* آقای کواکبیان از این طیف به عنوان طیفی با تفکرات افراطی در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... یاد می شود. اما آنچه نگران کننده است این است که این تفکر افراطی جدا از فضای داخلی در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی هم خیلی نمود پیدا میکند. با توجه به سبقه شما در مجالس مختلف و سابقه تحصیلاتی خودتان، دیپلماسی ما اگر بیشتر از این در مسیر تندروی و افراط قرار بگیرد و اینکه ما فقط یکسری کشورهای خاص را مقصد ارتباطاتمان میکنیم، تا چه اندازه میتواند در فضای بینالمللی برای ما آسیبزا باشد و در بُعد اقتصادی میتواند بیش از این معیشت و اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد؟
فکر میکنم بعضی دوستان در فضای سیاست خارجی بیش از اینکه دستاورد عملی را مد نظر داشته باشند، بیشتر آن حالت تبلیغاتی و نمایش این کار برایشان مهم است. حالا موضوع غزه هم که پیش آمد، یک زمینهای شد برای اینکه دوستان یک خرده مانور دهند که ما چه کار کردیم.
جدا از مباحث مربوط به غزه، من معتقد هستم اینکه ما بیاییم بگوییم ما الان جزء کشورهای بریکس شدهایم، جزء کشورهای شانگهای هستیم، روابطمان خیلی با کشورهای همسایه خوب است، جلساتی بگذاریم و بحث کنیم زمانی خوب است که دستاورد عملی داشته باشد.
یا همین چند روز گذشته بود که پنج کشور حاشیه دریای خزر جلساتی داشتند، در مورد همه این موارد دستاورد عملیاش مهم است. برای نمونه اینکه در بریکس رفتیم چقدر مبادلات تجاریمان اضافه شد؟ ما را که در شانگهای پذیرفتند چقدر تاثیرگذار بود؟ اینکه با چین و روسیه ارتباط داریم چقدر توانستهایم در اقتصاد خودمان تاثیر بگذاریم؟ اینها مهم است.
چند وقت پیش یک بندهخدایی به من میگفت میدانی چقدر خوب است ما داریم با عربستان رابطه برقرار میکنیم؟ گفتم دستتان درد نکند، ما واقعاً طرفدار این هستیم که هر چه بیشتر رابطه برقرار شود اما به دو نکته توجه کنید؛ در اثر این ارتباطات تا چه اندازه مبادلات اقتصادیمان زیاد میشود؟ ثانیاً فراموش نکنید که چه باعث شد که رابطه ما در دولت قبل با عربستان قطع شود؟
بحث شیخ نمر که پیش آمد یک عدهای آمدند، اگر بخواهم نام ببرم، فردی که طرفدار قالیباف بود، دو، سه اتوبوس از کرج به سفارت عربستان آوردند و از دیوار بالا رفتند و بعد قطع رابطه شد آنها باعث این اتفاق شدند والّا دولت قبل هم میخواست ما با عربستان رابطه داشته باشیم و از خدایشان بود، الان هم واقعاً هر ارتباط برای عربستان باشد من استقبال میکنم چون به نفع منطقه و کشورهای اسلامی است اما ما باید واقعیتها را در نظر بگیریم که الان این دولت با این حاکمیت یکدستی که دارد، به نظرم هیچ بهانهای برای اینکه به نفع منافع ملی نتوانند روابط را درست کند، ندارند.
این دولت حتی برای برقراری روابط با آمریکا هیچ مشکلی ندارد. حالا ممکن است این بحث را پیش بیاورند که ما غیرمستقیم مذاکره میکنیم و مذاکره مستقیم نداریم ولی به نظر بنده رهبری دست اینها را باز گذاشته حتی مذاکره مستقیم هم اگر یک جایی احساس کردند که با منافع ملی سنخیت دارد، جلو بروند ولی واقعیت این است که بعضاً همان تفکر افراطی که گفتم وجود دارد، در این موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و دیپلماسی هم ردپایش وجود دارد.
میگویند نکند یک وقتی باز بگویند برجام احیا میشود، نکند یک وقتی بگویند مثلاً حرف ظریف شد! این خوب نیست! این کار را نکنید! من میشناسم این افراد را دیگر. بنده رئیس فراکسیون دیپلماسی و منافع ملی مجلس دهم بودم ،۱۲۰ عضو داشتیم، فکر میکنم بزرگترین فراکسیون تاریخ مجلس بود که از مجتبی ذالنور تا محمود صادقی همه عضوش بودند و جلسات ۸۰-۷۰ نفره داشتیم.
منظورم این است که امروز در لایههای کنونی هم دستگاه سیاست خارجی، هم کل دولت و هم مجلس، افرادی هستند که ظاهراً به خاطر اینکه یک روزی برجام را آتش زدند و اگر الان یکدفعه بگویند احیای برجام، برایشان ممکن است بد بشود، می گویند این موضوع درست نیست.
آن طرف ماجرا هم هست، بالاخره بحث اروپاییها بیش از اینکه مباحث دو جانبه باشد، بحث اوکراین است. آن موقع آمریکاییها خیلی تمایل نداشتند روابط برقرار شود اما اروپاییها دوست داشتند روابط خوب باشد. الان برعکس شده آمریکاییها مرتب ادعا می کنند که ما دنبال این هستیم که روابط خوب داشته باشیم و در جاهای مختلف اظهار میکنند، حتی در موضوع رژیم صهیونیستی پیام میدهند شما به دوستانتان بگویید خویشتنداری کنند، بالاخره میخواهیم با شما همکاری کنیم اما اروپاییها این جوری فکر نمیکنند و میگویند موضوع اوکراین چه شد؟
حالا خوشبختانه رهبری گفتند ما اصلاً ارتباطی با بحث اوکراین نداریم و به ما مربوط نیست. به هر حال میخواهم بگویم این تفکر افراطی در عرصه سیاست خارجی هم نمود دارد. البته آن طرف هم آدمهای افراطی داریم مثل جان بولتون مگر خوشش میآید که الان یک کارهایی انجام شود؟ ولی دست اینها باز است که بروند و نگذارند این تیپها تاثیرگذار باشند.