حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در تحلیل خود از آنچه در روسیه رخ داده، به دیدهبان ایران گفت: «توصیهام این است که برای دومین بار منافع ملی ایران تحت شعاع روسیه قرار نگیرد. از حدود دو سال پیش، یعنی زمانی که روسیه در حال آمادهسازی مقدمات حمله به اوکراین بود تا یک سال و نیم پیش که جنگ شروع شد، منافع ملی ایران تحت شعاع مسائل داخلی روسیه قرار گرفت.»
وی درباره لزوم عدم ورود ایران به مسئله داخلی روسیه عنوان کرد: «نوع تحولاتی که در روسیه در حال شکلگیری است، نتیجه بخشی از راهبردهای جاه طلبانه پوتین است که قابل پیشبینی بود. یعنی وقتی گروهی تشکیل میشود که از میان کسانی که سابقه جرائم سازمان یافته دارند، عضوگیری میکند و در تحرکات سیاست خارجی پیش برآورد جاهطلبیهای پوتین است، به طور طبیعی امکان برقراری ارتباط فرماندهی با چنین گروهی سخت است.»
فلاحتپیشه ادامه داد: «ما دیدیم که پریگویژین در طول چند ماه اخیر بارها رفتارهای پرخاشگرانهای را شکل داد یعنی ابتدا این موضوع را مطرح کرد که دولت روسیه مزد کافی به نیروهایش نمیدهد، در گام دوم این اعتراض را مطرح کرد که پشتیبانی لجستیکی و تجهیزاتی از نیروهای او صورت نمیگیرد و در مرحله سوم دیدیم که عملا یک کودتا را در دستور کار قرار داد و پشت جبهه روسیه را خالی کرد که این در تاریخ تحولات روسیه هم مسبوق به سابقه است؛ در تحولاتی که در سال 1917 میلادی در داخل روسیه شکل گرفت بخش اعظم اروپا را که در طول جنگ جهانی اول تسخیر کرده بود را واگذار کرد، از جنگ خارج شد و به مسائل داخلی پرداخت.»
ممکن است پوتین رفتار مشابه بلشویکها در سال 1917 را پیش گیرد
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه درصورت حل نشدن چالشهای داخلی روسیه در کوتاه مدت، پوتین چه رفتاری را ممکن است در پیش گیرد، گفت: «ممکن است پوتین رفتار مشابه بلشویکها در سال 1917 را پیش گیرد یا به عبارتی دیگر سیاست خارجیاش را فدای چالشهای داخلیاش کند.»
فلاحتپیشه در پاسخ به اینکه آیا میتوان از تحولات داخلی روسیه را یک "کودتا" نامید، مطرح کرد: «تحولاتی که شکل گرفته معنایش کودتا نیست؛ چراکه کودتا در راس فرماندهان نظامی کشور علیه سیاستمداران حاکم صورت میگیرد و اگر بخشی از فرماندهان عالیرتبه روسیه کنونی همراه شوند، حرکت شورشی او تبدیل به یک کودتا میشود. به نظر من اقدام گروه واگنر یک شورش مسلحانه و یکی از خطرناکترین شورشهایی است که ممکن است علیه یک کشور صورت گیرد چراکه این گروه به بالاترین سطح از تجهیزات تهاجمی مجهز و از نیروهایی برخوردار است که سابقه جنایت سازمانیافته را دارند که یک ترس و رعب را در جامعه ایجاد میکنند. در طرف مقابل هم، پوتین علاوه بر ضعف در پشتوانه داخلی، در عرصه سیاست خارجی هم با چالش جنگ اوکراین مواجه است که بخش اعظم دنیا، به ویژه دنیای غرب، در مقابل او قرار گرفتهاند.»وی افزود: «اگر مصاحبههای شش ماه قبل بنده را مورد توجه قرار دهید، یک جملهای را همیشه تکرار میکردم مبنی براینکه گروه واگنر کماکان ارتباطی را هم با دولت اوکراین و هم با دستگاههای اطلاعات کشورهای غربی، به ویژه آمریکا دارد و همین باعث شده است که یک لابی پنهانی داشته باشد. این لابی درحدی است که کشورها هیچ وقت حاضر نشدند که گروه واگنر را در زمره گروههای حامی تروریسم یا ذیل اخطار قرمز قرار دهند. تنها در برخی موارد واگنر را ذیل اخطار نارنجی، که اخطار سطح دوم و مربوط به جنایان سازمان یافته است، قرار میدادند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «اگر واگنر ذیل اخطار گروه اول قرار میگرفت، مقرراتی همچون مقررات EFT یا محدودیتهای سیاسی شاملش میشد ولی وقتی اکنون که ذیل جرائم سازمان یافته قرار گرفته، مقررات پالرمو شاملش میشود.»
قرار دادهای نظامی با نیروهای مزدور پایدار نیست
فلاحتپیشه خاطرنشان کرد: «معتقدم پوتین همه درسهای ماکیاولی را به خوبی یاد گرفته به جز یک بخش آن؛ آنجایی که میگوید "با نیروهای مزدور نمیتوان اهداف اساسی نظامی را پیش برد." قرار دادهای نظامی با نیروهای مزدور پایدار نیست و آنچه در موضوع واگنر شکل گرفت همین است که یک گروه مزدور در نهایت با پوتین همراه نشد. باورم بر این است که تحولات و افشای اسناد آینده، نشان خواهد داد که چیزی فراتر از اختلاف پریگویژین، رئیس واگنر و وزیر دفاع روسیه عامل این موضوع است. شاید نقش یک سری مزدهای بیشتر یا اعتراض برای کسب مزدهای بیشتر وجود داشته باشد. اینها تحولاتی است که باعث خالی شدن پشت روسیه میشود.»
وی درخصوص نقش این شورش بر جایگاه و اعتبار پوتین بیان کرد: «باورم بر این است که این موضوع میتواند سه نتیجه داشته باشد؛ نتیجه اول این است که پیوستن بخشهایی از مردم به واگنر منجر به کودتا علیه پوتین میشود اما مهمترین مانع این موضوع این است که گروه واگنر چندان پشتوانه مردمی ندارد. جنایات سازمانیافتهای به واگنر منتسب است ولی ممکن است اگر فرصتطلبان و نیروهای قدرت در روسیه احساس کنند که آیندهای وجود دارد، به این گروه بپیوندند. سناریو دوم این است که اتفاقی شبیه سال 1917 میلادی شکل گیرد و پوتین حفظ قدرت در داخل را انتخاب کند، خیلی زود به جنگ اوکراین پایان دهد و به مسائل داخلی و تحکیم قدرت خود بپردازد که معنای این انتخاب، از دست دادن کریمه است. معتقدم کشورهای غربی و اوکراینی در چنین شرایطی ممکن است دست برتر را بگیرند و به چیزی کمتر از کریمه راضی نباشند.»فلاحتپیشه درمورد سناریو آخری که میتوان برای سرنوشت این شورش متصور شد، گفت: «سناریو سوم این است که پوتین بتواند گروههای دیگر را با خود همراه کند و چه با مذاکره و چه با جنگ، گروه واگنر را شکست دهد یا از عرصه خارج کند. اگر این اتفاق صورت گیرد، معنایش تثبیت قدرت پوتین در کوتاه مدت است ولی معتقدم پوتین بعد از این اتفاقات دیگر قدرت پوتین دو روز قبل را ندارد. بنابراین او سعی میکند که از موضع برابر، جنگ اوکراین را پایان دهد و در این شرایط حداقل خواسته او، تلاش برای حفظ کریمه با شرایط یک سال و نیم پیش است. لذا معتقدم تحت هر شرایطی، اتفاقی که دیروز افتاد ممکن است نتیجهاش رفتن به سمت صلح در جنگ اوکراین باشد.»
اجازه ندهیم که بار دیگر منافع ملی کشور قربانی روسیه شود
این نماینده سابق مجلس در پاسخ به اینکه ایران در این میان باید چه موضعی اتخاذ کند، به دیده بان ایران گفت: «در مجلس دهم یک زمان در قالب اخطار قانون اساسی نسبت به اجاره حضور هواپیماهای روسیه در پایگاه نوژه همدان، اخطار دادم. در آن زمان این اخطار رابا توجه به بیسامانی تدبیر یک سری نظامهای سیاسی مثل روسیه دادم. به هر حال ما شاهد بودیم که روسیه حتی در شرایط ثباتش، در جنگ ایران و عراق، اطلاعات کشور عراق را به آمریکا فروخت حال چه رسد به شرایطی که ممکن است نوسانی در راس حکومت روسیه شکل گیرد. آن موقع میبینیم که در بهترین شرایط، اوضاعی مانند ابتدای دهه1990 و دوران یلتسین در روسیه شکل میگیرد. در آن صورت عملا هرگونه تعهد روسیه به متعهدانش از جمله ایران، قربانی تبانی بازیگران جدید میشود.»
وی ضمن اشاره به اینکه طبیعی بود که پوتین نمیتواند آینده باثباتی داشته باشد، افزود: «براین اساس منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نباید با جاهطلبیهای بیثبات داخل روسیه مرتبط باشد. مشاهده کردم که یک سایت مرتبط با یکی از دستگاههای مسئول در جمهوری اسلامی توییت زده بود و به گونهای از دولت روسیه در برابر واگنر حمایت کرده بود؛ دلیل این شتاب و عجله را درک نمیکنم. در گذشته هم تجربه نشان داده که شتاب برخی از مسئولان ایرانی برای اعلام موضع در قبال تحولاتی که در کشورها رخ داده، آفاتی را برای سیاست خارجه و منافع ملی ایران شکل داده است.»
فلاحتپیشه در پایان تاکید کرد: «در انتها به همان جمله اولم باز میگردم، از حدود دو سال پیش بخشی از منافع ملی ایران تحت الشعاع سیاست خارجی روسیه قرار گرفت و طی این مدت آسیبهای زیادی متوجه کشور شد و فرصتهای بسیاری از بین رفت. اکنون اجازه ندهیم که منافع ملی کشور قربانی یک چالش درونی در داخل روسیه شود. هر اتفاقی در روسیه شکل میگیرد، حتی اگر رئیس یک گروه از کسانی که سابقه جرائم سازمان یافته دارند، به قدرت برسند، به خود مردم روسیه ربط دارد نه به ایرانیها. لذا خواهشم این است که در شرایطی که حتی دشمنان روسیه هم سعی کردهاند موضع بی طرف اتخاذ کنند، انتظار این است که این موضع بی طرف در دولت ایران اتخاذ شود.»