شاید بتوان گفت ما دقیقاً همانطور که کودکان مسیحی با آداب و سنن مسیحیت آشنا میشدند، با آن آشنا میشدیم. ما تا سالها همان کارتونها و فیلمها و سریالهایی را میدیدیم که آنها میدیدند و در نتیجه از کودکی با خودمان فکر میکردیم بابانوئل کیست و چرا به خانه ما نمیآید!
در این سالها که تولیدات فرهنگی و رسانهای ما بیشتر شده و حالا فیلم و سریال و کارتونهای خودمان را داریم و بسیاری از بچههای ایرانی بیشتر پای تولیداتی داخلی مینشینند، هنوز هم آن سوال کودکی را در ذهن داریم: جشن کریسمس یعنی چه و بابانوئل کیست؟کریسمس اسم جشن، مراسم یا آئینی است که توسط مسیحیان برای گرامیداشت سالروز ولادت حضرت مسیح (ع) برگزار میشود و تا سال نوی میلادی ادامه مییابد.
به همین دلیل است که بسیاری از ما تا سالها تفاوت سال نوی میلادی و سالروز تولد حضرت عیسی را نمیدانستم و در شناخت آنها اشتباه میکردیم! البته فرقههای مختلف مسیحیت، این جشن را در تاریخهای متفاوتی برگزار میکنند.
اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آئین پروتستان و ارتدوکس، معمولاً این روز را در ۲۵ دسامبر، برابر با ۴ دی یا شامگاه ۲۴ دسامبر جشن میگیرند، در حالی که پیروان ارتدوکسِ شرقی یعنی اکثر سرزمینهای اروپای شرقی، ۷ ژانویه، ۱۷ دی ماه، را مصادف با کریسمس میدانند. جشن کریسمس از روز تولد حضرت عیسی آغاز میشود و تا ۱۲ روز ادامه پیدا میکند.
اینجا بد نیست اشارهای کوتاه داشته باشیم که درباره سالروز تولد حضرت مسیح (ع) اختلافات زیادی هست. به عنوان مثال مسیحیان کاتولیک، پروتستان و بخشی از مسیحیان ارتدوکس روز ۲۵ دسامبر را سالروز تولد مسیح (ع) میدانند، در حالی که بسیاری از مسیحیان ارتدوکس معتقدند ۷ ژانویه یعنی تقریباً دو هفته بعد روز تولد مسیح (ع) است.
مسیحیان ارمنی نیز ۶ ژانویه را روز تولد مسیح (ع) میدانند. جدا از این برخی ۲۵ مارس و برخی ۲۸ مارس را سالروز تولد عیسی مسیح (ع) میدانند.
با اینهمه امروزه اکثر مسیحیان ۲۵ دسامبر را به عنوان روز تولد ایشان قبول کرده و آن را جشن میگیرند. اگرچه باید اذعان داشت که تبلیغات رسانهها و تولیدات فرهنگی و رسانهای بسیار زیادی که با موضوع کریسمس در چند دهه اخیر انجام شده، در قبول عمومی این تاریخ بی تأثیر نیست.
جشن کریسمس هیچگاه یک جشن کاملاً مذهبی نبوده است. در زمانهای بسیار دور این روز را یک فستیوال خیابانی میدانستند که با مِی خوارگی و بی بندوباری بسیاری همراه بود. اما این روزها این جشن، به یک مناسبت خانوادگی تبدیل شده است.
خانوادهها برای فرا رسیدن کریسمس درخت کاج یا نراد، درختهای همیشهسبز را مزین میکنند، غذاهای مخصوصی برای این روز تدارک میبینند و برای یکدیگر کادو می خرند. کریسمس در کشورهای زیادی برگزار میشود و در هر کشوری نیز آداب و سنن خاص خود را دارد.
البته باید بگوییم قدمت برگزاری این جشن به شکلی که حالا میبینیم چندان زیاد نیست. این رویداد که ابتدا به عنوان عید پاک در نظر گرفته میشد، به مرور و از قرن چهار میلادی و سپس قرن شش و هشت میلادی عمومیت بیشتری یافت؛ آن هم نه به شکلی که امروز میبینیم.
درواقع باید بگوییم جشن کریسمس بر شانه جشنهایی که در کشورهای مختلف برگزار میشد، سوار شد. یعنی چه؟ توضیح میدهیم.
از قرنها پیش، حتی پیش از تولد حضرت عیسی (ع)، بسیاری از مردم دنیا، در میانه زمستان جشنی برپا میکردند. همانطور که از دیرباز در سرزمین عزیزمان «شب چله» جشن گرفته میشد، در اروپا و باقی سرزمینها نیز مردم جشنهایی به مناسبت طولانیترین شب سال و انقلاب زمستانی داشتند. با فرا رسیدن انقلاب زمستانی و گذر از طولانیترین شب سال، دیگر فاصله چندانی تا روزهای بلند و هوای گرم و دلپذیر بهاری باقی نمیماند و همین بهانهای میشد برای جشن و سرور.
در زمانهای بسیار دور، قوم «نورس» که در منطقه اسکاندیناوی زندگی میکردند، هر سال در تاریخ ۲۱ دسامبر مصادف با ۳۰ آذرماه، انقلاب زمستانی، جشنی به نام «یول» برگزار میکردند که تا ماه ژانویه ادامه داشت. پدران و پسران به نشانه بازگشت خورشید، درختان سبز و تنومند را به عنوان نمادی از زندگی به خانه میآوردند. همچنین مقدار بسیار زیادی کُنده درخت نیز برای این زمان از سال جمعآوری میشد؛ مردم تا زمانی که این کُندهها به طور کامل بسوزند جشن میگرفتند. ممکن بود مدت این جشن تا ۱۲ روز ادامه پیدا کند و اهالی خانه تا زمان به پایان رسیدن هیزمها پایکوبی میکردند. نورسها بر این باور بودند که هر جرقهای از آتش، میتواند نشانهای از تولد یک خوک یا گوساله در سال آینده باشد.
آلمانیها در نیمه زمستان، بزرگداشتی برای یکی از خدایان پاگان به نام «اودین» برگزار میکردند. مردم این سرزمین به شدت از اودین میترسیدند و باور داشتند که او شبها به پرواز در میآید و از انسانها جاسوسی میکند. اودین با بررسی رفتار انسانها تصمیم میگیرد چه کسی را نابود کند و به زندگی چه کسی رونق بخشد. به همین خاطر، بسیاری از مردم سعی میکردند در خانه و مکانهای مسقف حضور داشته باشند و از دید اودین دور بمانند! این حضور در خانه و پنهان شدن از خدای اودین، برای مردم آلمان آداب و سننی خلق کرده بود که بعداً به پر و بال گرفتن جشن کریسمس در این کشور کمک کرد.
در سرزمین روم که مانند دیگر نقاط اروپا، زمستان سخت و گزندهای نداشت، جشنی به نام «ساتورنالیا» برگزار میشد. این جشن در یادبود و تجلیل از «ساترن»، خدای کشاورزی بود. رومیها جشن را در همان هفتهای آغاز میکردند که در ادامه به انقلاب زمستانی ختم میشد. ساتورنالیا جشن بسیار باشکوهی بود که تا یک ماه ادامه پیدا میکرد و در آن غذاها و نوشنیدنیهای فراوانی وجود داشت. جالب آنکه حین این رویداد برای یک ماه تمامی قوانین اجتماعی رومیها، وارونه میشد. مثلاً بردهها، ارباب، و دهقانها، فرامانروایان شهر میشدند. همچنین در این زمان از سال، رومیها برای یک ماه کار و تحصیل را تعطیل میکردند و همه افراد میتوانستند در این جشن حضور داشته باشند. همچنین در حوالی انقلاب زمستانی، جشن دیگری هم تحت عنوان «جوونلیا» برگزار میشد تا در آن «فرزندان رم» را گرامی بدارند. علاوه بر همه اینها، افرادی که از مرتبه اجتماعی بالاتر برخوردار بودند، مانند سربازان و سران حکومتی، دقیقاً در تاریخ ۲۵ دسامبر یعنی تاریخ کریسمس کنونی، تولد میترا، ایزدبانوی خورشید را جشن میگرفتند. همانطور که حتماً میدانید میترا یا مهر از ایزدان باستانی آریایی به حساب میآید که مورد توجه رومیها نیز قرار گرفته بود. بعضی از رومیها، تولد میترا را مهمترین روز سال میدانستند.
اغلب جشنهایی که بالا ذکر کردیم، به ویژه جشن ساتورنالیا با آشوب و مِی خوارگی بسیار همراه بودند که تأثیر آن را بر نحوه برگزاری کریسمس میبینیم. به عنوان جمعبندی این بخش باید گفت کریسمس هیچوقت به عنوان جشنی که خود و بر شانههای خود پا گرفته باشد نبوده است. کریسمس بر شانه جشنهای ملی و قومی کشورهای مختلفی سوار شده و در طی زمان آن جشنها را به کلی از یاد برده است. تنها چیزی که از آن جشنها به زمانه ما رسیده، بعضی تأثیرات در نحوه برگزاری جشن کریسمس است. این برعکس جشنهای باستانی ما ایرانیان است که در گذر از قرنها و هزارهها هسته و ریشه اصلی خود را حفظ کردهاند و با ظهور اسلام نیز نه تنها محو نشدهاند، بلکه در بسیار مواقع مورد تشویق و حمایت اسلام نیز واقع شدهاند. به همین دلیل است که ما ایرانیان امروز هم جشنهای ملی مانند جشن نوروز، چهارشنبهسوری، شب یلدا و… را داریم و هم جشنها و آئینهای مذهبی.
شاید بتوان نقش چندنفر را در شکلگیری جشن کریسمس جدیتر از دیگران دانست. سال ۱۸۱۹ بود که واشنگتن ای روینگ، مجموعه داستانهایی در مورد جشن کریسمس در یک خانه بزرگ انگلیسی نوشت. در این کتاب طبقات مختلف جامعه در کنار هم جمع میشدند، کریسمس را جشن میگرفتند و در کنار هم از جشن کریسمس و آداب و سنن آن لذت میبردند. در همین زمان بود که نویسنده انگلیسی چارلز دیکنز، داستانی به نام «تعطیلات کلاسیک» را نوشت که در آن بر اهمیت نیکوکاری و حسن نیت نسبت به همه انسانها تأکید میکرد. این ارزشها در کتاب او منبعث از جشن کریسمس بودند و همین اهمیتی دوباره به کریسمس میداد. کریسمس همچنین، روزی برای خانوادهها فراهم میکرد که بدون توجه به اشتباهات فرزندانشان، به آنها توجه کرده و هدیه بدهند. به مرور آثار هنری و ادبی بیشتری برای کریسمس ساخته شد و طوری قلمداد شد که انگار این جشن قرنها تاریخچه دارد. اما در حقیقت این جشن، روزی برای تأمین نیازهای فرهنگی یک کشور در حال رشد بود. آمریکاییان که کشوری در حال رشد و البته بدون تاریخچه و هویت بودند، زمینههای برگزاری جشن کریسمس از دیگر کشورها را گرفته و آنها را با پردازشی جدید به عنوان یک جشن نیمه ملی، نیمه مذهبی و نیمه خانوادگی معرفی کردند. این تبلیغات که امروزه حالت سرسامآوری هم به خود گرفته، نه تنها در مسیحیان، که در بعضی مسلمانان و حتی ایرانیان نیز رسوخ کرده است! شگفت اینجاست که جشن کریسمس به عنوان جشنی مذهبی و مسیحی توسط ایرانیانی گرامی داشته میشود که نه دین مسیحیت دارند و نه ارتباط فرهنگی با دنیای مسیحیت. همین اتفاق نشاندهنده تأثیرگزاری فیلمها و تولیدات غربی با موضوع کریسمس است.
بی تردید بابانوئل یکی از اصلیترین نمادهای جشن کریسمس است. اما حتی بابانوئل نیز دارای قدمت زیادی نیست. افسانه بابانوئل را میتوان به راهبی به نام «سنت نیکلاس» که در حدود سال ۲۸۰ میلادی در ترکیه متولد شد، نسبت داد. میگویند سنت نیکلاس تمام ثروت موروثی خود را برای کمک به مستمندان و بیماران اختصاص داد، به حومه شهر سفر میکرد و به عنوان محافظ کودکان و کارگران شناخته میشد. سنت نیکلاس برای اولین بار در اواخر دهه ۱۸ میلادی در نیویورک وارد فرهنگ عامه مردم آمریکا شد و پس از مرگش، در مراسم تجلیل از او نام «بابانوئل» بر او گذاشته شد. در سال ۱۸۲۲، «کلمنت کلارک مور» وزیر اسکوپول، شعری مخصوص برای کریسمس سرود که در این شعر بابانوئل به عنوان مردی که در کریسمس با سورتمه و گوزنهایش در آسمان پرواز کرده و برای کودکان اسباب بازی به هدیه میآورد، شناخته شد. نسخه نمادین بابانوئل به عنوان مردی خوشحال و مهربان با ریشهای سفید و لباس قرمز که یکی کیسه پر از اسباببازی برای کودکان بر دوش دارد، در سال ۱۸۸۱ توسط «توماس نست»، کاریکاتوریست سیاسی، جاودانه شد.
اگر آدم کنجکاوی باشید، میدانید که کریسمس ارامنه کمی دیرتر از همکیشان خارجیشان است؛ حدوداً ده روز. یعنی در حالی که اکثر مسیحیان دنیا، از کاتولیکها و پروتستانها گرفته تا گروه عمدهیی از ارتدوکسها، ۲۵ دسامبر را روز ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) میدانند، پیروان کلیسای مستقل ارامنه ۶ ژانویه را به عنوان کریسمس جشن میگیرند. پس اگر میخواهید به هموطنان ارامنهمان کریسمس را تبریک بگویید، باید مراقب باشید و چندروزی هم صبر کنید!