الجزیره در گزارشی به بررسی انتخابات ایران پرداخته است. این رسانه قطری به قلم رسول سردار آتاش نوشته تاریخ معاصر ایران مانند یک ترن هوایی است که به صورت متناوب بین تضادهایی چون امید و ناامیدی، سنت و مدرنیته، انقلابیها و ضدانقلابها، محافظهکاری و اصلاحطلبی در رفتوآمد است. این کشور بار دیگر در آستانه یک لحظه تاریخی قرار گرفته است، چرا که خود را برای انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ۲۸ ژوئن آماده میکند، که پس از فوت رئیس جمهور ابراهیم رئیسی در سانحه هلیکوپتر در ماه گذشته برگزار خواهد شد.
رئیسجمهوری که نامش از این روند انتخابات بیرون میآید، پاسخی جزئی به این خواهد داد که در نهایت چه اتفاقی در انتظار ایران است.
ساختار سیاسی ایران که از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بر مفهوم ولایت فقیه استوار شده است، یکی از چند لایهترین نظام های جهان است.
اولین لایه ساختار قدرت، قوه مقننه، قضائیه و مجریه است. هیچ یک از این مراکز قدرت را نمیتوان صرفاً نمادین در نظر گرفت. در عوض، هر یک دارای نفوذ و اهرم قابل توجهی بر دیگران است، که گاهی اوقات منجر به جنگ قدرت میشود. ولی فقیه، قوه مقننه، قوه قضائیه و مجریه اکثریت اعضای این مجامع و شوراها را منصوب میکنند و بقیه را مردم انتخاب میکنند. این مجالس و شوراهای متعدد مانند مجلس خبرگان رهبری، شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و بسیاری دیگر مانند یک دولت موازی عمل میکنند و در مواقع بروز اختلاف یا بحران در امور کشور دخیل میشوند.
چندین نام سنگین وزن از جریانهای مختلف سیاسی درخواست خود را برای نامزدی ریاستجمهوری ارائه کردهاند. اما این بر عهده شورای نگهبان خواهد بود که ۱۲ نفر از حقوقدانان - نیمی از آنها توسط ولی فقیه و نیمی از سوی مجلس منصوب میشوند - نامزدی آنها را تا ۱۱ ژوئن تایید کند.
علی لاریجانی یکی از پیشتازان است و اعتقاد بر این است که در صورت حضور زیاد و مشارکت اصلاح طلبان در رای گیری، شانس زیادی برای موفقیت خواهد داشت. او که یک محافظهکار میانهرو است، اغلب بهعنوان فردی عملگرا شناخته میشود. لاریجانی از خانوادهای برجسته از علمای مسلمان است که اعضای آن از زمان انقلاب ۱۹۷۹ در مناصب تأثیرگذار نقش داشتهاند. او خود فارغالتحصیل حوزه علمیه قم و دارای مدرک لیسانس علوم و دکترای فلسفه غرب است. لاریجانی در حالحاضر به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که یک نهاد مشورتی است کار میکند و از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹ رئیس مجلس بوده است. شورای نگهبان او را برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۱ رد صلاحیت کرد. این رسانه در ادامه مدعی میشود: اما بسیاری معتقدند که این بار مقام معظم رهبری موافقت خود را اعلام کردهاند. نامزدی لاریجانی که به طور گسترده به عنوان یک سیاستمدار منعطف تلقی میشود که ممکن است دوباره در مذاکرات هستهای با غرب شرکت کند، برای رأی دهندگان در هر دو اردوگاه محافظهکار و اصلاحطلب جذاب خواهد بود و او را به یک نامزد قوی تبدیل میکند.
اما محبوبیت نسبی لاریجانی در میان محافظهکاران و اصلاحطلبان ممکن است منجر به ایجاد یک موازنه دشوار شود، زیرا او از یک سو باید به نظام وفادار بماند و همچنین وعده تغییر برای جلب نظر اصلاحطلبان را بدهد.
یکی دیگر از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، سعید جلیلی، سیاستمدار محافظهکار است که پیروزی او در انتخابات ریاستجمهوری نشاندهنده مسیر بسیار متفاوتی در مقابل پیروزی لاریجانی خواهد بود. او یکی از چهرههای محبوب در میان محافظهکاران و مذاکرهکننده سابق هستهای است که به عنوان یک وفادار سرسخت تلقی میشود. جلیلی پیش از این در تلاش برای ریاستجمهوری شکست خورده بود و در سال ۲۰۱۳ مغلوب حسن روحانی شد. او در سال ۲۰۲۱ به نفع رئیسی، یکی دیگر از محافظهکاران، از انتخابات کنار رفت. اگر قرار باشد جلیلی رئیسجمهور شود، انتظار می رود به دلیل روابط نزدیک بین دو نفر و آنچه که تصور میشود تأثیر جلیلی بر تصمیمات رئیسجمهور سابق بوده، به سیاستهای ابراهیم رئیسی ادامه دهد.
یک انتخابات کم مشارکت به نفع جلیلی عمل میکند، زیرا احتمالاً به این معنی است که اصلاحطلبان تصمیم گرفته اند در انتخابات شرکت نکنند و محافظهکاران را بر اتاق های رای تسلط دهند.
به غیر از لاریجانی و جلیلی دو نامزد دیگر هم هستند که باید به آنها توجه کرد. محمدباقر قالیباف یک محافظهکار میانهرو و رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی است. او که پیش از این از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ شهردار تهران بود و به عنوان یک تکنوکرات شناخته میشد، روابط گستردهای با نهادهای امنیتی ایران نیز دارد و قبلاً به عنوان فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران و همچنین رئیس پلیس منصوب شده بود.
با این حال، مبارزات انتخاباتی او برای ریاستجمهوری بسیار آرام نخواهد بود، زیرا او اغلب هدف انتقادهای رسانههای وابسته به جلیلی و محافل فوق محافظهکار قرار میگیرد.
اسحاق جهانگیری تنها نامزد مهم اصلاحطلب است که درخواست خود را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری ارائه کرده است. او معاون اول رئیس جمهور در دولت حسن روحانی بود. پیش از آن، جهانگیری از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ وزیر صنایع و معادن و در زمان محمد خاتمی اولین رئیس جمهور اصلاحطلب جمهوری اسلامی ایران بود. جهانگیری در طول زندگی سیاسی خود همواره از سیاستمداران اصلاحطلب یا میانهرو حمایت کرده است. علیرغم اینکه برخی امیدوار بودند او به طور بالقوه بتواند اصلاحطلبان را متحد کند، او هرگز آشکارا و مستقیماً با تشکیلات سیاسی غیراصلاحطلب مخالفت نکرده است. اصلاحطلبان همچنان فاقد وحدت، روایتی جامع برای تعیین موقعیت خود و شخصیتی قوی برای رهبری آنها هستند و وضعیت آنها را به وضوح از هم گسیخته میکند.
تنها شانس جهانگیری در سیاست جناحی ایران است. اگر سعید جلیلی محافظهکار در نظرسنجیها پیشتاز باشد، رایدهندگان اصلاحطلب ممکن است برای حمایت از جهانگیری بسیج شوند تا از پیروزی جلیلی در انتخابات جلوگیری کنند. همهچیز به میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بستگی دارد. مشارکت بالای مردم به طور سنتی منبع اصلی مشروعیت عمومی برای تشکیلات سیاسی در ایران بوده است. اما میزان مشارکت کم سابقه در دو انتخابات گذشته یک نگرانی شدید در میان نخبگان حاکم ایجاد کرده است.
برای جلوگیری از بحران، سیستم احتمالاً به دنبال ایجاد یک انتخابات رقابتی خواهد بود به طوری که چندین نامزد در رایگیری برای جلب حمایت عمومی و تضمین مشارکت بالا حضور داشته باشند.