• شیخالاسلام مقصر اصلی در ماجرای مرتضوی است. ایشان باید کاری میکرد که کار به اینجاها کشیده نشود. باید آقای مرتضوی را عزل میکرد و با پیشنهاد هیات امنا فرد دیگری را به جای ایشان میگذاشت. اما ایشان عمل نکرد و در واقع با قانونگریزی و قانونستیزی همراهی کرد. والا اگر آقای شیخالاسلام یک وزیر مقتدری بود بلافاصله بعد از حکم دیوان عدالت اداری یا بعد از عدم اعلام انطباق مصوبه دولت با قانون توسط رییس مجلس ایشان را باید عزل میکرد.
• حتی یک ساعت ادامه کار آقای مرتضوی در تامین اجتماعی عمل مجرمانه است و هرگونه دخل و تصرفی در امور تامین اجتماعی بوده و آقای شیخالاسلام باید از این کار جلوگیری میکردند که نکردند و به هر حال استیضاح ما بر اساس احترام به قانون و امنیت قانونمداری است. ما کاری اصلا به عملکرد وزیر یا عملکرد آقای مرتضوی یا پروندههای آقای مرتضوی نداریم. ما میگوییم قانون در اینجا به بازی گرفته شده و بنابراین وزیر باید استیضاح شود تا اینکه قانونمداری در کشور تقویت بشود.
• من معتقدم وزیر کار و رفاه مقصر اصلی است. شاید البته ایشان تحت فشار آقای رییسجمهور باشد اما این بهانهها پذیرفته نیست و این حرفها عذر بدتر از گناه است و نشاندهنده ضعف ایشان است و مجلس هم نمیتواند به چنین وزیری اعتماد بکند. ما بر اساس وظیفه قانونیمان کارمان را انجام میدهیم حالا هر نتیجهیی که داشته باشد مهم نیست.
• اینگونه نیست که طرح استیضاح وزیر کار به دلیل ناکامی طرح سوال از رییس جمهور باشد، برخی از این ۱۲ نفر که استیضاح آقای شیخالاسلام را امضا کردهاند جزو امضاکنندگان سوال از آقای احمدینژاد نبودند و این دومقوله متفاوت و جدای از هم است و هیچ ارتباطی با هم ندارد. باید قانون درباره آقای مرتضوی اجرا میشد که متاسفانه اجرا نشده است و همین برای استیضاح وزیر کار کفایت میکند.
• {در پاسخ به این سوال که« به نظر شما اهمیت مرتضوی برای دولت چیست که حاضرند برای استفاده و ماندن آقای مرتضوی در تامین اجتماعی ساختار یک وزارتخانه را تغییر و سازمان تامین اجتماعی را از زیر مجموعه وزارت کار جدا کنند؟»} نمیدانم. این سوال را دولت و رییس دولت باید جواب بدهد نه من. ما هم این سوال را داریم.
• صرفا تلاش برای نگه داشتن آقای مرتضوی اصرار بر قانونگریزی و قانونستیزی است و مبتنی بر لجاجت است و من فکر نمیکنم که منطق خاصی جز این مسائل پشت پرده این قضیه وجود داشته باشد.
• استیضاح رییسجمهور دلایل خاص خودش را میطلبد ولی در اینجا مقصر ردیف اول آقای وزیر است.دولت باید بداند که مجلس قانونگریزی را تحمل نمیکند.
• باید تلاش کنیم که تفاهم بین دولت و مجلس هرچه بیشتر شود ولی در جایی هم که دولت، قانون را زیر پا بگذارد ما عکس العمل لازم را نشان میدهیم. این مسائل با هم قابل جمع است. در جایی که باید همکاری کنیم، همکاری میکنیم و در جایی که باید در مقابل قانونگریزیها بایستیم، میایستیم و اینها با هم منافاتی ندارد.
• این دولت اهمیت زیادی برای قانون قائل نیست و این یک اصل کلی دولت و رییس دولت است.