۰
دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۵

فلاحت پیشه: اسم برخی از کاندیداها، مکانیزم ماشه را علیه ایران فعال می‌کند

فلاحت پیشه گفت: کسانی تایید صلاحیت شده اند که هم بانی وضع موجود هستند و هم وعده‌های عمل نشده آن ها، مشکلات زیادی برای مردم درست کرده است. ولی به خاطر لابی‌های قدرتی که دارند می‌بینیم افراد مختلف رد صلاحیت می‌شوند ولی افرادی که بانی وضع موجود هستند تایید صلاحیت مجدد می‌شوند.
فلاحت پیشه: اسم برخی از کاندیداها، مکانیزم ماشه را علیه ایران فعال می‌کند

 با اعلام اسامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و حذف چهره‌های شاخصی چون جهانگیری و لاریجانی از انتخابات، همه نگاه‌ها و انتقادات بار دیگر به سمت شورای نگهبان چرخیده است و منتظر هستند تا ببیند چه کسی از میان این کاندیداها می تواند فاتح پاستور شود.

حشمت‌الله فلاحت پیشه، رئیس اسبق کمیسیون ملی و سیاست خارجی مجلس به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «معتقدم که حمایت‌های تشکیلاتی از آقای پزشکیان صورت خواهد گرفت. به ویژه این که یک سری انتقادات که مردم دارند، طبیعتا این انتقادات به آقای پزشکیان وارد نمی‌شود. »

وی همچنین درباره ردصلاحیت لاریجانی و احمدی نژاد گفت: «آقای احمدی نژاد به سمت قهر از انتخابات حرکت خواهد کرد و آقای لاریجانی سعی خواهد کرد که بیشتر سیاست بی تفاوتی را در پیش بگیرد. در کل می‌خواهم بگویم اتفاقی که رخ داده است سرنوشت تلخ دمکراسی را در ایران می‌بینیم. مردم در نهایت مجبور هستند یک سری گزینه‌های حداقلی در انتخابات داشته باشند.»

فلاحت پیشه این را هم می گوید که «معتقدم فقط اسم برخی از افرادی که تایید صلاحیت شده اند کفایت می‌کند تا دوباره مکانیزم ماشه علیه ایران عملیاتی شود. در این شرایط نیازمند کسی هستیم که نه تنها تنش‌ها را کاهش دهد، بلکه در شرایطی مانند مکانیزم ماشه کشور را از این لحظه حساس خارج کند. »

مشروح گفتگوی حشمت‌الله فلاحت پیشه، رئیس اسبق کمیسیون ملی را در ادامه می خوانید.

*******

* آقای فلاحت پیشه! ارزیابی شما از اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده و حذف چهره‌های شاخص در این انتخابات چیست؟

قبلا هم عرض کرده بودم که شورای نگهبان بر اساس اصول ثابتی عمل نمی‌کند. به همین دلیل نتایج اعلام شده غیرمنتظره است. مثلا در میان کاندیداهای رد صلاحیت شده، کسی است که سابقه سه دوره ریاست مجلس را دارد. کسی است که سابقه دو دوره ریاست جمهوری و یا هشت سال معاون اولی ریاست جمهوری دارد. افراد مختلفی که تایید یا رد شده اند نشان دهنده این است که بی سامانی در عرصه گزینش سیاسی در ایران وجود دارد که دود آن هم در چشم مردم می‌رود.

اولا فضای رقابت سیاسی را به شدت محدود می‌کند. اگر ما یک فضای آزادتری در انتخابات داشتیم، کاندیداهای بیشتری شرکت می‌کردند و در میان همین‌هایی که هستند، اگر فضای آزادتری وجود داشت، امکان این که کارنامه‌ها و برنامه‌های مختلفی با هم رقابت کنند وجود داشت. ولی اتفاقی که الان افتاده این است که در میان کاندیداهایی که هستند یک ترکیب چهار- یک – یک هستند.

چهار نفر از یک جناح خاص تایید صلاحیت شده اند. یک نفر آقای پورمحمدی است که با چهار نفر اول زاویه‌های جدی دارد و یک نفر هم آقای پزشکیان است که هم وابسته به جریان اصلاحات، به دولت‌های گذشته و جریان اقلیت در مجلس ایران است.

تلاش می‌کردند که انتخابات ریاست جمهوری کاملا انحصاری شود

این شرایطی است که به طور مشخص از آن حداقلی از رقابت شکل می‌گیرد. بسته به این که تا چه حد این افراد می‌توانند کار ستادی بهتری انجام دهند یا بهتر بتوانند آرای خاکستری را جذب کنند چند سناریو ممکن است شکل بگیرد. سناریوی اول این است که جریان انحصارطلب سیاستی در گذشته در پیش داشته است که نتیجه آن اولا قهر گفتمان سیاسی بوده و خیلی از نخبگان دیگر وارد عرصه سیاست نشدند، در ثانی قهر مردم بوده است.

این‌ها افرادی که می‌شود گفت پایین ترین درصد آرا را آورده اند، در مجلس صاحب منصب هستند که بعضا ۳۴-۳۵ درصد رای واجد شرایط را دارند که در میان دمکراسی‌های امروز دنیا جزو پایین ترین درصدها هستند و یک رکورد منفی جدی به حساب می‌آید و همین برای آن‌ها رضایت بخش است چون عرصه رقابت را انحصاری کرده اند. معتقدم جریانات نزدیک به این جریان انحصاری خیلی تلاش می‌کردند که انتخابات ریاست جمهوری کاملا انحصاری شود، حتی کسی مانند پزشکیان هم تایید نشود و همین افراد باهم رقابت کنند.

ولی به هر حال در نهایت می‌دانیم که کسی مانند پزشکیان تایید صلاحیت می شود. پس سناریوی اول این است در شرایط انحصاری رقابتی داشته باشیم شبیه رقابت دوره دوم انتخابات مجلس تهران و این رقابت میان همان چند نفر باشد و دو نفر دیگر نتوانند مردم را جمع کنند.

سناریوی بعدی این است که جریان منتقد وضع موجود که پیش بینی می‌شد در صورت تایید آقای لاریجانی کنار او قرار گیرند، اما قبلا گفته بودم 50-60 درصد احتمال دارد تایید نشوند، لذا این جریان به سمت آقای پزشکیان برود. معتقدم اگر این کار صورت بگیرد امکان این که جریان انحصاری یک رقیب جدی یعنی آقای پزشکیان، داشته باشد، وجود دارد و ممکن است چندگام در این مسیر برداشته شود.

رأی جهانگیری و آخوندی به سبد پزشکیان می رود

گام اول این که به احتمال زیاد جریان اصلاحات از آقای پزشکیان حمایت کنند زیاد است و این جریان برای اولین بار به صورت تشکیلاتی پشت سر آقای پزشکیان قرار می‌گیرد. هر چند قدرت تشکیلات گذشته را ندارد ولی در سطح پایین مشارکتی که در انتخابات اخیر دیدیم، امکان این که جریانی را راه بیندازند، وجود دارد. گام بعدی بر می‌گردد به آقای پزشکیان که به عنوان یک کاندیدا چگونه بتوانند در مناظره‌ها و سخنرانی هایش طرح عملیاتی بدهد.

واقعیت قضیه این است که بخش زیادی از مردم فضای ذهنی شان فضای ذهنی سیاستمداران ما نیست. فضای ذهنی سیاستمداران ما این است که قدرت بیشتری کسب کنند. ولی مردم واقعا این موضوع برایشان مهم نیست که چه کسی مسئول شود.

برایشان مهم است که چگونه مشکلات آن‌ها حل شود. اگر آقای پزشکیان بتواند طرح جدی بدهد و برای چند مسئله برنامه وجود داشته باشد، مثلا کاهش تنش‌ها در سیاست خارجی، کاهش فشار اقتصادی بر دوش مردم، تعدیل سیاست‌های مالیاتی و کمک به سیاست‌های اقتصادی حمایتی و رفاهی مردم و پایان دادن به کاسبی گروه‌های قدرت مانند کاسبان تحریم، معتقدم در قسمت آخر آقای پزشکیان از امکانات بیشتری هم برخوردار است.

به هر حال تحریم عمدتا دست گروه‌های انحصاری قدرت هستند و نمی‌توانند فشار زیادی را بر آقای پزشکیان داشته باشند. آقای پورمحمدی هم می‌تواند مصون از فشار آن‌ها سیاست خود را دنبال کند. این بسته به نوع نخبگی این افراد است. در قالب طرح عملیاتی می‌توانند آرای خاکستری و ناراضی را جلب کنند. ضمن این که در میان کسانی که رد صلاحیت شده اند طبیعتا آرای کسانی مانند آقایان جهانگیری یا آخوندی به سمت آقای پزشکیان خواهد آمد.

احمدی نژاد به سمت قهر از انتخابات حرکت خواهد کرد

طبیعتا آقای احمدی نژاد به سمت قهر از انتخابات حرکت خواهد کرد و آقای لاریجانی سعی خواهد کرد که بیشتر سیاست بی تفاوتی را در پیش بگیرد. در کل می‌خواهم بگویم اتفاقی که رخ داده است سرنوشت تلخ دمکراسی را در ایران می‌بینیم. مردم در نهایت مجبور هستند یک سری گزینه‌های حداقلی در انتخابات داشته باشند.

مردم دنبال یک منجی اقتصادی هستند

* پس معتقدید که می‌تواند رقابت دو قطبی سازی ایجاد شود که یک قطب آن آقای پزشکیان است؟

معتقدم که حمایت‌های تشکیلاتی از آقای پزشکیان صورت خواهد گرفت. به ویژه این که یک سری انتقادات که مردم دارند، طبیعتا این انتقادات به آقای پزشکیان وارد نمی‌شود. مانند سیاست‌های محدود سازی امنیتی و اجتماعی یا سیاست‌های الیگارشی مالی و فساد اقتصادی که شکل گرفته و البته فکر می‌کنم یک سری مسائل مانند وعده‌های عمل نشده کاندیداهایی که عمدتا دوباره تایید شده اند می‌تواند کمکی برای رقبای آن‌ها شود.

چون می‌بینیم کسانی تایید صلاحیت شده اند که هم بانی وضع موجود هستند و هم وعده‌های عمل نشده آن ها، مشکلات زیادی برای مردم درست کرده است. ولی به خاطر لابی‌های قدرتی که دارند می‌بینیم افراد مختلف رد صلاحیت می‌شوند ولی افرادی که بانی وضع موجود هستند تایید صلاحیت مجدد می‌شوند. همین یک نقطه ضعف برای آن‌ها است. باید ببینیم کاندیداهای رقیب مانند آقای پزشکیان و آقای پورمحمدی چطور می‌توانند از این شرایط استفاده کنند.

واقعیت این است که فضای ذهنی مردم با فضای ذهنی سیاست مداران متفاوت شده است. مردم دنبال یک منجی اقتصادی هستند. دنبال کسی هستند که این همه شر و دشمنی را تبدیل به فضای مثبت خواهد کرد. لذا از دو کاندید آقای پورمحمدی و آقای پزشکیان، اگر هرکدام برنامه عملیاتی برای برون رفت از این شرایط داشته باشند به نظرم می‌توانند یک فضای رقابتی را ایجاد کنند. ضمن این که کسی مانند آقای پزشکیان از امکان تشکیلاتی لازم برای حمایت برخوردار است. اگر واقعا بتواند نه در قالب شعارهای کلی، بلکه در قالب یک طرح عملیاتی پیش برود به نظرم امکان این که یک رقابت دو قطبی البته مقداری ضعیف تر از گذشته داشته باشیم، این امکان فراهم خواهد شد.

قالیباف اگر به دنبال نظرات افراطیون بروند، رأی قشر خاکستری را از دست می دهد

* شما اشاره کردید که یک سیستم ۴-۱-۱ در انتخابات شاهد هستیم که آقای پورمحمدی از اصولگرایان سنتی هستند و چهار اصولگرای دیگر مانند آقای زاکانی و آقای قالیباف و آقای جلیلی و آقای قاضی زاده هرکدامشان متفاوت هستند و اختلافاتی بین آن‌ها وجود دارد. نظرتان درباره نوع رقابت بین آنها در انتخابات چیست؟

این که وارد مسائل جزئی شویم بحث‌های دیگری است. مثلا بخشی از نظرات آقای قالیباف متفاوت از نظرات برخی افراد افراطی‌تر در این جمع است ولی وضع موجود، وضع مشترک بین این کاندیداها است. همه این‌ کاندیداها، کسانی هستند که حامی دولت و مجلس گذشته و حال هستند. این شرایط وجود دارد. به نظر من آقای قالیباف هرچه تلاش کند که نظرات افراطیون دیگر را جذب کند، به همان میزان پایگاه رای خود را از میان اقشار خاکستری از دست می‌دهد.

پایگاه رای همه این جریانات حاکم در انتخابات مشخص بود، در حدی نیست که یک رئیس جمهور ایجاد کند. به ویژه این که رقابت‌های غیر اخلاقی تندی را شکل دادند. به هر حال این جمع یک سری ضعف‌های سنگین را به دنبال خودش دارد. قراردادهای خارجی غیر شفافی که بسته شده، تنش‌های خارجی که به کشور تحمیل شده و باعث شده که انرژی و منابع و فرصت‌های کشور بلعیده شود و یک سری شعارهای انتخاباتی مایه تمسخر جامعه شده است. این‌ها از دل این جمع برخاسته است.

فکر می‌کنم که در گام اول، آقای قالیباف و چند نفری که از گذشته تایید شده اند، یا جریانات اصولگرایی جدید، اگر فکر کنند انتخابات انحصاری است، شرایطی شبیه انتخابات دور دوم تهران می‌شود که حتی ممکن است برخی آرای سنتی آن‌ها را هم از دست بدهد. چون رقابت خیلی غیر اخلاقی شد. دیدیم که رقابت عملا بر سر بودجه موسسات بود. بزرگترین نقطه ضعف کسانی که از دل دولت و مجلس فعلی آمدند، هزینه کرد منابع مملکت به خاطر یک سری گروه‌های قدرت و موسساتی بود که نقش نوعی طفیلی گری را بازی کردند. منابع کلان مملکت را بلعیدند که هیچ گونه اثر کاربردی برای کشور نداشتند و بیشتر موسسات قدرت بودند.

شمشیری که روی سر ملت ایران است، مکانیزم ماشه است

جالب این که منابعی که به این‌ها تزریق می‌شد از مالیات‌هایی به دست می‌آید که از مردم گرفته می‌شد. این یک نقطه ضعف اساسی بود. باید دید در طرف مقابل، رقبا چه کار می‌کنند. معتقدم آن چیزی که مملکت نیاز دارد یک نظام مدیریت پاسخگو است. نظامی که در قالب آن اعداد و ارقام مشخص از توسعه و رشد تا بودجه مشخص باشد و هرکسی مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. اقتصاد غیر شفاف عامل مشکلات مردم است.

دوما کاندیدایی می‌تواند موفق باشد که گروه‌های قدرت را به ویژه الیگارشی مالی قدرت را که به کسی حساب پس نمی‌دهد را در قالب برنامه عملیاتی محدود کند. اساس کار هم اقتصاد دارای شمول است. کاندیدای موفق کسی است که شمول محاسبه و ارزیابی و شفافیت را در کل نظام بودجه ریزی کشوری نشان دهد. در عرصه سیاست خارجی هم کشور نیازمند کسی است که سر ملت را از زیر شمشیر خارج کند. الان شمشیری که روی سر ملت ایران است، مکانیزم ماشه است. معتقدم فقط اسم برخی از افرادی که تایید صلاحیت شده اند کفایت می‌کند تا دوباره مکانیزم ماشه علیه ایران عملیاتی شود. در این شرایط نیازمند کسی هستیم که نه تنها تنش‌ها را کاهش دهد، بلکه در شرایطی مانند مکانیزم ماشه کشور را از این لحظه حساس خارج کند. برخی از این کاندیداها تحمیل تنش به مردم را جزو افتخارات خود می‌دانند. این‌ها نمی‌توانند منافع ملی کشور را نمایندگی کنند.

متاسفانه کسانی مانند آقای قالیباف نه در حوزه سیاست داخلی و نه در حوزه سیاست‌های خارجی و حتی آزادی‌های مدنی نتوانسته اند کارنامه خودشان را از کارنامه افراطی ترین افرادی که تایید صلاحیت شده اند جدا کنند. این یک نقطه ضعف اساسی برای آقای قالیباف است و در سمت دیگر آقای پورمحمدی و آقای پزشکیان اگر بتوانند برنامه عملیاتی ارائه دهند که در دل آن شفافیت اقتصادی، کاهش تنش خارجی و تضمین آزادی‌های مدنی بیرون بیاید معتقدم می‌توانند موفق باشند.

علت ردصلاحیت لاریجانی فقط مربوط به ریاست جمهوری نبود

* باتوجه به این که رهبری در انتخابات قبلی درباره رد صلاحیت آقای لاریجانی تذکر دادند و اعلام کردند که این ظلم باید جبران شود و ایشان این بار رد صلاحیت شدند، نظرتان چیست؟

البته علت این موضوع را نمی‌دانم, علت آن را بهتر است خود آقای لاریجانی در موردش صحبت کند. ولی به هر حال، فکر می‌کنم که آن چه که باعث رد صلاحیت آقای لاریجانی شد، شاید فقط مربوط به ریاست جمهوری نبود.

یعنی موضوع ریاست جمهوری به یک سری حوزه‌های رقابت‌های سیاسی دیگر ارتباط دارد و شاید همین عامل باعث یکی از دلایلی شود که آقای لاریجانی نتواند در رقابت ریاست جمهوری حضور پیدا کنند.

کد مطلب: 217567
برچسب ها: فلاحت پیشه
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *