۰
يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۰

توپ افزایش مشارکت انتخاباتی مردم، در زمین حاکمیت است

عضو ارشد مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم گفت: انگیزه سیاسی به اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات باید امروز داده شود چرا که فردا دیر است و نوشدارو پس از مرگ سهراب کارایی ندارد.
توپ افزایش مشارکت انتخاباتی مردم، در زمین حاکمیت است

به گزارش مردم سالاری آنلاین، با نزدیک شدن به ایام انتخابات، سؤالات مختلفی در فضای سیاسی کشور پرسیده می شود؛ اینکه آیا مشارکت انتخاباتی همانند دو دوره گذشته خواهد بود یا این که می‌توان امیدوار بود که با بازتر شدن فضای سیاسی کشور، شاهد مشارکت بالا و در نهایت قدرت نمایی مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران باشیم. در همین باره با حجت الاسلام و المسلمین سیدابوالفضل موسویان عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و از اعضای شورای مرکزی جبهه اصلاحات استان قم به گفت وگو نشستیم؛ آقای موسویان گرچه در ابتدای این گفت وگو با اشاره به رد صلاحیت آقای علی لاریجانی در انتخابات، تصریح کرد که با تجربه دو انتخابات گذشته، شاید خیلی نتوان امید را در میان مردم پررنگ دید تا مشارکت انتخاباتی بالا باشد، اما در عین حال تأکید کرد که یک قوه قاهره‌ای باید جلوی این روند را در حاکمیت بگیرد که شاهد تغییر نگرش انتخاباتی باشیم و در نهایت مشارکت انتخاباتی بالا برود؛ او گفت که توپ افزایش مشارکت انتخاباتی مردم، در زمین حاکمیت است؛ این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان این که بهترین میانبر برای ارتباط حاکمیت با مردم، احزاب هستند، و با بیان این که حاکمیت احزاب را برای انتخابات قانع کند، احزاب مردم را قانع می‌کنند، گفت: انگیزه سیاسی به اصلاح طلبان باید امروز داده شود چرا که فردا دیر است و نوشدارو پس از مرگ سهراب کارایی ندارد.

مشروح گفت وگوی خبرنگار ایلنا با حجت الاسلام و المسلمین سیدابوالفضل موسویان عضو ارشد مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و از اساتید دانشگاه مفید قم را در ادامه بخوانید:

•  در سال ۱۴۰۲ هستیم، چند ماه دیگر هم انتخابات دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی را داریم ولی به انتخابات ۱۴۰۰ و ۱۳۹۸ که نگاه می‌کنیم به نظر می‌رسد احتمال دارد مشارکت‌های ضعیف دو دوره‌ی گذشته در این دوره هم تکرار شود؛ نظر شما برای این موضوع چیست؟ و این‌که راهکار افزایش مشارکت چیست؟ البته در این زمینه هم بارها صحبت شده است اما اگر بخواهیم این شرایط را در نظر بگیریم، راهکار افزایش مشارکت چیست؟

متأسفانه یک جریانی در کار است که نمی‌خواهد بگذارد یک انتخابات درستی که مردم حضور داشته باشند و احساس کنند که در سرنوشت خودشان دخیل هستند و سرنوشتشان را خودشان تعیین می‌کنند، برگزار شود؛ هر چه می‌گذرد این جریان کار را بدتر می‌کند؛ یعنی حتی آن نظارت استصوابی که به شدت مورد انتقاد برخی سیاسیون بود که می‌گفتند حق انتخاب مردم را محدود می‌کرد و توسط شورای نگهبان، آن هم بدون رعایت بعضی از اصولی که در قانون آمده، صورت می گرفت. مثل این‌که کسی واقعا مجرم باشد و جرم او در دادگاه ثابت شده باشد، محکوم شده باشد و امثال این‌ها، افراد را بعضا به صورت سلیقه‌ای رد صلاحیت می‌کردند.

حالا با این قانون جدید انتخابات کار را بسیار دشوارتر کردند؛ یعنی به عبارتی اختیارات را خیلی بالا بردند که بتوانند صلاحیت‌ها را رد کنند. طبیعی است که با این وضعیتی که وجود دارد، مشارکت مطمئنا نسبت به دوره‌های قبل هم پایین‌تر می‌آید، به خاطر این‌که یک اعمال سلیقه‌های این‌طوری خواهد شد که این اعمال سلیقه همان‌طور که گفتم طبق آن ضوابطی نیست که کاملا مشخص و تعریف شده برای مردم باشد که افراد بر چه اساسی رد صلاحیت می‌شوند. اگر ما قائل به این هستیم که مردم باید سرنوشت خودشان را انتخاب کنند، کاندیداهایی که مورد تأیید مردم هستند باید در انتخابات مجلس شرکت کنند و حضور داشته باشند تا بعد بتوانند نظرات مردم را منعکس کنند؛ مشکلی که ما متأسفانه در بعضی جاها می‌بینیم که در بیرون شکل می‌گیرد که مردم خواهان برخی از تغییرات هستند، این به صورت خیلی قانونی توسط نمایندگان آن‌ها در مجلس بحث و گفتگو می‌شود و به طور طبیعی هر رأی و نظری که در آنجا اکثریت را داشت مورد قبول مجلس قرار می‌گیرد و به صورت قانون درمی‌آید و اعلام می‌شود؛ اما وقتی مردم احساس می‌کنند که چنین اختیاری را ندارند که آن نماینده‌ای که خودشان می‌خواهند انتخاب کنند، طبیعی است که مشارکت پایین می‌آید. می‌دانید که حتی حضرت امام از ابتدای انقلاب بارها بر این مطلب تأکید کرده‌اند که حکومت باید تابع نظرات مردم باشد، نه این‌که نظراتی که مورد تأیید حکومت است، مطرح شود. لذا فرمودند که؛ اگر حتی افراد بر خلاف مصالح خودشان هم تصمیم گرفتند، ما حق هیچ‌گونه دخالتی در تصمیم آن‌ها نداریم.

این مطلب با این‌که بگوییم افرادی که ما صالح تشخیص می‌دهیم و آن هم با یک گرایش خاص، این‌ها مورد تأیید قرار بگیرند و بعد مردم بیایند و نظر دهند، این طبعا نمی‌تواند تبلور آراء عمومی باشد و خواسته‌ی مردم را منعکس کند.

طبیعتا چنین حرکت‌هایی منجر به این خواهد شد که مردم احساس کنند که در سرنوشت خودشان دخیل نیستند و دیگران برای آن‌ها تصمیم می‌گیرند و از این جهت مشارکت پایین می‌آید.

طبعا این هم نیاز به یک قوّه‌ی قاهره‌ای دارد که بتواند این تغییر را ایجاد کند. متأسفانه با این قانون جدیدی هم که مجلس تصویب و ابلاغ کرده، به نظر نمی‌رسد که تغییری به نفع جامعه و افکار مختلف جامعه داشته باشیم، بلکه در یک جریان خاصی شکل پیدا می‌کند و این قاعدتا دیگر نمی‌تواند منعکس کننده‌ی آراء عموم مردم و جامعه باشد. ما معتقدیم که هر چه مردم در انتخابات فعال‌تر باشند و حضور داشته باشند، قدرت دولت و قدرت حکومت بالا می‌رود. در واقع ما تبلور و شکل قدرت را در آراء مردم می‌توانیم به دنیا نشان دهیم. یعنی اگر بتوانیم هر چیزی که مردم خواسته باشند را منعکس کنیم، این است که می‌تواند در دنیا به عنوان یک خواسته مطرح شود ولی اگر ما بخواهیم فقط متکی به سلاح باشیم، طبیعتا موفق نخواهد بود و به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

به نظر می‌رسد که اگر حکومت بخواهد قدرتمند باشد و در عرصه بین المللی قدرتمند جلوه کند، طبعا باید مشارکت انتخاباتی را بالا ببرد و حضور مردم را فعال‌تر کند و مردم به صورت جدی در صحنه حاضر باشند و دیدگاه‌هایشان را اعلام کنند.

علاوه بر این‌که همان‌طور که عرض کردم یک‌سری مسائلی هم در جامعه وجود دارد، اگر این‌ها در مجلس نمایندگانی داشته باشند که بتوانند دیدگاه‌هایشان را مطرح کنند، دیگر نیازی نیست که بخواهند در جامعه اعتراضی داشته باشند و یا مشکلی را برای جامعه ایجاد کنند. این‌ها دیدگاه‌هایشان را به طور خیلی راحت و مدنی می‌توانند مطرح کنند و آنجا هم بر اساس رأی اکثریت است. هر چه نظر اکثریت باشد، این مورد قبول همه‌ی مردم است که اگر واقعا اکثریت یک نظری را نپسندیدند، آن اقلیت محکوم است که بخواهد اصراری داشته باشد و یا با آن رأی اکثریت برخورد کند. منتها همان‌طور که گفتم اکثریت باید اکثریتی باشد که نشان دهنده‌ی اکثریت جامعه باشد. ما باید بتوانیم این را شکل دهیم.

• حاج‌آقا! شما اشاره کردید که یک سلیقه‌ی خاصی در حال تصمیم‌گیری در برخی امور کشور است؛ به نظر می‌رسد که آن سلیقه‌ی خاص ممکن است بگوید که خیلی از کشورهای دنیا با مشارکت ۵۰ درصدی و حتی نزدیک به ۵۰ درصدی دارند کشورشان را اداره می‌کنند، ما هم می‌توانیم اداره کنیم و نیازی به مشارکت بیشتر نداریم. در مقابل این نظریه و این ایده چه حرفی دارید؟

در اینجا باید دو مسئله را از هم جدا کرد. یکی این‌که عدم شرکت آن ۴۰ یا ۵۰ درصدی، اگر به معنای پذیرش رأی بقیه باشد، اینجا نه این‌که آن‌ها مخالف هستند، بلکه احساس می‌کنند که دیگران دارند نظر آن‌ها را مطرح می‌کنند و لذا برای آن‌ها تفاوتی ندارد که شرکت کنند یا شرکت نکنند و از باب مخالفت تلقی نمی‌شود؛ خب اگر به این صورت باشد اشکالی ندارد. یعنی ولو این‌که ۴۰ یا ۴۸ درصد هم شرکت نکنند، به عنوان مخالف تلقی نمی‌شود.

اما اگر این عدم شرکت ها، به عنوان مخالف تلقی شود، مطمئنا بار سیاسی پیدا خواهد کرد و این‌طور نیست که بشود گفت برای کشور ضرر ندارد.

• یعنی به نظر شما به اقتدار حکومت لطمه می‌زند؟

مطمئنا به اقتدار هر حکومتی لطمه می‌زند. این یک نکته است که باید این را مدنظر داشت.

نکته‌ی دیگر این است که؛ علی ای حال، همان‌طور که گفتم ما باید بتوانیم افکار و اندیشه‌های مختلف و متفاوتی که در مردم هست را به صحنه تصمیم گیری کشور وارد کنیم؛ چون همه که یک سلیقه و یک دیدگاه ندارند، ما باید بتوانیم این‌ها را نشان دهیم. این‌ها در جایی بتوانند حرف خودشان را به طور رسمی مطرح کنند و حرف این جمعیت گفته شود؛ حالا یا مورد قبول قرار می‌گیرد و یا مورد قبول قرار نمی‌گیرد. اگر چنان‌چه مورد قبول قرار نگرفت، آن زمان آن‌ها نمی‌گویند که حرف ما مطرح نشده است و ما باید از طرق دیگر حرفمان را به حاکمیت منتقل کنیم. حرف آن‌ها گفته می‌شود.

این‌که بگوییم کسانی دیگر می‌آیند و حرف آن‌ها را مطرح می‌کنند، این‌ها چون نمایندگی از آن جمع ندارند، طبعا نمی‌توانند مردمی که آن عقیده را دارند، قانع کنند. یعنی بگوییم که این نماینده گرچه نماینده‌ی اصولگرا است اما دیدگاه اصلاح‌طلبان را هم مطرح می‌کند؛ این کفایت نمی‌کند؛ یعنی یک اصلاح‌طلب این را قبول نمی‌کند که دیدگاه او توسط یک فرد دیگری مطرح شود، مگر این‌که نماینده‌ی خودش باشد که بتواند آن مطلب را به طور صریح و روشن بیان کند.

• حاج‌آقا! اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو چه می خواهند کنند؟

جبهه‌ی اصلاحات اخیرا بیانیه‌ای داده و لابد آن بیانیه را ملاحظه کرده‌اید. نماینده‌ی مجمع مدرسین هم در بین آن‌ها هست و این مطلب را در آنجا تأیید کرده‌اند. بنابراین ما بر اساس همان بیانیه‌ای که داده شده معتقدیم که باید فکر اساسی برای حضور مردم صورت بگیرد. مشارکت در انتخابات، امری و دستوری نیست که ما بگوییم ما به عنوان حزب الف یا ب می‌خواهیم که مردم شرکت کنند. الان احساس این است که حتی اگر اصلاح طلبان هم بگویند که مردم شرکت کنند، شرکت نمی‌کنند. یعنی این مسئله، مسئله‌ای نیست که دستوری باشد.

• یعنی حتی اگر اصلاح‌طلبان بگویند که؛ مردم! شرکت کنید، مردم شرکت نمی‌کنند؟

برآورد نظرسنجی‌ها این‌گونه است که شرکت نمی‌کنند. ما الان در جامعه‌مان به صورت حزبی هم نیستیم که واقعا بگوییم تمام مردم ما در این حزب و آن حزب هستند و هر کدام بالأخره در یکی از احزاب عضو هستند و فعال هستند. نه، چه حزب اصولگرا و چه اصلاح‌طلب تعداد خاصی هستند که می‌توانند نظرات و دیدگاه‌های طرفداران خودشان و یا کسانی که تمایلی به آن تفکر و اندیشه دارند را منعکس کنند و الّا این‌طوری نیست که ما بگوییم یک چیز حزبی است و فرضا اگر فلان حزب شرکت نکرد مثلا ۵ درصد تأثیر دارد و یا اگر فلان حزب شرکت کرد ۱۰-۲۰ درصد اضافه می‌شود، این‌طور نیست.

بنابراین اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که این جریان الان به نحوی پیش می‌رود که آن مقداری که حتی ممکن بود یک امیدی پیدا شود برای این‌که مردم شرکت کنند، به نظر می‌رسد که ما آن اکثریت را ملاحظه نمی‌کنیم که مشارکت کنند.

• مگر اصلاح‌طلبان خودشان را دارای پایگاه اجتماعی نمی‌بینند که اگر به مردم بگویند شرکت کنید، حداقل ۲۰-۳۰ درصد از کسانی که در جامعه نمی‌خواهند رأی دهند پای کار بیایند؟ می‌خواهم این را بپرسم که یعنی اگر بگویند ما از فلان لیست و نفرات حمایت می کنیم، امکان بالارفتن مشارکت نیست؟ بالأخره اصلاح‌طلبان دارای پایگاه هستند.

عرض کردم که به صورت دستوری و دیکته‌ای نیست. در جریان ریاست جمهوری هم دیدید که بعضی از گروه‌های اصلاح‌طلب حتی به صورت فعال هم آقای همتی را مطرح کردند ولی وقتی مردم شرکت نکردند، اتفاق خاصی صورت نگرفت؛ شما آمار شرکت کنندگان را در نظر بگیرید، وقتی آن‌ها شرکت نکردند، به آن صورت فایده‌ای هم ندارد که ما یک کاندید دیگری هم داشته باشیم و مردم به آن صورت نمی‌آیند. ما باید بتوانیم قانع کنیم، یک جریانی که در جامعه وجود دارد؛ گفتم که الان مردم حزبی نیستند که ما بگوییم فرضا ۸۰-۹۰ درصد مردم در احزاب مختلف عضو هستند و یک حزبی ۱۰ درصد، یک حزب ۱۵ درصد و یک حزب ۲۰ درصد دارد. بله، می‌توانیم بگوییم که هوادار هستند، ولی این‌طور هم نیست که هواداران به صورت دستوری تسلیم نظر حزب باشند. یعنی اگر نتوانیم آن بخشی از جامعه که نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند را قانع کنیم، اتفاق خاصی نمی‌افتد.

• یعنی شما می‌فرمایید که یک میانبر این است که حاکمیت برای این‌که مردم را قانع کند، ابتدا باید احزاب را قانع کند؟

ببینید ما الان هیچ راه دیگری برای فعالیت‌های سیاسی نداریم؛ در دنیا هم معمولا این‌طوری است که احزاب کسانی هستند که از اقشار مختلف جامعه و اندیشه‌های مختلف شکل پیدا کرده‌اند. اگر حاکمیت بتواند این‌ها را قانع کند که این‌ها فعال باشند، به طور طبیعی آن‌ها می‌توانند جامعه را هم به این سمت سوق دهند. اما وقتی خود این‌ها قانع نمی‌شوند، بنابراین حتی اگر بگویند هم تأثیر آن‌چنانی ندارد. یعنی احساس می‌کنند که این، نیّت غالب این‌ها نیست.

همان‌طور که عرض کردم برای مثال در دوره‌ی ریاست جمهوری اخیر، برخی از گروه‌های اصلاح طلب، آقای همتی را به عنوان کاندیدای خودشان معرفی کردند، اما جامعه هرگز این را احساس نکرد که جریان اصلاحات پشت سر ایشان است.

• یک سؤالی در اینجا می‌خواهم عرض کنم. آیا جریان اصلاحات اشتباه نکرده بود که از آقای همتی به صورت تشکیلاتی حمایت نکرد؟ اگر حمایت می‌کرد احتمال پیروزی آقای همتی یا حداقل کشیدن انتخابات به دور دوم وجود نداشت؟

حالا آن یک بحث دیگری است که ما بگوییم که اگر ما این کار را می‌کردیم، فلان می شد؛ به نظر می‌رسد کاملا مشخص بود که آقای رئیسی باید رئیس جمهور شود؛ این دیگر قابل بررسی است و باید در این‌باره تحقیق کرد که آیا واقعا گزینه‌‌ی دیگری هم می‌توانست مطرح باشد یا نه؛ از قبل کاملا مشخص بود و حتی اگر مثل آقای لاریجانی هم احساس می‌شد که ممکن است بتواند آراء را بشکند، او را هم کنار گذاشتند. این مسئله نیاز به یک تحلیل کاملا سیاسی و اجتماعی دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرد.الان نمی‌توان به طور کلی گفت که اگر ما شرکت کرده بودیم و همه‌ی اصلاح‌طلبان تأیید کرده بودند، آقای همتی رئیس جمهور می شد.

• اما برخی معتقدند که اگر اصلاح طلبان از آقای همتی حمایت رسمی می کردند، حداقل احتمال رفتن انتخابات به دور دوم وجود داشت؛ نظر شما چیست؟

نه، به نظر نمی‌رسید. تحلیل خود من این است که این‌طور نمی‌شد.

• حالا به فضای سیاسی قم برگردیم، اخیرا خود ما یک مصاحبه‌ای با مدیر کل سیاسی استانداری قم، داشتیم که ایشان گفتند که؛ "اصلاح‌طلبان در قم بال پرواز دارند اما حال پرواز ندارند". بال پرواز آن‌ها هم این است که ما از فعالیت‌های آن‌ها استقبال می‌‌کنیم، برای آن‌ها شرایط فراهم می‌کنیم، اگر مجوز سخنرانی و همایش بخواهند به آن‌ها می‌دهیم ولی خودشان پای کار نمی‌آیند. از این طرف اصولگرایان فعال‌تر هستند و دارند کار می‌کنند. از طرفی اخیرا هم، حزب گفتگو به عنوان یک حزب استانی که اصلاح‌طلب شناخته می‌شود و رنگ و بوی اصلاح‌طلبی دارد، مجوز فعالیت گرفت و همین اخیرا هم مجوز دادند که آقای جلالی دبیرکل آن است. می‌خواهم بگویم که به نظر می‌رسد یک‌سری نشانه‌های باز شدن فضای سیاسی در قم، حداقل در حرف دارد از سوی مسئولان سیاسی عملی می‌شود و یک شاهد این ادعا هم همین دادن مجوز فعالیت به حزب گفت وگو است؛ به نظر شما در قم نگاه متفاوتی نسبت به کشور می‌تواند وجود داشته باشد و اصلاح‌طلبان در قم می‌توانند فعالیت بهتری در انتخابات داشته باشند؟ با توجه به این رویکردی که وجود دارد؟

به نظر من نه. این‌ها یک مقداری جنبه‌ی تعارف یا شعار دارد که گفته می‌شود. یعنی میدانی به دیگران داده نمی‌شود، حتی به صورت تلویحی هم گفته شده که کسانی که می‌دانند صلاحیت آن‌ها رد است، اصلا ثبت‌نام نکنند. یعنی از قبل معلوم می‌شود که می‌خواهند بگویند که شما اگر مثلا به آقای خاتمی گرایشی دارید، ثبت نام نکنید؛ کمااین‌که در این قانون جدید هم این مسئله مطرح شده است که طبعا شما می‌دانید که رد صلاحیت هستید.

گرایش به گروه‌ها و جریانات و افرادی که این‌ها از نظر آن‌ها جزء فتنه‌گران به حساب می‌آیند؛ یعنی اگر مثلا معلوم باشد که کسی به آقای مهندس موسوی یا آقای خاتمی و امثال این‌ها گرایش داشته است که طبعا این طیف اصلاح‌طلب این‌طوری است. یعنی این نیست که شما یک اصلاح‌طلب پیدا کنید که نسبت به آقای موسوی و آقای خاتمی مخالفت داشته باشد و یا گرایشی نداشته باشد؛ طبعا طبق این قانون از الان معلوم است که این‌ها رد صلاحیت خواهند شد. گفته هم شده که شما به خودتان زحمت ندهید. کسانی که می‌دانند به این صورت‌ها ممکن است رد صلاحیت شوند از همان ابتدا ثبت‌نام نکنند که برای آن‌ها هم دردسری درست نشود که بگویند رد صلاحیت شده‌اند.

این چیزها گفته شده، یعنی این نیست که فقط بگویند بله، ما در اینجا به همه میدان می‌دهیم و همه می‌توانند فعالیت کنند.

• پس شما صدور مجوز حزب گفت وگو در استان قم را چگونه تحلیل می‌کنید؟ اگر این باز کردن فضای سیاسی نیست، چرا مجوز دادند؟

یک حزبی شکل پیدا کرده است، این‌ها ممکن است طبق روال عادی خودشان این مجوز را داده باشند؛ البته این‌ها هم چند سال است که تقاضا کرده‌اند، تا این‌که یک مسیری را طی کرده و قبول کرده‌اند. الان فرضا حزب اتحاد ملت هم قانونی است، اعتماد ملی هم قانونی است؛ نمی‌گوییم که این‌ها غیرقانونی هستند. این‌ها هم قانونی هستند و از نظر وزارت کشور مجاز هستند که فعالیت داشته باشند، کاندیدا داشته باشند، میتینگی راه بیاندازند و تبلیغاتی کنند. می‌گوییم که همه‌ی این‌ها را دارند. اما تجربه‌ای که داشتیم، این تجربه را هم نمی‌توانیم نادیده بگیریم. این تجربه این را نشان می‌دهد.

خوب است که بالأخره این‌ها هم بعنوان حزب گفت وگو به میدان آمده‌اند و ببینیم که چقدر می‌توانند کار کنند. آیا واقعا می‌توانند نمایندگی جریان افرادی که با آن ها هستند را می توانند داشته باشند؟ ما نمی‌گوییم اصلاح‌طلب، به طور کلی افراد معمولی که یک دیدگاه‌های دیگری غیر از دیدگاه‌های پایدارچی‌ها و امثال این‌ها دارند، آیا این‌ها می‌توانند نماینده‌ی دیدگاه‌های آن‌ها باشند یا نه؟ باید دید که در عمل چه می‌کنند و الّا به صرف این‌که بگوییم این‌ها آمدند و به این‌ها اجازه دادند، نمی توان نظری داد؛ این‌ها چقدر مورد قبول جامعه و مورد تأیید قرار می‌گیرد، این خودش جای بحث است.

• این را هم بپرسم که به نظر می‌رسد در بین جریان اصلاح‌طلب یک مقدار انگیزه‌ی کار هم نیست. یعنی برای مثال الان اگر شرایط برابر باشد و بگویند همان مساجد مهم شهر قم که برای همایش‌ها و سخنرانی‌ها و جلسات سیاسی در اختیار اصولگرایان قرار می‌گیرد، همان‌ها در اختیار اصلاح‌طلبان هم قرار می‌گیرد، به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان باز هم از این قضیه استقبال نکنند. چرا این انگیزه وجود ندارد و این انگیزه چگونه برمی‌گردد؟

این‌ بی انگیزگی‌ها که طی یک شب ایجاد نمی‌شود. طی چندین سال و با این برخوردهایی که شده، این یأس و ناامیدی پیدا شده است و چیزی نیست که بگوییم امروز بگویند شما می‌توانید جلساتی داشته باشید و چرا شما نمی‌آیید و فعال نیستید؟ یعنی برخوردهایی صورت گرفت، مثلا از به‌هم ریختن جلسات اصلاح‌طلبان از سال‌های قبل گرفته تا برخوردهایی که کردند و میدان نمی‌دادند.

• میدان نمی‌دادند یعنی مثلا مجوز سخنرانی مسجد را به اصلاح‌طلبان قم نمی‌دادند؟

نه، نمی‌دادند. یا اگر هم مجوز می‌دادند بعد به‌هم می‌ریختند؛ ما در مسجد محمدیه مراسم داشتیم و آقای سیدهادی خامنه‌ای هم در آنجا سخنران بود؛ با مهر و این‌ها حمله کردند و هم خود ایشان را زخمی کردند و هم چه بلایی بر سر بقیه‌ی افرادی که در آنجا بودند آوردند و دستگیری‌ها و کارهایی که کردند. این قضایا  طی یک شب که پیش نیامده است؛ در اتفاقاتی که در دوره‌های گذشته رخ داده پیش آمده و همین‌طور به تدریج افراد را از این‌که بتوانند از انتخابات استفاده کنند ناامید کرده از این‌که یک نماینده‌ای داشته باشند که آنجا برود و سخن این‌ها را به طور رسمی اعلام کند ناامید کرده است، حالا اینکه مورد قبول قرار بگیرد یا نگیرد، بحث بعدی است، ولی این را ندیدند. همان‌طور که گفتم این مشکل طی یک شب ایجاد نشده است.

این حزب گفت‌وگو هم بالأخره می‌آید، این‌ها هم جوانانی هستند که با نشاط و فعالیت و علاقه آمده‌اند، حالا ببینیم که این‌ها چقدر می‌توانند موفق باشند و باید در عمل دید که این‌ها هم می‌توانند فعال باشند یا نه.

• حاج‌آقا! راهکار چیست که اصلاح‌طلبان بیایند و از همین فرصت‌های حداقلی که در انتخابات ایجاد می‌شود، استفاده کنند؟ برای مثال در انتخابات مجلس دهم لیست ۳۰ نفره دوم اصلاح‌طلبان، لیست ۳۰ نفر اصلی اصولگرایان را شکست داد، به جهت این‌که جریان اصلاح‌طلب پای کار آمدند؛ اگر جریان اصلاح‌طلب باز هم راضی به حداقل‌ها شود و پای کار بیاید، آن زمان چطور است؟ نمی‌توانند امیدوار باشند که پیروز انتخابات باشند؟

همه‌ی این‌ها فرضیات است که متأسفانه یک ذره‌ای امیدی به این‌که چنین چیزهایی اتفاق بیافتد، نمی‌بینیم. من که می‌گویم، منظورم شخص خودم نیست، اتفاقا یکی از خبرگزاری‌های اصولگرا اخیرا با من صحبت می‌کرد و گفت که اعضای مجمع در انتخابات شرکت می‌کنند؛ گفتم که الان اعضای مجمع ما در هیچ انتخاباتی به آن صورت کاندیدا نداشته است. ما چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در شوراها نبودیم الان در این ۱۵-۲۰ سال هیچ‌کدام از اعضای ما داوطلب این مسائل نشدند که بگوییم الان این اتفاق می‌افتد.

• برخی می‌گویند مثلا مجمع محققین نباید به عنوان یک مجمع روحانی و حوزوی در انتخابات خبرگان ورود نکند. حداقل می‌تواند در انتخابات حضور پیدا کند و بعد بگوید نگذاشتند.

آخر ببینید وقتی صلاحیت‌ها رد می‌شود؛ ببینید افرادی رفتند و امتحان دادند و در امتحان هم قبول شدند و بعد این‌ها را در مصاحبه رد کردند.

• مجمع می‌تواند بگوید که الان ۳ نفر کاندیدای من در قم هستند؛ آقای موسویان، آقای فلانی و آقای فلانی اگر این سه نفر رد شدند، آن زمان مجمع بتواند حرف بزند و بگوید که؛ کاندیداهای من این سه نفر بودند که هر سه نفر رد شدند و یکی هم نشد. ولی این‌که وسط نمی‌آیند و بعد این‌طور می‌شود، ممکن است حاکمیت هم از آن طرف بگوید که این‌ها نیامدند. می‌خواهم بدانم که شما یک تدبیری دارید که چند نفر را این‌طوری معرفی کنید؟

می‌گویند کسی که یک بار تجربه کرده، اگر دفعه‌ی دوم باز بخواهد از همان راه وارد شود؛ صحیح نیست؛ می‌گویند مؤمن این‌طور نیست که از یک سوراخ دو بار گزیده شود. ما تا حالا چندین بار تجربه داشتیم؛ این مسائل یک بار و دو بار اتفاق نیافتاده است. اگر یک بار می‌شد، می‌گفتیم که شما از کجا می‌دانید که دفعه‌ی بعدی هم این‌طوری شود. ولی چون بارها این اتفاق افتاده، افرادی که احساس کردند صلاحیت دارند ثبت نام کردند؛ حتی همان‌طور که شما می‌گویید به طور رسمی هم اعلام کردند که اگر فلانی و فلانی رد شوند، ما شرکت نمی‌کنیم. اما دیدیم که رد کردند. این اتفاق افتاده است و این‌طور نیست که بگوییم تجربه نشده است و چرا یک راهی که می‌توان انتخاب کرد، آن را تجربه نکنیم؟ نه، متأسفانه این راه‌ها چندین بار تجربه شده و به نتیجه‌ای نرسیده است.

مگر این‌که یک اتفاقی بیافتد، یعنی یک مسئله‌ای باشد که احساس شود در کل حکومت دیدگاهش در مورد انتخابات عوض شده است. یعنی یک شواهد و قرائنی نشان داده شود که حکومت می‌خواهد همه در انتخابات حضور داشته باشند و شرکت کنند.

حتی همان‌ انتخابات ریاست جمهوری قبل، وقتی این‌ها آقای لاریجانی را رد کردند، با این‌که خود رهبر انقلاب گفتند که اگر ظلمی در حق کسی شده باید جبران شود، دیدید که باز هم شورای نگهبان کوتاه نیامد که این طور شود که با این سفارش رهبری حتی نسبت به آقای لاریجانی یک مقداری کوتاه بیاید.

به نظر می‌رسد که این‌ها این‌طوری عمل می‌کنند و لذا با این شکل نمی‌توان هیچ امیدی به آن صورت داشت. من حداقل از طرف خودم می‌گویم. من الان از طرف مجمع حرف نمی‌زنم. من به عنوان شخص خودم حرف می‌زنم و ممکن است بعضی از اعضا باشند که بگویند باز هم می‌توان امیدوار بود.

• این سؤال به نظرم سؤال اصلی است. اگر خود حاکمیت با توجه به اتفاقات سال گذشته یک‌دفعه تغییر رویه‌ای بدهد و فضای سیاسی را برای انتخابات باز کند که اکثریت اصلاح طلبان تأیید صلاحیت شوند، آن وقت چه؟

باز باید شواهد آن را دید.

• فکر کنید که اصلا حاکمیت بخواهد در انتخابات سورپرایز کند، و مثلا، یک‌دفعه بخواهد اکثریت اصلاح طلبان را تأیید کند. هر چه جریان دگراندیش نسبت به حاکمیت وجود دارد، هر چه جریان روشنفکر وجود دارد و هر کسی که هست را تأیید کند، به نظر شما مشارکت چند درصد افزایش پیدا می‌کند؟ اگر این اتفاق بیافتد و همه را تأیید صلاحیت کنند.

ببینید با حرف نمی‌شود. اگر چنان‌چه مردم احساس کنند، تغییری رخ داده،  واکنش مثبت نشان میدهند؛ اتفاقا مردم ما در این جهت خیلی نجیب هستند و بسیار هم آمادگی دارند برای این‌که بدون این‌که حتی کوچک‌ترین اصطکاکی در جامعه پیش آید بتوانند از طرق عادی و معمولی حرف خودشان را مطرح کنند و به حکومت منتقل کنند. اتفاقا دوست ندارند و من فکر نمی‌کنم مردم ما بخواهند اغتشاشات راه بیاندازند و بخواهند این‌طوری عمل کنند ولی ما باید بتوانیم این اطمینان را ایجاد کنیم. خیلی لازم است که حکومت بتواند یک اطمینان این‌طوری ایجاد کند. البته در مورد راه‌هایش هم باید نظرات دلسوزان را بشنود.

• اگر در همین انتخابات اسفندماه ما شاهد باشیم در تأیید صلاحیتی که می‌خواهد در آذرماه یا بهمن‌ماه اعلام شود، یک‌دفعه یک تأیید صلاحیت گسترده و غیرقابل باوری باشد که هر کسی ثبت‌نام کرده است، بیش از ۹۵ درصد از آن‌ها تأیید شدند، غیر از کسانی که رد صلاحیت آن‌ها ممکن است مورد قبول خود اصلاح‌طلبان هم واقع شود و بگویند که این را قبول داریم. یک تأیید صلاحیت غیرقابل باوری صورت بگیرد، به نظر شما مشارکت چند درصد افزایش می‌یابد؟

این‌ها دلیل نمی‌شود. باید یک چشمه‌های عملی دیده شود.

• همان‌طور که گفتم شما فرض کنید که شد.

ببینید همین الان که بنا است ثبت‌نام شود، به هر کسی بگویید که؛ برو، ثبت‌نام کن. می‌گوید: نمی‌روم. یعنی این‌طور نیست که بگوییم همه‌ی ما ثبت‌نام می‌کنیم و منتظر می‌ایستیم که ببینیم در آنجا چه کسی تأیید می‌شود و چه کسی تأیید نمی‌شود و ممکن است همه تأیید شوند. این است که باید قبل از این‌که به اینجا برسد، نشانه های امید دیده شود. الان جبهه‌ی اصلاحات یک اطلاعیه داده و به طور صریح و روشن اعلام کرده که؛ ما الان یک دورنمای درستی از انتخابات نمی‌بینیم. این را مطرح کرده است. تقریبا معمولا در گروه‌ها این‌طور هستند. الان باید یک امیدی ایجاد شود و الّا بعد از مرگ سهراب بگویید که؛ اگر شما ثبت‌نام کرده بودید، تأیید شده بود. این فایده‌ای ندارد. یعنی الان باید یک امیدی ایجاد شود.

• یعنی شما می‌گویید امید باید در همین ایام پیش ثبت نام، امید لازم توسط حاکمیت به جامعه سیاسی تزریق شود؟

بله، در اینجا باید نشان داده شود که حاکمیت آن مشارکت عمومی را می‌خواهد و بنا هم بر این دارد که بالأخره بر خواسته‌ی عموم مردم و اکثریت جامعه تمکین کند.

• یعنی شما می‌گویید که توپ افزایش مشارکت در انتخابات در زمین حاکمیت است تا این‌که در زمین داوطلبان باشد؟

بله، حاکمیت است که می‌تواند مشارکت انتخاباتی را درست کند.

• سؤال آخر این است که؛ حرکت جریان اصلاح‌طلب در قم متأثر از کشور خواهد بود یا این‌که ممکن است متفاوت باشد؟

البته شاید قم خیلی تفاوت چندانی با تهران نداشته باشد، ولی شهرهای دیگر ممکن است متفاوت باشد؛ فرضا استان‌های سیستان‌وبلوچستان، خراسان، مرکزی، همدان و این‌ها ممکن است متفاوت باشند ولی قم و تهران تقریبا نزدیک به هم هستند و از این جهت با هم تشابه دارند. این است که نمی‌توان گفت همه جا یکسان است. به نظر من می‌رسد که بعضی جاها ممکن است شرایط اقلیمی و سیاسی آنجا و یا افرادی که در آنجا فعال هستند بتوانند یک‌سری فعالیت‌هایی داشته باشند. اما در این دو شهر فکر نمی‌کنم بحث اشخاص باشد، اینجا جریانات است. یعنی می‌دانید که در تهران هم لیست رأی می‌آورد. یعنی این‌طوری نیست که در آنجا بگویند که؛ ما آقای الف را می‌شناسیم و به او رأی دهیم. یک درصدی ممکن است این‌طوری باشد ولی عمدتا به لیست رأی می‌دهند.

• یعنی رأی سیاسی است.

بله. رأی سیاسی است. قم هم تقریبا همین‌طور است. یعنی نمی‌توان قم و تهران را حتی با بقیه‌ی استان‌ها به آن صورت یکسان دید.

کد مطلب: 200882
برچسب ها: انتخابات
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *