به گزارش مردم سالاری آنلاین، مسیری که مدیران سینمای ایران پس از پشت سر گذاشتن حوادث سیاسی و اجتماعی سال اخیر، پیش گرفتند، پناه بردن به ژانر کمدی برای نجات بود. همین حالا بیش از ۵۰ درصد گیشه در تصرف آثار کمدی است و به نظر میرسد سایر ژانرها، خارج از گود باشند و در حقیقت آنچه در دو سال اخیر به عنوان آمار درخشان فروش سینمای ایران از آن یاد می شود بدون کمدی های بزن و بکوب و حتی گاه پهلو زده به فیلم فارسی تقریبا اصلا وجود ندارد.
به گزارش اقتصاد۲۴، همچنین باید توجه داشت که مجموع فروش سینمای ایران اکنون در حالی به حدود ۶۳۰ میلیارد تومان رسیده که حدود دو سوم از میزان کل فروش سینمای ایران به کمدی «فسیل» (۲۷۷ میلیاردتومان) و «هتل» (۹۱ میلیارد تومان) تعلق دارد و البته لازم به ذکر است که صدرنشینی فیلمهای کمدی اتفاقی بیسابقه در فروش سالانه سینما نیست و فیلمهای طنز در دورههای مختلف نیز عنوان پرفروشترین سال را از آن خود کردهاند. اما شاید در کمتر دوره ای بوده است که سینمای اجتماعی ایران در چنین شرایط بحرانی قرار گرفته باشد. از یاد نبریم که در همین سینما، فیلم های اصغر فرهادی، فریدون جیرانی، سعید روستایی، مرحوم داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا و ... بسیاری دیگر از کارگردانان اجتماعی ساز و یا درام ساز سینمای ایران بارها توانسته بود سینمای کمدی را پشت سر بگذارد.
اما حالا می بینیم که اگر فیلم های کمدی از سینمای ایران منها شود با بحرانی جدی در فروش سینمای ایران مواجه خواهیم شد و در حالی تا زمان تنظیم این گزارش سهم فروش تنها دو فیلم رقمی حدود ۳۶۸ میلیارد تومان است که مجموع بیش از ۲۰ فیلم دیگر تنها حدود ۲۶۰ میلیارد تومان فروش داشته اند و این به آن معناست که اکنون با سینمایی نیمه ورشکسته مواجه هستیم که با توجه به تراز مالی در بدنه خود به طور کامل با ادامه این روند دچار بحران خواهد شد.
حالا دیگر گویی قرنها از کمدیهای ارزشمندی چون «اجاره نشینها»، «آدمبرفی»، «مارمولک»، «مهمان مامان»، «دایره زنگی» و «ورود آقایان ممنوع» گذشته است. روزگاری که ژانر کمدی هنوز به سیرک بدل نشده بود، سینمایی که حتی در کمدیترین شمایل خود، دستکم با مکتب بنیانگذاران کمدی مانند چارلی چاپلین، باستر کیتون، هارولد لوید، لورل و هاردی، توانست تلخیها و نازیباییهای اجتماعی را با افکار خندهدار و داستانهای جذابی ترکیب کند تا تماشاگر به این مسائل عمیقتر فکر کند. اما حالا گویی، در سینمای ما، مرز بین ژانر کمدی و هجو به طور آشکار نامرئی شده است. گویی هدف اصلی تولید کمدیها، صرفاً پر کردن زمان تماشاگران و خارج کردن ذهن آنها از دغدغهها و معضلات جامعه است. روندی که طراحان این روند اکران، به خوبی از آن آگاه و تنها به دنبال اشباع اهداف تجاری و سیاسی خود هستند.
به گزارش اقتصاد ۲۴، از ابتدای سال جاری تا لحظه نگارش این گزارش، سینماهای کشور در سراسر استانها، ۶۲۷ میلیارد تومان فروش داشتند. در این بازه تعداد ۴۱ فیلم در ۴۱۸ هزار و ۱۳۴ سانس اکران شد و ۱۴ میلیون و ۶۰۶ هزار نفر به تماشای فیلمها نشستند، اما در همین بازه زمانی تا نیمه آبان ۱۴۰۱ در سال گذشته، تعداد ۴۲ فیلم در ۳۹۸ هزار سانس اکران شد. تعداد مخاطبان ۸ میلیون و ۹۹۲ هزار نفر و میزان فروش حدود ۲۷۹ میلیارد تومان بود.
البته اختلاف معنادار میزان فروش در این دو بازه زمانی فارغ از تاثیر فاحش شرایط اجتماعی و سیاسی سال گذشته، بیتاثیر از افزایش بهای بلیط (قیمت بلیط در سال ۱۴۰۱ از ۲۵ تا ۴۵ هزار تومان مصوب شد که این رقم در سال جاری به ۶۰ هزار تومان رسید) و سامانهای ارائهدهنده آمار که پیشتر شائبه انحصارگری و پرفروشنمایی، در حوالی آن موج میزد، نیست.
به گزارش اقتصاد ۲۴، صنعت سینما در ایران همچنان با چالشها و مسائلی مواجه است که نیاز به توجه و راهکارهای جدی دارد. در حال حاضر، ۱۸ فیلم در سراسر کشور در سالنهای سینما نمایش داده میشوند. این تعداد فیلم در حدود ۷۰۰ سالن سینمایی کشور اکران میشوند. به این ترتیب اگر عدالت در اکران رعایت شود و سینماداران نیز به مساوات قائل باشند، سهم هر فیلم تقریبا ۳۸ سالن خواهد بود. اما واقعیت آماری این است که بسیاری از سالنهای سینمایی کشور تکسالنه یا دوسالنه هستند و نمیتوانند تعداد زیادی از این ۱۸ فیلم را نمایش دهند و مشخصا چند فیلم بهخصوص را اکران میکنند. از طرفی، زمانی که تعداد فیلمهای اکران هفتگی افزایش مییابد، سینمای سرگروه بیارزش میشود و در نتیجه، سینماداران نیز هیچ الزامی برای نمایش فیلم سرگروه خود نمیبینند. این موضوع منجر به فیلمسوزی میشود و به این معناست که بسیاری از فیلمها به خاطر نبود سالنهای کافی برای نمایش، به خاک سپرده میشوند.
از آن جایی که تعدادی از فیلمها فروش خوبی دارند و همچنان تعدادی دیگر اکران میشوند، این موضوع موجب میشود که سالنهای موجود به اشباع برسند و ضریب صندلیهایی که در اختیار دارند، پائین بیاید. به عنوان مثال، کمدی «هتل» در حال حاضر، ۵۶۱ سالن دارد.
حالا میشود حساب و کتاب کرد که ۱۳۹ سالن باقیمانده چگونه خواهند توانست ۱۷ فیلم دیگر را پوشش دهند! این یعنی فیلمسوزی.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، فیلمها در حال حاضر برای نجات گیشه، اکران نمیشوند بلکه با هدف پوشاندن خواب تولیدات سینمایی به صورت قطرهچکانی اکران میشوند. چنین است که با شروع پائیز تنها ۸ فیلم تازه به جدول اکران اضافه شد و جدول اکران به ادامه نمایش بسیاری از کمدیهای قدیمی چون فسیل بسنده کرد تا عرصه خالی نماند. بماند که طبق دادههای روزنامه فرهیختگان تا سال گذشته، کاهش قابل توجه پروانه ساخت فیلم در دولت سیزدهم قابل توجه است که به نظر میرسد پای سختگیریهای سینمایی در میان باشد.
وزیر ارشاد، درحالی سال گذشته مدعی شده بود که برخی به اشتباه میخواهند این دولت را دولت انسداد معرفی کنند که هفته گذشته ماجرای ممنوعالکاری ۲۰ بازیگران زن سینمای ایران خبرساز شد، بازیگرانی که در میان آنها نام افرادی چون گلاب آدینه، سیمین(فاطمه) معتمدآریا، پانتهآ بهرام، هنگامه قاضیانی، ترانه علیدوستی و باران کوثری به عنوان بازیگران مهم، پرکار و پولساز صنعت سینما نیز به چشم میخورد. بماند که با حذف این بازیگران، میتوان گفت سینما از حضور بسیاری از هنرمندان حرفهای و جریانساز زن خالی خواهد ماند که نمیتوان جای آنها را با هیچکدام از مهرههای صداوسیمایی موجود پر کرد!
بماند که در این دولت دست کم پنج فیلم توقیف شد، , پرده نقرهای بیشتر سهم فیلمهای ارگانی چه در جشنواره فجر و چه در نمایش عمومی شد و حال طبق گزارش فرهیختگان، حداقل ۲۴۳ فیلم در صف اکران قرار دارند که از این تعداد حداقل ۱۰۰ فیلم، مهم و شانس گیشه هستند اما کماکان اکران قطرهچکانی به فیلمسوزی و ترافیک پیش از اکران دامن زده است. بماند که به نظر میرسد، وزارت ارشاد مسئولیتی در قبال دیگر آثار توقیفی نیز احساس نکرده و اساسا آنها را از یاد برده است. آثاری چون «کاناپه» ساخته کیانوش عیاری، «قاتل وحشی» ساخته حمید نعمتاله، «صد سال به این سالها» ساخته سامان مقدم و «گزارش یک جشن» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا.
تولیدات سینمایی ایران اکنون با بحران رکود مواجه است. از یک سو، سینماگران مستقل برای تامین منابع مالی برای تولید فیلمهای خود مشکلات دارند، و این به تدریج منجر به کاهش تولیدات مستقل میشود. از سوی دیگر، تحریمها و ممنوعالکاریهای گسترده، عرصه را بر تولیدکنندگان آثار تنگ کرده است. مساله هم امکان سرمایهسوزی در صورت محدودیت و توقیف است و هم کمبود بازیگران!
بسیاری از سینماگران مستقل به دلیل محتوای جسورانه یا نقدهای اجتماعی و سیاسی که در آثار خود مطرح میکنند، تحت فشار قرار گرفته و خودخواسته یا به اجبار به انزوا رفتهاند، روندی که دورنمای روشنی از سینمای صدساله این مرز و بوم که بخشی از هویت هر ایرانی است، به چشم نمیخورد. برای این سینما نگرانیم، نگران...