روزگاری فوتبال ایران بهشت پوپولیست ها بود؛ همان ها که لقب شوالیه و مرد جادویی و... می گرفتند، مدام دسته چک عوض می کردند و به اصطلاح بمب می ترکاندند تا هواداران فوتبال را مجذوب مدیریت خود کنند اما دیری نپایید که تشت رسوایی شان از بام افتاد. چند سالی گذشت و باشگاه های سرخابی نسبتا روی آرامش دیدند اما دوباره پای همین افراد به اتاق مدیریت شان باز شد و در این بین سهم استقلال از این قبیل مدیران، بیشتر بود؛ ابتدا بازگشت برخی از مدیرانی که قبلا با همین فرمان تیم را به چاه انداخته بودند، بار دیگر دردسر ساز شد اما همه آن ها یکی پس از دیگری بعد از مدتی کوتاه، اتاق ریاست باشگاه آبی پوش پایتخت را ترک کردند تا نوبت به علی خطیر برسد.
علی خطیر در سال های اخیر نماد یکی از جوان های با سواد و نسل جدید مدیران در فوتبال ایران بود که به واسطه تحصیل در خارج از کشور و گذراندن برخی دوره ها در فیفا، خود را به عنوان فردی نشان داده بود که می تواند نسل مدیران سنتی را کنار بزند و به فوتبال ایران در مسیر موفقیت کمک کند. با وجود این حضور او در مدیرعاملی استقلال خیلی زود بر این موضوع خط باطل کشید؛ مدیرعامل سابق استقلال از همان ابتدا با سرمربی سر ناسازگاری داشت و سعی کرد حرف خودش را به کرسی بنشاند که همین تقابل او با نکونام، صدرنشین لیگ را حسابی به حاشیه کشاند. اگر چه در این بین نباید سهم لجبازی های نکونام را نیز نادیده گرفت اما نکته اصلی اینجاست که ماجرای مدیریت عجیب خطیر صرفا به این مورد ختم نمی شود.
از وعده های بزرگ و پیمودن مسیر پوپولیستی مدیران اسبق، تا امضای قراردادهای پیاپی برادرخواندگی و خواهرخواندگی با تیم ها و شرکت های مختلف که نهایتا خروجی آن برای استقلال چیزی نبود جز صفر مطلق. از دیدار با سفیر عربستان که حتی تذکر وزارت خارجه را به دنبال داشت، تا وعده بزرگ ساخت ورزشگاه که البته از همان ابتدا مشخص بود جزو شوآف های خطیر است و بس. از طرفی ادامه پرداخت نشدن بدهی های آبی ها، خطر حذف دوباره استقلال از آسیا و مشکلات مالی ریز و درشت باشگاه باعث شد تا خطیر نهایتا نشان دهد اگر چه در حرف به مثابه یک مدیر با سواد، تازه نفس و خوش فکر نشان داده اما در عمل تنها پایش را جای پای مدیران قبلی گذاشته و نتوانسته باری از دوش مشکلات استقلال بردارد. موضوعی که نهایتا منجر به این شد تا بلافاصله بعد از فروش استقلال، مالک جدید باشگاه تصمیم به امضای حکم خروج آقای مدیرعامل بگیرد. حکمی که بار دیگر نشان داد فوتبال ایران دیگر بهشت پوپولیست ها نیست و آن ها در اینجا رستگار نمی شوند. خروجی که دیر و زود دارد، اما برای پوپولیست ها سوخت و سوز ندارد.