت میتواند قاعده را به هم بزند و اتفاقی بیفتد. اساس حضور من در برنامه شما هم همین است که به مردم بگوییم که اگر نیاید باز هم آش همان آش و کاسه همان کاسه است.
این کسانی که میگویید از نیامدن مردم خوشحال میشوند چه کسانی هستند؟ چه تفکراتی دارند؟
مصطفی کواکبیان: البته دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه اپوزیسیونی و خارجنشین که کل اپوزیسیون این نظام است و خواستشان این است که مردم کمتر شرکت کنند و مانور دهند که اکثریت مردم با نظام قهرند و انواع و اقسام تیپهای خارجنشین از سلطنتطلب تا اپوزوسیونهای دیگر که طیف گستردهای هستند و تبلیغات میکنند. اما یک عدهای در داخل هم که خیلی سینهچاک و طرفدار نظام هستند هم دارند به آن گروه کمک میکنند. دلشان هم با آنها نیست اما کمک میکنند. میگویند آقا مشکلی نیست مردم نیایند ما با همین تعداد هم میتوانیم رای بیاریم. چند سال قبل من با یکی از دوستان مناظرهای داشتم که در جمع دانشجویان گفتند: ما با 30 یا 40 درصد مشارکت هم میتوانیم پیش برویم. هی ما میگوییم تکلیف الهی است رئیسجمهور مشروعیت باید داشته باشد و واجب است و بحث قانون و شرع و شهدا را میگوییم و شما میگویید 30 درصد. بعد که بیرون آمدیم گفت آقای کواکبیان من جلوی دانشجویان گفتم 30 درصد؛ مشارکت 5 درصد هم باشد کافی است. همین که قدرت دست ما باشد ما میتوانیم پیش ببریم. واقعا تفکر بعضی از اینها همین است و دنبال افزایش مشارکت نیستند و میگویند باید راهکارهایی را پیش بگیریم که فقط بتوانیم رای بگیریم. اینها بدون اینکه بخواهند دارند آب به آسیاب اپوزیسیون خارجنشین میریزند و خودشان را هم سینهجاک نظام میدانند.
شما دو گروه را نام بردید که از مشارکت حداقلی خوشحال میشوند. اما بررسی سوشال مدیا یا نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد که بسیاری از مردم عادی هم به دنبال مشارکت حداقلی برای نشان دادن اعتراض هستند. حرف مردم این است که اصلاحطلبان هم در شرایط فعلی نمیتوانند کاری از پیش ببرند. مثلا در بحث سیاستهای خارجی هم دولتهای اصلاحطلب توفیق چندانی نداشتند. مردم میگویند: فرقی ندارد چه کسی روی کار باشد؟ به این سئوال چه پاسخی دارید؟
مصطفی کواکبیان: من فرمایشات شما را قبول ندارم. ببینید ما هیچ کدام از دولتها را اصلاحطلب نمیدانستیم الا دولت آقای خاتمی. شاید شما منظورتان سایر دولتها باشد. من به خصوص در رابطه با دولت آقای خاتمی شما را به شاخصهای آماری ارجاع میدهم؛ همه آمارهای اقتصادی مطلوب بوده. همین نرخ ارز را بررسی کنید که مثلا در هر ۸ سال تقریبا دو برابر قیمت دولتی است که تحویل گرفتهاند، تحویل دادهاند.
مثلا حالا از دولت جناب آقای مهندس میرحسین موسوی که خب در آن اوایل انقلاب که دوره جنگ و اینها بود قیمت ارز یک حدی افزایش پیدا کرد که در دولت بعدی که دولت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، قیمت ارز تقریبا دو برابر شد و بعد از آن دولت آقای خاتمی آمد که دیگر دو برابر نشد. حدود 1.5 برابر قبل بود. حالا شاخص نرخ ارز را گفتیم؛ بقیه شاخصها همینطور است. لذا دولت آقای خاتمی را من معتقد هستم که مطلوبترین عملکرد اقتصادی را داشتند. نمیگویم نقصی نبوده اما میخواهم بگویم اگر به شاخصهای اقتصادی مراجعه کنید من دقیقا میتوانم بگویم بهترین دولت بوده است.
البته بعد از آن دولت آقای احمدینژاد آمد و قیمت ارز تقریبا 4 برابر شد و بعد در دولت آقای روحانی قیمت ارز خیلی افزایش پیدا کرد و آقای روحانی که دولت را تحویل مرحوم رئیسی دادند با 28 هزار تومان قیمت ارز تحویل دادند ولی در این سه سال به 60 هزار تومان رسیده است. یعنی در این سه سال به اندازه کل دولتها قیمت ارز افزایش یافته است.
حالا جالب است که ارتباط این بحثها را که بعضیها معتقد هستند معیشت مردم ربطی به سیاست خارجی ندارد و ما نباید اینها را گره بزنیم به هم. باید برای شما بگویم، در زمان حمله موشکی ایران به اسرائیل، عرض روز 10 هزار تومان قیمت ارز اضافه شد. حالا من میگویم که 30هزار و خوردهای که اضافه شده به اندازه آن دولتهای قبلی بوده اما در همین دوره سه ساله ما 10 روزی داشتیم که قیمت ارز فقط 10 هزار تومان افزایش یافته است. حالا برای دولت آینده هم بعضیها میگویند ما میخواهیم همان راه را ادامه دهیم. خب! اگر قرار باشد باز دلار همانقدر رشد کند که چه شد؟ اگر بخواهند اقتصاد این کشور را توسعه دهند حتما باید به ارزش پول ملی توجه کنند. حالا ما نمیگوییم برگردانند به خیلی پایین مثلا 20 هزار تومان، نه همین را نگه دارند. یعنی یک ثباتی در ارزش پول ملی ایجاد کنند که لااقل بدتر از این نشود.
اینها که میگویند ما میخواهیم راه رئیسی را ادامه دهیم حداقل بگویند آقا میخواهیم این شاخص را ثابت نگه داریم و نمیگذاریم این وضع ادامه پیدا کند. من از خدا میخواهم که قیمت ارز ثابت بماند. در دولت اصلاحات یعنی دوره آقای خاتمی کمترین افزایش نرخ ارز را داشتیم. حالا من این شاخص را گفتم شما باقی شاخصها را هم میتوانید پیگیری کنید.
آقای روحانی را شما اصلاحطلب نمیدانید؟
مصطفی کواکبیان: ممکن است اصلاحطلبان کمک کرده باشند آقای روحانی روی کار بیاید. خود بنده چندین شهر برای سخنرانی تبلیغاتی رفتم اما نه خودش اصلاحطلب بود نه ما او را اصلاحطلب میدانستیم. اصلاحطلبها او را کمک کردند. من حساسیتم روی کلمه اصلاحات این بود که ما فقط دولت آقای خاتمی را اصلاحطلب میدانیم باقی گفتهاند یا دولت سازندگی یا چیزهای دیگر هستند.
آقای روحانی را کمک کردید رئیس جمهور شد و الان میگویید آن را اصلاحطلب نمیدانید، حالا الان آقای پزشکیان را اصلاحطلب میدانید؟
مصطفی کواکبیان: ببینید اصلاحطلب به این طریق که حزبی داشته باشد یا در جبهه اصلاحات فعالیت حزبی داشته باشد و یا خودش اسم دولتش را اصلاحطلب بگذارد نه! ولی قطعا در میان کاندیداها خیرالموجودینی است از لحاظ اصلاحطلبی وجود دارد. یعنی ما معقتد هستیم که ایشان یک قرابت فکری با اصلاحطلبان دارد و برای همین هم ستاد برای ایشان زدیم و داریم کمک میکنیم که این اتفاق بیفتد. اما اینکه بگوییم ایشان درون حزب اصلاحطلبی است و یا در جریان اصلاحطلبی حضور داشته، نه نبوده است اما حتما قرابتهای فکری با ما دارد و این همان فقدان تحزبی است که در انتخابات ریاستجمهوری اصلا بدان توجه نشده است.
شما از کاندیداهای ریاست جمهوری شناخت نزدیک دارید. با آنها همکار بودید. من میخوام با توجه تفکرات کاندیداها در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی و رویکردهای اجتماعی آنها را توضیف کنید. همه کاندیداها مخالف فیلترینگ، موافق برجام هستند و گشت ارشاد را هم کسی گردن نمیگیرد.
مصطفی کواکبیان: واقعیت این است که بالاخره اخلاقمحوری اقتضا نمیکند که من اینجا سیر تا پیاز این کاندیداها را مطرح کنم.
اخلاقمحوری در مقابل چه کسی آقای کواکبیان؟ گفتن واقعیت در مقابل مردم 100 درصد اخلاقی است.
مصطفی کواکبیان: ببینید اگر بنده در مناظرات تلویزیونی راه پیدا میکردم دیگر این بحث نبود. من پوشههایی از همه این کاندیداها دارم که میتوانستم مطرح کنم. بعضی از این دوستان مشخصا مثل جناب قاضیزاده هاشمی من شنیدم هماهنگی خوبی با آقای قالیباف دارند. حالا نمیخواهم اصطلاح پوششی به کار ببرم. شاید هم تا آخر حضور داشته باشند اما در نهایت اینها با هم در یک مکتب فکری هستند. آقای زاکانی و آقای جلیلی هم تقریبا در یک مکتب فکری هستند. حالا جناب آقای پورمحمدی بالاخره تشریف دارند و مباحثی را مطرح میکنند و آقای پزشکیان را هم که گفتم. فقط این بحث هست که واقعا بعضیها اقداماتی میکنند که حتی نمیتوانند ظاهر مسئله را هم حفظ کنند.
لذا من معتقد هستم که آقای زاکانی و آقای جلیلی هیچ اتفاقی قرار نیست در آن سه شاخصی که گفتید به وجود بیاورند. یعنی سیاست خارجی، اقتصاد و اجتماع بهتر از حالا نمیشود. چون میگویند ما دولت ثانی یا دوم آقای رئیسی هستیم. یعنی این که شما میفرمایید چه در حوزه سیاست خارجه و چه مباحث اقتصادی و چه در آن موضوعی که فرمودید اینها خودشان اعتقاد ندارند که تحولی ایجاد کنند. آقای قالیباف و آقای قاضیزاده هم شفاف نیستند و دو پهلو حرف میزنند. از طرفی میگویند ما آلترناتیو دولت آقای رئیسی هستیم و نزدیکترین فکر را با دولت رئیسی ما داریم ولی از جهت دیگر حرفهایی میزنند که برای جلب آرای مردم شاید تاثیراتی داشته باشد.
لذا من اعتقادم این است که طبق حرفهای آقای پزشکیان تحولاتی در این سه شاخصی که گفتید ایجاد کند و امیدواریم این اتفاق بیفتد. اگر مشارکت مردم بالای 60 درصد برسد من میتوانم اینجا قول دهم که تحولات صورت بگیرد چون در صحبتهای ایشان ما جست و پا گریخته این تحولات را شنیدهایم اما بقیه میگویند ما همان ادامه دولت هستیم. یکی از اصولگرایان به ما زنگ زد گفت: اصلا تو بوی رئیسی نمیدهی گفتم آقا ما به خدا نمیدانم باید چه بویی میدادیم که شما قبول میکردید؟ آنها همه میگویند ما بوی رئیسی میدهیم خب وقتی بوی رئیسی میدهند چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ همان مسیر باید ادامه یابد دیگر. اما در مورد آقای پزشکیان قضاوتم این است که اتفاقاتی میتواند بیفتد.
حداقل قول ندهید آقای کواکبیان. تجربه نشان داده که دولتها بعد از به قدرت رسیدن دیگر به فکر تحقق وعدههای خود نستند. ما قبلا دیدیم که آقای روحانی هم قول داد و شما هم حمایت میکردید.
مصطفی کواکبیان: در مجلس دهم با پزشکیان به مدت ۸ سال با هم بودیم. با خصوصیاتی که میدانم عملگرایی و صداقتی که از ایشان دیدم باعث شده این قول را بدهم. ممکن است شما بیایی و بگویی که آقا شما قول دادی و عمل نکردی؛ حالا آن موقع هم آقای پزشکیان بیاید و بگوید این نهادها نمیگذارند. خب اصلا آن موقع نایستد. وقتی نمیتواند به هر دلیلی بیاید و بگوید آقا من آمدم و این اتفاقها نیفتاد و کنار بکشد و هیچ مشکلی هم نیست. من حرفم این است که انسان اگر دلبسته میز و صندلی قدرت باشد روز قیامت باید جواب دهد که حرفهایی که زدم برای عوامفریبی بود تا پوپولیست را تقویت کنم و رای بگیرم. من اعتقادم این است که عملگرایی ایشان اثبات میکند اگر در اریکه قدرت قرار گیرد که البته ما هم تا جایی که بتوانیم کمکشان میکنیم که این قولها عملیاتی شود.
در دولتهای گذشته آدمهای عملگرا کم نداشتیم جناب کواکبیان. اما دولتهای گذشته در زمان پایان دولت خود گفتند نگذاشتند کار کنیم. آقای ظریف در مصاحبهای که از او پرسیده شد چند درصد سیاست خارجی در دست ایشان است، پاسخ داد صفر. آیا سیاست خارجی دست آقای پزشکیان است که قول توافق میدهد؟ آیا پزشکیان توانایی کوچکسازی نهادهای خصولتی و قطع دست آنها از بودجه کشور را دارد؟
مصطفی کواکبیان: ببینید با این قانون اساسی فعلی من معتقد هستم که بالاخره مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تایید مقام رهبری اجرا میشود. دقت میکنید؟ با این قانون اساسی! شک نکنید که عالیترین تصمیمات سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی گرفته میشود و آنها هم باید با رهبری هماهنگ کنند. لذا شما انتظار نداشته باشید که دکتر ظریف در چارچوب این قانون اساسی بخواهد معجزه بکند. این یک واقعیت است و بنده هم در آن 1.5 سال دولت آقای روحانی - که ما از مجلس دهم بیرون آمدیم – بنده این افتخار را داشتم که دستیار وزیر امور خارجه شده و به عنوان مشاور ایشان بودم که لطف کردند 1.5 سال ما جلساتی بود شرکت میکردیم. من معتقد هستم که بهترین عملکرد را در چارچوب همین بحثها آقای ظریف داشتند. من هی تاکید میکنم که در این قانون اساسی! و لذا بعضی جاها اعتراض هم داشتند. برای مثال در آن زمان یک دفعه بشار اسد را آوردند تهران اما وزیر خارجه ما اصلا خبر نداشت. بعد گفتیم آقا چه خبر است؟ گفتند اینها را از جایی دیگر تصمیم گرفتند و عمل میشود. لذا من معتقد هستم که با توجه به این مباحث و قانون اساسی، آقای ظریف بهترین عملکرد را داشتهاند و حتما جناب آقای پزشکیان هم با همین بحث و در چارچوب همین قانون اساسی میتواند کارهایی بکند.
دستاورد آقای ظریف چه بوده است؟ چیزی از برجام نمانده است.
مصطفی کواکبیان: بالاخره نظر من این است که یکی از بهترین وزرای خارجه ایشان بوده است. حالا شما با تیم آقای جلیلی صحبت کنید میگویند آقا اینها ذلت این کشور را رقم زدند. اما نظر بنده این است که بسیار افتخار آمیز بود. من یادی هم کنم از شهید امیرعبداللهیان که دامغانی هم بوده و ارتباطاتی به خصوص در مجلس هشتم و دهم هم داشتیم که این اواخر یک نشستی با ایشان داشتیم، ایشان هم کسی نبود که با ظریف مخالفتی داشته باشد. اتفاقا خیلی از مسئولین دوره ظریف را هم نگه داشت و گفت آدمهایی هستند که میتوانند همکار ما باشد. یا مثلا جناب دکتر عراقچی که اگر در همین بحثها بتوانید یک مصاحبهای با ایشان داشته باشید حتما بهتر میتواند کمک کند که آقای ظریف چه کمکی میتوانستند بکنند و چه کمکهایی هم آفریدند. اما در چارچوب این قانون اساسی بهتر از این دیگر شما نباید توقع داشته باشید.
یعنی در این ساختار بهتر از عملکرد آقای ظریف نمیشود که باشد؟
مصطفی کواکبیان: در این چارچوب من نظر خودم را میگویم اما ممکن است شما بگویی نه تیم آقای جلیلی بهتر میتواند عمل کند. دیدگاهها به هر صورت فرق میکند.
به نظر شما اصلا رئیسجمهور توانایی تغییر چارچوب قانون اساسی را دارد؟ یا نمایندگان مجلس فعلی توانایی این کار را دارند؟ چون از این خلا قانونی مشکلات زیادی ایجاد کرده است.
مصطفی کواکبیان: قانون اساسی یا قانون اداری منظور شما است؟
قانون اساسی...
مصطفی کواکبیان: ببینید بعضیها این ایراد را از من گرفتند که آقا بازنگری در قانون اساسی در اختیار رهبری است شما چرا این بحث را مطرح میکنید؟ گفتم من که خلاف این را نمیخواهم. ما میرویم خدمت مقام رهبری و میگوییم که این بنبستها وجود دارد اگر شما اجازه میفرمایید ما میخواهیم این را به اصطلاح به جریان بیندازیم و خود شما دستورش را صادر کنید. لذا من معتقد هستم که افرادی اگر ببینند مشکلاتی هست بالاخره این جسارت را به خود بدهند و این درخواستها را داشته باشند.
ببینید رفراندوم اصل 177 فرق میکند با رفراندوم اصل 159 قانون اساسی. اصل 159 قانون اساسی میگوید در مسائل بسیار پیچیده اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و اینها اگر 3/2 نمایندگان مجلس درخواست داشته باشند با فرمان رهبری میتوان همهپرسی انجام داد. کاری که آقای روحانی چندبار هی مطرح میکرد ما هم همان موقع گفتیم که این مجلس که 3/2 رای نمیدهد که شما بخواهی رفراندوم اصل 159 را انجام دهی. نه من آن را نمیگویم.
رفراندوم اصل 177 اختیارش اصلا به مجلس ربطی ندارد. اختیارش دست رهبری است و یک شورای بازنگری دارد و ترکیبش هم مشخص است و رئیس جمهور نهایتا میتواند این را به جریان بیاندازد و پیگیری کند و از رهبری درخواست کند که اجرا شود. اگر هم نتوانست بگوید آقا من نتوانستم این کار را بکنم و بازنگری سخت است. واقعیتش این است که یکبار من این بحث را مطرح کردم که آقا باید بازنگری شود و یکی از این اصولگرایان نوشت این همان حرفی است که اپوزیسیون خارجی مطرح میکنند و اینها وابسته به آن هستند. بعد جالب این است که همزمان کنفرانس دیگری در خارج بود که مطرح کردند بعضیها بحث بازنگری را مطرح میکنند و اینها سوپاپ اطمینان نظام هستند. اینها چون میخواهند این نظام بماند این بحث را مطرح میکنند که من همان موقع یک توئیتی زدم که آقا ما خودمان نفهمیدیم بالاخره جزو عوامل وابسته به خارج هستیم یا سوپاپ اطمینان نظام هستیم؟
نه واقعیت این است که اپوزیسیون خارجنشین اصلا نگاهش این نیست که این قانون اساسی تغییراتی درونش ایجاد شود. خیلی راحت معتقد است که باید زودتر جلو برویم و فروپاشی و تعابیر دیگری که خود به خود صورت میگیرد، انجام شود و شما هم خیلی دغدغه این را نداشته باشید. لذا من معتقد هستم این را باید توجه کرد که اختیار رئیس جمهور بازنگری قانون اساسی نیست ولی مقام دوم و بعد از رهبری است و مسئول اجرای قانون اساسی است که در همین قانون اساسی هم گفته شده است. یعنی اختیار بسیار زیادی دارد که اگر بخواهد به جریان بیندازد حتما توانمندی به لحاظ کارکرد گرایی دارد. اما اگر انجام ندهد خب اصلا اعتقادی ندارد».
من اسم کاندیداها را میگویم و شما نظرتان را کوتاه عنوان کنید. نظرتان در مورد آقای قالیباف چیست؟
مصطفی کواکبیان: من معتقد هستم که چند دوره خیز برداشته است برای رئیسجمهور شدن حالا با 3 یا 4 میلیون رای... این بار اگر 60 درصد مشارکت داشته باشیم باز هم باید در صف انتظار بماند.
آقای قاضیزاده هاشمی...
مصطفی کواکبیان: ایشان هم نمی خواهد تا آخر بایستد و میخواهد به آقای قالیباف کمک کند.
آقای زاکانی...
مصطفی کواکبیان: آقای زاکانی حقیقتا من فکر میکنم حالا که اسمش را هم تانک انقلاب گذاشتهاند، آمده برای تخریب دیگران و کمک به آقای جلیلی.
آقای جلیلی...
مصطفی کواکبیان: آقای جلیلی هم یک مقدار رویایی فکر میکند که الان تمام طیف به اصطلاح انقلابیون پشت ایشان هستند. ممکن است عوامل دولت فعلی به او کمک کنند اما قطعا بین حتی مجموع اصولگرایان آن جایگاه بالایی که خودش متصور است ندارد.
آقای پورمحمدی...
مصطفی کواکبیان: آقای پورمحمدی هم بالاخره تلاشش این است که آن اعتدال گرایانی که دل به دکتر لاریجانی بسته بودند را لااقل جذب کند. من بعید میدانم چون بعضی از آنها به سمت آقای پزشکیان آمدهاند.
به عنوان آخرین سئوال. اولین سخنرانی آقای پزشکیان در صدا و سیما به زعم بسیاری از کارشناسان بوی سوسیالیسم چپ میداد. برخی عقیده دارند که اصلاحطلبان براساس تئوریهای حجاریان عمل میکنند. همان ایدههایی که میگویند اصلاحطلبان باید به بحث عدالت چپهای زمان انقلاب برگردند. با این وجود ادعا میکنند که به لحاظ اقتصادی فرقی میان اصلاحطلب و اصولگرا نیست. نظر شما در این مورد چیست؟
مصطفی کواکبیان: در مباحث اقتصادی قطعا تفکر لیبرالیستی با گرایش کاپیتالیسم غربی وجود دارد و خیلی هم اقتصاددانان ما هم طرفداری میکنند. قطعا آقای پزشکیان با این تفکر همراهی نخواهد کرد. یک تفکری هم داریم که به اصطلاح کاملا به سوسیالیسم گرایش دارد و تفکری چپ است و بالاخره خالص است. آقای پزشکیان به این تفکر هم نزدیک نیست. تفکری که بنده به واسطه آشنایی با ایشان رویکرد کلی آن را عرض میکنم، مختلطی بین بحثهای اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیسم را دارد ولی این باید باز شود و در این فرصت اندک نمیشود و من باید نشانهها و کدهایی را بگویم که این دو را جمع میکند. حالا اقتصاد اسلامی چیست و چطور است و اصلا آیا اسلام اقتصاد آنچنانی دارد؟ اینها بحثهای دیگری است که بالاخره شهید صدر در کتاب «اقتصاد نو» که نوشتند خیلی حرفها درونش است که ما میتوانیم آنها را ملاک قرار دهیم و الان هم وقت نیست.
آقای کواکبیان آن پوشهها را کی باز میکنید؟
مصطفی کواکبیان: من یک پیشنهاد دارم و آن اینکه خود این آقایان الان که سرشان خیلی شلوغ است و نمیتوانند افتخار دهند با هم مناظرهای داشته باشیم اما نمایندهای از جناح آقای قالیباف و نمایندهای هم از جناح آقای جلیلی - آن دو نفر دیگر هم که در راستای اینها هستند – اگر اعلام آمادگی کنند میتوان حرفهایی زد ولی اینجا به صورت یکطرفه من درست نمیبینم.
خیلی هم عالی. ما اینجا دعوت میکنیم از نمایندگان جناب قالیباف و جناب جلیلی؛ اینجا در تجارتنیوز هم ما امکان برگزاری داریم.