به گزارش مردم سالاری آنلاین، عفیفه عابدی تحلیلگر سیاست خارجی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره پیوستن ایران به گروه بریکس، گفت: پذیرش عضویت ایران در بریکس را میتوان از دو منظر بررسی کرد و به تبع آن نیز آثار و نتایج عضویت ایران در بریکس را نیز از دو جنبه باید بررسی کرد. جنبه اول از حضور ایران، انگیزه قدرتهای بنیانگذار بریکس از پذیرش عضویت ایران در این گروه است که مطمئنا متضمن توقعات و انتظاراتی از ایران خواهد بود و دیگری انگیزهها و اهداف ایران از درخواست عضویت و پذیرش شرایط الحاق کامل به گروه است که مسلما باید همراه با برنامه و راهبرد تامین منافع کوتاه و میان و بلندمدت ایران باشد. مهمترین انگیزه ایـران برای عضویت در بریکـس شامل پرستیژ بینالمللی بود که با عضویت ایران در بریکس تا حد زیادی به طور اتومات تامین میشود. اما اهداف و انگیزههای مهمتر دیگر ایران اقتصادی هستند.
وی افزود: ایران به دلیل دههها تحریم نتوانسته از پتانسیلهای اقتصادی خود برای توسعه و ارتقای جایگاه اقتصادی خود در منطقه و جهان استفاده کند. قرار گرفتن در یک گروه که متشکل از قدرتهای اقتصادی نوظهور و بزرگ جهانی است، این امید را برای ایران ایجاد میکند که ارزش روابط اقتصادی خود با این شرکا را بیشتر کند، ضمنا به منابع مالی جدیدی بواسطه بریکس دست یابد، جذابیتهایی برای سایر کشورها برای ارتقای روابط اقتصادی با ایران فراهم کند و در نهایت برنامههای توسعه اقتصادی کشور را پیش ببرد. رسیدن به این اهداف برای ایران مستلزم برنامههای پیچیده سیاسی، فنی و اقتصادی است تا هم رضایت شرکای خود در بریکس و هم منافع خود را تامین کند.
عابدی در پاسخ به این سوال که با توجه به عضویت ایران در شانگهای و پیوستن به بریکس عملا حضور در این نهادها چه دستاوردهایی برای ما خواهد داشت، گفت: عضویت در نهادهای منطقهای و بینالمللی یکی از روشهای کشورها برای ارتقای جایگاه و اعتبار سیاسی و همینطور امنیت بیشتر در برابر روندهای سیاسی و اقتصادی جاری و احتمالی است. عضویت ایران در ترتیبات منطقهای و بینالمللی نیز به ویژه از نوع اقتصادی، میتواند به ایران برای تامین امنیت بیشتر در برابر تغییرات احتمالی در روندهای اقتصادی، ژئوپلتیکی و ساختاری جهانی کمک کند. در همین حال ایران هدف بلندمدت رشد اقتصادی را هم میتواند از فرصتهایی که برای مناسبات اقتصادی بیشتر در چارچوب این نهادها فراهم میشود دنبال کند. شانگهای از بعد منطقهای و بریکس به دلیل اهمیت فزایندهای که در اقتصاد سیاسی بینالمللی و تحولات ژئوپلتیکی در جهان ایفا میکند میتوانند به منابع قدرت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل شوند.
تحلیلگر سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که ایران بر اساس چه پارامترهایی با توجه به وجود تحریمها توسط آمریکا میتواند در گروه بریکس تاثیرگذار باشد گفت: معیارهایی که برای عضویت ایران در بریکس از سوی دعوتکنندگان در نظر گرفته شده، بیشتر سیاسی و به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی ایران و به طور موازی منابع انرژی ایران است. به طور کلی بریکس در انتخاب اعضای جدید بیشتر به جنبههای سیاسی و ژئوپلتیکی کشورها توجه داشت. بحث تشکیل یک بازوی اقتصادی در بریکس از دلایل مهم دعوت همزمان از ایران، عربستان و امارات متحده بود. ایران همچنین میتواند ظرفیتهای ژئوپلتیک و ژئواکونومیک بریکس را افزایش دهد. در همین حال باید در نظر داشت بحث تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران و سایر کشورها وارد فضای پیچیدهای شده است.
وی افزود: هر چند نهادهای آمریکایی و اروپایی نظارت بی وقفهای بر تاثیر تحریمها دارند اما به دلیل گستردگی که تحریمها دارند، هر روزه روشهای جدیدی از سوی کشورها برای کاهش تاثیر تحریمها اتخاذ میشود. اگر اختلافات سیاسی و ژئوپلتیکی آمریکا با چین تشدید شود، احتمالا این روشها در درون بریکس متنوعتر شود. با این حال ایران نباید در سودای آینده نامعلوم و پیچیدهای که به بازیگری قدرتها مرتبط است، از فرصتهای نقد خود صرف نظر کند. در واقع مسیر حل و فصل اختلافها با غرب و کاهش تحریمها یک مسیر موازی است که باید در کنار افزایش مناسبات ایران با قدرتهای عضو بریکس دنبال شود.
عابدی در پاسخ به این سوال با توجه به عضویت همزمان ایران و عربستان در این گروه و بهبود روابط دو کشور با یکدیگر، تهران و ریاض چه همکاریهای اقتصادی میتوانند با یکدیگر داشته باشند، گفت: باید به این نکته توجه داشت در وهله اول عربستان درخواست عضویت در بریکس را ارائه کرده است و در وهله بعد این درخواست از سوی گروه بریکس پذیرفته شده است. اینکه عربستان اعلام کرده در حال بررسی شرایط است را باید نوعی بازارگرمی ریاض در شرایط خاصی که این کشور دارد، ارزیابی کرد.
وی افزود: عربستان همزمان با مذاکرات پیچیده سیاسی و اقتصادی با قدرتهای شرقی در حال مذاکرات سیاسی، اقتصادی و امنیتی با آمریکا به عنوان متحد سنتی خود است. به نظر میرسد عربستان تمایل دارد از مزایای هر دو جناح سیاسی جهانی که شکل گرفته بهره ببرد. رابطه ایران و عربستان که پس از سالها از سرگیری شده است را نباید در کانتکس بینالمللی قرار داد. اهمیت روابط دوجانبه و منطقهای موجب تفاهم تهران و ریاض برای کنار گذاشتن اختلافات شد و بنابراین همچنان باید تقویت روابط در این دو بعد را پیگیری کرد. اگر عوامل بین المللی مانند نقشی که چین در احیای روابط داشت می تواند تاثیر مثبت داشته باشد، میتوان از آن استفاده کرد اما اگر عوامل بینالمللی نقش منفی در روابط ایران و عربستان داشت، مجموع منافع ملی و منطقهای ایجاب میکند از نقش این عوامل در رابطه ایران و عربستان کاست، هر چند مسلما دشوار است.
عابدی در پاسخ به این سوال ارزیابی شما از اعضای این سازمان و قدرت هر یک از این کشورها و منفعتهای آنان برای ایران چه خواهد بود، گفت: روابط سیاسی ایران با روسیه و چین با تمام هزینهها از منابع سیاست خارجی ایران در سطوح منطقهای و بینالمللی است. ایران با هر پنج عضو اصلی گروه بریکس متشکل از کشـورهای برزیـل، روسـیه، هنـد، چیـن و آفریقـای جنوبـی روابط سیاسی خوبی دارد و این روابط خوب قابل بسط به اعضای جدید بریکس است. روابط اقتصادی ایران با چین، هند و روسیه در میان قـدرتهـای کلیـدی بریکس نیز از اهمیت ویژهای برای ایران برخوردار است. اما به نظر میرسد وزن سیاسی این روابط از وزن اقتصادی آن برای ایران و این کشورها اهمیت بیشتری دارد. با این حال اینکه این روابط بتواند نتایج اقتصادی ملموسی برای ایران داشته باشد، بیش از همه عوامل به سیاستهای تهران بستگی دارد.
عابدی در پاسخ به این سوال که اختلافات درونی گروه بریکس میان چین و هند و همچنین تضعیف روسیه بعد از حمله به اوکراین چه تاثیری در قدرت این سازمان خواهد داشت، گفت: بیش از روسیه، نقش چین و هند به عنوان غولهای اقتصادی جهان درباره آینده بریکس تعیینکنندهتر است. بریکس در حال تعریف اهداف جهانی برای خود است. بررسی مجموع مواضع کشورهای بنیانگذار بریکس نشان میدهد که میان این کشورها درباره اهداف جهانی اختلاف نظری وجود ندارد. چین و هند در مواضع خودشان از جهان مبتنی بر توسعه عادلانه و چند قطبی میگویند. اختلاف بین چین و هند در موضوعات دو جانبه است. اختلاف قابل توجهی در رویکردهای بینالمللی آنها مشاهده نمیشود. هر چند اخیرا مواضع ضد آمریکایی چین مشهودتر شده، اما چین نشان داده از تنش با آمریکا و غرب استقبال نمیکند.
وی افزود: هند نیز به رغم روابط خوب با آمریکا، نسبت به این رابطه در بلندمدت نگرانیهایی دارد و به همین سبب از سیاست دوگانهای در برابر آمریکا استفاده میکند و تلاش میکند تنشها در رابطه با چین را مدیریت کند. به نظر من هند تمایلی ندارد به ابزاری برای غرب برای مواجهه با چین تبدیل شود. با این حال نمیتوان از نقش عدم قطعیتها در برابر حرکت جهانی بریکس صرف نظر کرد. حرکت توسعه محور بریکس در جهان حرکتی خطی نیست. با زنگ خطری که این گروه برای آمریکا و غرب ایجاد کردهاند، آنها نیز بیکار ننشسته و سیاستهایی برای ممانعت از این حرکت یا تضعیف آن خواهند داشت. احتمالا یکی از روشهای غرب تلاش برای جدا کردن هند از صف بریکس خواهد بود.