افغانستان بهعنوان یکی از همسایگان شرقی ایران که مرز آبی و خشکی با ایران دارد از لحاظ طبیعی بخشی از فلات ایران است و از لحاظ تاریخی و فرهنگی اشتراکهای زیادی با ایران دارد مرزهای شرقی ایران یکی از مهمترین گذرگاههای دوطرفه تبادلات، انسانی اقتصادی و فرهنگی برای دو کشور است. از لحاظ ژئوپلیتیکی در مرزهای شرقی ایران، مردم عزتمند بلوچ ساکن هستند کـه هـم تبارانشان در دو کشور افغانستان و پاکستان نیز حضور دارند که همواره از سوی عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی بیگانگان به دلایل مختلف قومی و مذهبی تحریک میشوند. همچنین این مرزها در طول سالها یکی از مهمترین چالشهای امنیتی در خصوص قاچاق انسان و مواد مخدر بوده است.
بیش از میلیونها افغان در چهار دهه گذشته طعم مسائل این مرزها را چشیدهاند؛ تحولات سهساله اخیر افغانستان و روی کار آمدن دوباره طالبان در صحنه شطرنج افغانستان نیز سبب سرازیرشدن افغانهای بسیاری بهسوی مرزهای ایران شده است که همچنان ادامه دارد. بااینحال بازگشت حاکمیت طالبان بر افغانستان برای امنیت ایران اهمیت دارد و ایران به دلیل امنیتی نیازمند ثبات در افغانستان تحت سلطه طالبان است. باوجوداینکه جمهوری اسلامی ایران یکی از تأثیرگذارترین بازیگران منطقهای در افغانستان است، همیشه افغانستان را تهدیدی برای امنیت خود و همچنین فرصتی برای گسترش تجارت و دسترســـی بـه بازارهای افغانستان و آسیای مرکزی میداند.
رابطه ایران و افغانستان در چه پارادایمی معنادار است؟
به اعتقاد نظریهپردازان واقعگرایی تهاجمی هدف همۀ دولتهای تجدیدنظرطلب دسترسی بــه جایگاهی هژمونیک در نظام بینالملل است این دسته از دولتها بهشدت به دنبال کسب قدرت هستند و اگر شرایط مناسب، باشد میخواهند توزیع قدرت را به نفع خود تغییر دهند. ازاینرو قدرتهای بزرگ میخواهند در منطقه خود هژمون شوند همچنین از هژمون شدن سایر قدرتهای بزرگ جلوگیری میکنند. البته این بدان معنا نیست که دولتها تابع بیچون و چرای روند تحولات بینالمللی هستند؛ بلکه رفتار تهاجمی آنان در سیاست خارجی و اقداماتشان مبتنی بر بیشینهکردن توانمندیها بر کارکرد دیگر واحدهـا و حتـی تغییرات در معادلات قدرت مؤثر است. چنانچه دولتهای ضعیفتر در نظام بینالمللی فرصتــی برای تغییر موازنه قوا به نفع خود، بیابند هرگز آنها از دست نخواهند داد. برابر نظریه واقعگرایی کشورهایی که با تهدیدهای دائمی و واقعی مواجه هستند ماهیتی تجدیدنظرطلب داشته و تهاجمی رفتار میکنند. ازاینرو هدف و انگیزه اصلی کشورها بیشینهکردن قدرت و امنیت و تشـدیـد نفـــوذ است.
شکست واشنگتن در افغانستان و بازگشت حاکمیت طالبان برای ایران چیزی بیش از پیروزی طالبان است و موجب شد، ایران با بهکارگرفتن رویکرد واقعگرایی تهاجمی در پی حفظ قدرت خود باشد. سالها قبل از پایان اشغال افغانستان توسط ایالات متحده در سال ۲۰۲۱، رهبر انقلاب در مورد احتمال قدرتگرفتن طالبان پس از خروج نیروهای ناتو واقعبین بـــود. بنا به شرایط منطقهای کنونی و تهدیدات گسترده نامتوازن و پیشبینینشده پیشروی ایران، بهکارگرفتن رویکرد تهاجمی در سطح عملیاتی و تاکتیکی به افزایش ضریب امنیت و بقــای ایران میانجامد.
افغانستان برای ایران ماهیتی امنیتی و اهداف راهبردی داشته و حضور آمریکا در این کشور که با امضای پیمان راهبردی بیشتر از گذشته رسمیت یافته است، به طور مستقیم و غیرمستقیم امنیت ملی ایران را تحتتأثیر قرار میدهد. با این ملاحظه از ابتدای شکلگیری افغانستان، ایران یکی از بازیگران مهم و تأثیرگذار در تحولات افغانستان بوده است؛ بهاینعلت که امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در حوزه شرق کشور بهنوعی با امنیت و ثبات در افغانستان گرهخورده است. در مسیر طولانی تاریخـی کـه مرکزیــت قدرت در ایران بارها با تحول و جابهجایی روبهرو شده افغانستان جایگاه خاص خود را در سیاست خارجی ایران داشته است.
موضوعاتی همچون حضور نیروهای خارجی در افغانستان در دورههای مختلف قاچاق مواد مخدر از مسیر، ایران حضور مهاجران افغانی در ایران و درگیریها و تنشهای داخلی در افغانستان موضوعاتی هستند که تأثیراتی بر امنیت ملی و روابط دوجانبه دو کشور داشتهاند ایران برای رفع تهدیدات امنیتی خود افغانستان را در حلقه محیط فوری امنیتی خود قرار داده است. ایران در سیاست خارجی خود در قبال افغانستان آزادی عمل چندانی نداشته است. ازاینرو رویکرد ایران تاکنون به جز موارد ویژه همواره واقعگرایانه همراه با دوراندیشـــی بـــوده اسـت. کارشناسان سیاسی معتقدند تهران ملاحظات زیادی در افغانستان دارد که به جریان پناهجویان بحرانهای زیستمحیطی تهدیدات تروریستی، تجارت غیرقانونی مواد مخدر و وضعیت مسلمانان شیعه و دیگر گروههای اقلیت در افغانستان مربوط میشود اکنون و باگذشت نزدیک به سه سال از قدرتگیری طالبان به نظر میرسد انتظارات ایران برآورده نشده است.
نگرانیها از ظهور طالبان ضدایرانی
طالبان تاکنون از تشکیل دولت فراگیر سرباز زده و تا حد زیادی از شرکت اقلیتهای قومی و مذهبی در ساختار قدرت خودداری کرده است. بهعنوانمثال اکثر مناصب در کابینه طالبان در اختیار پشتونها یا شخصیتهای نزدیک به پاکستان است از جمله اعضای شبکههایی مانند حقانی، ملا برادر و ملا یعقوب گروه حقانی یک گروه سنی افراطی است که ایدئولوژی آنها ریشه در نفرت از شیعیان دارد آنها ضدایرانی هستند و با هر شخصیت طرفدار ایران در دولت مخالفت کردهاند. رفتار طالبان نشان میدهد این گروه هنوز مثل گذشته یک گروه ناسیونالیست با تحمل صفر نسبت به گروههای مذهبی و قومی در افغانستان است.
اگرچه سفر هیئت اقتصادی طالبان به تهران بهوضوح نشان میدهد حاکمان فعلی کابل با تغییر راهبرد در نحوه تعامل با جمهوری اسلامی ایران در نظر دارند ضمن رفتاری تعاملگرایانه با تهران، افغانستان را از وضعیت نامطلوب اقتصادی نجات داده و قطعاً ایران با دارابودن مسیرهای مهم ترانزیتی در منطقه بهترین گزینه برای رسیدن به این هدف است. آنطور که وزیر تجارت افغانستان اعلام کرده در یک بازه ۳ تا ۵ساله تجارت میان ایران و افغانستان از یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار موجود در به حدود ۱۰ میلیارد دلار واقعی خواهد رسید؛ پیشتر این رقم تا ۳ میلیارد دلار نیز رسیده بود اما میخواهیم در بازه اعلام شده حجم تبادلات تجاری دو کشور را به رقم مذکور برسانیم؛ البته مطمئناً متغیرهای زیادی از جمله لزوم افزایش تولید در کشور افغانستان در این زمینه وجود دارد.
حذف زبان فارسی از لایحه دیوان عالی کشور
تلاش برای حذف یا محدودسازی زبان فارسی از دیگر اقداماتی است که ایران را نگران کرده است بهعنوانمثال طالبان زبان فارسی را از لایحه دیوان عالی کشور حذف کرد. ازآنپس لایحه دیوان عالی کشور فقط بـه زبان پشتو و انگلیسی نوشته میشود. همچنین اسامی دانشگاهها از جمله دانشگاه بلخ که به فارسی نوشته شده بود حذف شد و بجای آن از زبان پشتو استفاده شد حتی اسامی بیمارستانها و اغلب ادارات دولتی از فارسی به پشتو و انگلیسی تغییریافته است. طالبان اساتید دانشگاه را وادار کرده که تحقیقات و پژوهشهای خود را به زبان فارسی و پشتو ارائه کنند. اساتید درعینحال موظفاند تا آنجا که ممکن است در ارائه دروس و سخنرانیها از زبان پشتو استفاده کنند. تمام اینها در حالی است که پیشازاین نهتنها زبان فارسیزبان دیوانی افغانستان بود، بلکه در مناطق فارسیزبان کمترین محدودیتی برای استفاده از این زبان وجود نداشت.
ضعف امنیتی در کنترل داعش
ناتوانی طالبان در مهار داعش از دیگر نگرانیهای ایران است. یکی از دلایلی که ایران مایل به همکاری با طالبان و کاهش حمایت خود از گروههای مخالف از جمله جبهه مقاومت ملی بوده و رهبران مخالف را از ایجاد ساختارهای موازی حکومتی منع میکند تشویق طالبان به برخورد با داعش بود از اوت ۲۰۲۱ گروههای مختلف تروریستی در افغانستان دستکم ٢٢٤ حمله انجام دادهاند. در سهماهه دوم سال ۲۰۲۲، داعش با ۸۰ حمله که در آن دوره مسئولیت آن را بر عهده گرفت فعالترین سازمان تروریستی در افغانستان باقی ماند بدتر شدن وضعیت امنیتی، آسیبپذیری اقلیتها از جمله هزارهها شیعیان و صوفیها را در برخی استانهای افغانستان افزایش داد.
بلاتکلیفی حق به ایران بعد از ضرب العجل رئیسجمهور ایران
از سوی دیگر انتظار ایران در مورد حقابه ایران از رودخانه هیرمند نیز توسط طالبان برآورده نشده است. طبق معاهده ۱۹۷۳ بین نخستوزیران ایران و افغانستان قرار بود ایران سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب از آب رودخانه را دریافت کند. در دوره ریاستجمهوری اشرف غنی افغانستان شروع به ساخت تعدادی سد جدید مانند سد بر روی رودخانه هریرود و بند کمال خان در عرض رودخانه هیرمند نمود. اهداف غنی از احداث این سدها زمانی ماهیت خود را نمایان ساخت که سیاست آب" در برابر نفت را مطرح کرد مصطفی حمید مورخ مرتبط با طالبان اظهار داشت که سد کمال خان صراحتاً توسط دولت آمریکا برای پیچیده کردن روابط آینده ایران و افغانستان طراحی شده است و به نفع افغانستان نیست.
اکولوژیکی فرهنگی و اقتصادی دریاچه بهعنوان ذخیرهگاه زیستکره جهانی معرفی کرد. ایران ادعا دارد که علاوه بر کاهش آب ورودی از سدها، کشاورزان افغان در ادامه مسیر کانالهایی را حفر کردهاند که تمام آب جاری در رودخانه را مصرف میکند. چه آنکه ابراهیم رئیسی نیز به طالبان هشدار داده بود که حقوق ایران در مورد آب رودخانه هیرمند را نقض نکنند و از آنها خواست تا معاهده ۱۹۷۳ را اجرا کنند خودداری طالبان از رهاسازی آب هیرمند ممکن است زمینه را برای تنش در روابط ایران و طالبان در سایر حوزهها مثل مسئله مهاجرین و یا حتی بازسازی روابط ایران و جبهه مقاومت ملی در افغانستان فراهم کند.
رشد فزاینده مهاجران افغانستانی به ایران
موضوع دیگری که باعث تنش میان طالبان و ایران شده است، وضعیت روبهرشد پناهجویان است. در زمان تسلط طالبان در آگوست ۲۰۲۱، تخمین زده میشد که بیش از ۳ میلیون پناهنده افغان در ایران وجود داشته باشد که از این تعداد ۷۸۰۰۰۰ نفر ثبتنامشدهاند و ٥٨٦۰۰۰ نفر دیگر با پاسپورت و ویزا پذیرفته شده اند هیچ شمارش دقیقی از پناهندگان ثبت نام نشده، محل زندگی یا کاری که انجام میدهند وجود ندارد. بیشتر جمعیت پناهجویان افغان در ایران در اطراف شهرهای بزرگ متمرکز شده اند که در آنجا تلاش میکنند تا در مشاغل ساختمانی سطح پایین کار پیدا کنند با تسلط، طالبان تعداد افغانهای فراری به ایران به طرز چشمگیری افزایش یافته است. در سال ۲۰۲۱ شورای پناهندگان نروژی تخمین زد که روزانه ٤٠٠٠ تا افغان به ایران فرار میکنند.
ایران پناهندگان ثبتنامنشده را به افغانستان باز میگرداند. تخمین زده میشود که بیش از یک میلیون پناهجوی افغان که در ایران بودند در سال ۲۰۲۱ به افغانستان بازگردانده شدهاند عمدتاً پس از تسلط طالبان در بسیاری از موارد، پناهندگان بازگشته سعی میکنند دوباره به ایران فرار کنند. وضعیت پناهجویان باعث ایجاد اصطکاک بین ایران و طالبان شده است. با تلاش بیشتر افغانها برای فرار به ایران و بازگرداندن آنها توسط ایران، مطمئناً مسئله پناهجویان به موضوعی حاد در روابط ایران و طالبان تبدیل خواهد شد. مسئله مواد مخدر نیز بهرغم وعده طالبان در مبارزه با آن یک موضوع امنیتی مهم در روابط ایران و طالبان است.
ترانزیت مواد مخدر صنعتی
در چند دهه گذشته، افغانستان بزرگترین تولیدکننده تریاک در جهان بوده است؛ اما در دوره حکومت طالبان این پدیده در حال گسترش است. به استناد گزارش دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۰ آخرین سالی که آمار تولید تریاک گزارش شد افغانستان بیش از ٦٠٠٠ تن تریاک و ۳۲۰ تن هروئین خالص تولید کرد که ۸۵ درصد از تولید جهانی تریاک را تامین میکند این تجارت مواد مخدر بیش از ۲ میلیارد دلار ارزش دارد که بیشتر آن به قاچاقچیان و اندکی به کشاورزان میرسد بیشتر این مواد مخدر از طریق ایران پاکستان و یا آسیای مرکزی قاچاق میشود ایران به شدت برای جلوگیری از جریان مواد مخدر غیرقانونی به کشور اقدام کرده است. بر اساس گزارش جهانی مواد مخدر، ایران ٧٤ درصد از کشفیات تریاک و ۲۵ درصد از کشفیات هروئین و مرفین جهان را به خود اختصاص داده است. همچنین ایران سالانه میلیونها دلار برای کنترل مرزها هزینه کرده است و دهها هزار نفر از نیروهایش در مبارزه با مواد مخدر کشته و زخمی شده اند. چه آنکه مقامات ایرانی در سال۱۴۰۲ نیز اعلام کردند افغانستان به یکی از مراکز تولید شیشه تبدیل شده است.
تعرضات مرزی و شهادت سربازان ایرانی
اگرچه همه انتظارات ایران در موارد فوق در دوره حاکمیت طالبان مورد بیتوجهی قرار گرفته و انتظارات ایران برآورده نشده است؛ اما تعرضات مرزی طالبان که تا کنون موجب کشتهشدن چند نفر ایرانی شده است بیش از سایر موارد عصبانیت ایران را در پی داشته است. در طول حکومت کنونی طالبان در افغانستان علاوه بر چندین درگیری جزئی مرزی بین نیروهای مرزی طالبان و مرزبانان ایرانی سه درگیری مرزی بزرگ بین دو طرف رخداده است. اولین حادثه جدی در دسامبر ۲۰۲۱ در روستای شنگلک از توابع شهرستان هیرمند رخ داد کشاورزانی که سعی داشتند برای انجام کارهای زراعی به اراضی کشاورزی خود در نزدیکی مرز افغانستان وارد شوند، بهاشتباه هدف نیروهای مرزی طالبان قرار گرفتند.
رویداد دوم در آوریل ۲۰۲۲ روی داد نیروهای ایران و نیروهای مرزی طالبان در ولسوالی قلعه هرات با هم درگیر شدند. سومین رویداد در جولای ۲۰۲۲ روی داد. پس از تیراندازی در مرز در ولایت نیمروز، افغانستان یک سرباز افغان کشته و یک سرباز دیگر زخمی شد. علت عمده این حوادث به عدم آشنایی مرزبانان طالبان به قوانین و مقررات مرزی نسبتدادهشده است. درعینحال نیروهای مرزی طالبان که مهارت کافی ندارند با پیچیدگیهای مرزهای متخلخل ایران و افغانستان ناآشنا هستند.
آشکارشدن آهسته چهره واقعی طالبان
به نظر میرسد چهره واقعی روابط ایران و طالبان بهتدریج خود را نمایان میسازد. بهعبارتدیگر در پرتوی رفع تهدید مشترک، ترجیحات ناسازگار بر روابط ایران و طالبان سایه افکنده است. این مهم را در اختلافاتی که بین آنها در حوزههای مختلف اتفاق میافتد میتوان مشاهده کرد. بر اساس مفروضات واقعگرایی طالبان تصور میکند طرح مطالبات ایران ناشی از موقعیت ضعیف آن در مقابل ایران پس از خروج آمریکا از افغانستان است. بعلاوه طالبان تصور میکند که خروج آمریکا از افغانستان باعث افزایش قدرت نسبی ایران در مقابل طالبان شده و چنین قدرتی تمایل دارد خواستههای خود را بر طرف ضعیفتر تحمیل کند.
طبق گزارههای واقعگرایی تحت چنین شرایطی قدرت ضعیفتر یعنی طالبان از واگذاری هر امتیازی که به قدرتمندتر شدن بازیگر دیگر یعنی ایران شود پرهیز میکند. اگر ایران بخواهد بر فشارهای خود بر طالبان ادامه دهد این گروه برای بازگشت توازن به روابط ممکن است بهسوی متحدین جدیدی حرکت کند متأثر از این برداشتها میتوان اذعان کرد که ترجیحات گروه حاکم در ایران و حکومت طالبان بهویژه طیف تندرو این گروه نیز تغییر کرده و ناسازگار شدهاند.
روابط ایران و طالبان نیز آتش زیر خاکستر است و هر بهانه و موضوعی میتواند این آتش را شعلهور کند و زبانههای آن را به داخل و خارج کشورمان سرایت دهد. بههرحال هرگونه تنش ناسیونالیستی پشتون در منطقه با پاکستان و تنش مذهبی با ایران میتواند منطقه را به آتش بکشد و دو کشور ایران و پاکستان را با بحران جدی روبهرو کند، ازاینرو میطلبد دو کشور پاکستان و ایران منافع ملی کلان خود را محور اصلی سیاست خارجی خود قرار دهند و از هر اقدامی که در جهت تقویت طالبان و بهرسمیتشناختن آنها تلقی شود، جدا پرهیز کنند.
البته صرفنظر طالبان از موقعیت برتر ایران غیرممکن و هزینهساز است. ازاینرو، منافع و امنیت طالبان بهشدت به بهبود مناسبات با ایران وابسته است. درپیشگرفتن هر گونه سیاست معارض با تهران، پیامدهای سیاسی - اقتصادی سنگینی برای طالبان در برخواهد داشت. طالبان برای ادامه حیات خود باید سودمندی خود برای ایران را اثبات کند. در واقع میتوان گفت هر چند ایران از لحاظ هیدروپلتیک به افغانستان وابسته است، افغانستان نیز از لحاظ ژئوپلیتیک به ایران وابسته است.