ایگور استرلکوف (گیرکین)،تحلیلگر مسائل جنگ و وزیر دفاع منوصب پوتین در منطقه دونتسک؛ همانی که به عنوان جنایتکار جنگی توسط بسیاری از دادگاه ها تحت تعقیب است روز جمعه در مسکو با استناد به بند ۲، ماده ۲۸۰ قانون جزایی فدراسیون روسیه به اتهام فعالیت های افراطی و اظهارات ملی گرایانه و در عین حال تحریک کننده بازداشت شد.ناظران می گویند اتهامش در باب اقدام علیه امنیت ملی، تنها برچسب و اتهامی است که به او وارد نیست
با این همه بر اساس تعریف پوتین از افراطگرایی، هر کسی در روسیه مدرن میتواند متهم باشد. در همین راستا انتقاد از دولت تا جایی قابل قبول است که وابسته به جناح راست باشید. با این حال بعد از کودتای نافرجام یوگنی پریگوژین، رئیس گروه واگنر، نگرش کرملین تغییر کرده است. دیگر جان مخالفان به اصطلاح لیبرال، چهره هایی چون آلکسی ناوالنی زندانی و ولادیمیر کارا مورزا در خطر نیست، امروز سر بسیاری زیر تیغ است.این وضعیت درباره ایگور استرلکوف صدق می کند؛ چهره ای که تحلیل نظامی اش به شکل هولناکی دقیق بود.
آنگونه که فارین پالسی نوشته، گیرکین از شکست روسیه در بسیج کامل نیروها یا استفاده کامل از منابع انسانی انتقاد کرد. او منتقد جدی محاصره طولانی ماریوپل بود و در این باره گفت که چنین استراتژی در درازمدت به واسطه ناکامی در پیشرفتهای راهبردی، مضر خواهد بود. این تحلیلگر نظامی همچنین توسل تاکتیکهای «گوشتکوب» را هم به چالش کشید؛ تاکتیک هایی که به واسطه شان نظامیان روس در برایر دفاع سخت اوکراینی به حال خود رها بودند. اگر کرملین می توانست به انتقادهایش گوش دهد، اوکراین در وضعیتی بسیار سختی قرار داشت.طبیعتا نگاه گیرکین و چهره هایی چون او از منظر کرملین نشان از آن دارد که آنها در سمت نادرست دولت قرار گرفته اند. این موضع گیری در حالی است که نقش ترکیبی گیرکین؛ نقشی متشکل از مشارکت در نظامی گری و تبلیغات عمومی علیه روس ها در داخل و خارج از مرزها نشان از شکافی عمیق در ساختار سیاسی حاکم بر روسیه دارد. گیرکین که زمانی یکی از حامیان اصلی جنبش بهار روسیه شد و از جدایی مناطق دونتسک و لوهانسک از اوکراین و ادغام آنها در فدراسیون روسیه حمایت می کرد اما امروز یکی از منتقدان اصلی کرملین و سیاست های جنگی اش است.
او پارلمان کریمه را به زور اسلحه مجبور کرد تا همه پرسی استقلال را برگزار کند؛ همه پرسی که موجب شد روسیه شبه جزیره را ضمیمه کند. گیرکین همچنین به عنوان اولین وزیر منصوب شده پوتین در دونتسک فعالانه علیه نیروهای نظامی اوکراین خدمت کرد. در همین جایگاه حادثه MH۱۷ رقم زد و دستور مستقیم شلیک به هواپیمای مسافربری را که در آن زمان بر فراز خاک اوکراین در حال پرواز بودرا صادر کرد. هواپیما سرنگون شد و ۲۹۸ نفر از مسافرانش کشته شدند. گیرکین اعلام کرده بود که ما به شما هشدار دادیم – بر فراز اسمان ما پرواز نکنید!او بعدها پس از افزایش انتقادها، نقشش در سقوط این هواپیما را انکار کرد و همه چیز را به گردن غرب انداخت، رویکردی که کرملین از ان استقبال می کند.گیرکین در سیاست شخصی اش یک سلطنت طلب روسی و یک انحراف طلب قلمداد می شود. او غرب را تحقیر می کند و درگیر توهمات دائمی عظمت روسیه و احیای امپراتوری از دست رفته زندگی می کند. او در مصاحبهها و در رسانههای اجتماعی خود گفته که ایالات متحده در حال برنامهریزی برای نابودی کل فدراسیون روسیه است، و در بسیاری از ویدئوهایش که در حساب برایتون منتشر میکند، به تمسخر از «شریکهای محترم غربی» یاد میکند.
ویژگی های شخصیتی گرکین برای تصرف سرزمین هایی چون کریمه و سیراب کردن جاه طلبی های پوتین مناسب بود. هرچند شهرت گیرکین، علیرغم موفقیتهای اولیهاش در شرق اوکراین، در دوران تصدی اش بهعنوان یک رهبر جداییطلب به دلیل نقض حقوق بشر و اشتباه محاسباتی نظامی آسیب دید – که مورد دوم توسط حامیان جنگ روسیه طرفدار پوتین به او نسبت داده شد. او نتوانست در نبرد قلب ها و ذهن ها پیروز شود و در نهایت بازی را باخت.
به باور بسیاری از ناظران دیدگاه های چهره هایی چون گیرکین که نزدیک به رهبر روسیه است این پتانسیل را داشته و دارد تا دولتی پلیسی تر تعریف کند؛ دولتی بدتر از دولت پوتین، ساختاری که در چارچوبش نئونازی ها در قالب بلشویک های ملی آزادانه سلطنت کنند و با سلطنت طلبان، کمونیست های رادیکال، و هر افراطی رادیکال حاشیه ای دیگر در روسیه زیر یک پرچم واحد فعالیت داشته باشند. با این حال، فارغ از این که سیاست های گیرکین شیطانی است، هوش استراتژیکش قوی است. طبیعتا پوتین با از دور خارج کردن چنین چهره هایی خود و ساختار تحت رهبری اش را در موضع ضعف قرار می دهد.گیرکین شکست ها را پذریفت و نسبت به چشم انداز روسیه در این جنگ بی طرف ماند. با این حال کرملین را در باب نیاز ارتش روسیه به ارائه آموزش و تجهیزات مناسب برای سربازان وظیفه، کمبود نیروی انسانی، کمبود هواپیماهای بدون سرنشین و تجهیزات ارتباطی مدرن و البته فساد گسترده و دائمی که ارتش روسیه را آزار می دهد، به چالش کشید.
در این میان گروهی از ناتران می گویند، تنها مردی که گیرکین بیشتر از ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین از او تنفر دارد، پوتین است. او از سال 2014 پس از اینکه مجبور شد از شرق اوکراین عقب نشینی کند و دونباس را ترک کند، از تزار متنفر باشد. گیرکین احساس می کرد کرملین به او خیانت کرده و معتقد بود که اگر حمایت بیشتری داشت ایده او از نووروسیا محقق می شد. به همین دلیل، گیرکین فکر می کند که پوتین یک رهبر ضعیف و کاملاً بی کفایت است. این کهنه کار نظامی اخیرا مواضع تهاجمی تری نسبت به پوتین داشت.در حالی که او استدلال می کند که تزار نباید از قدرت برکنار شود، چرا که این مقوله زمینه سازفروپاشی کامل روسیه می شود، باورش این است که روسیه شش سال دیگر دوام پیدا نمی کند چرا احمقی چون پوتین رهبرش است.
اما یکی دیگر از دلایلی که موجب شده تا منتقدان در نطفه خفه شوند امنیتی بودن ساختار دولتی است. روسیه از اپوزیسیون لیبرال تهی شده است. پوتین هر کسی که مخالفت یا انتقا داشت را زندانی کرد، کشت یا به تبعید فرستاد. به باور ناظران، این بدان معناست که منتقدان طرفدار جنگ پوتین در معرض خطر هستند. چرا دستگاه ظلم حاکم نیاز به تغذیه دارد و یک دولت امنیتی که عملکرد ضعیفی در برابر ساختاراطلاعاتی اوکراین داشته باشد باید به دنبال پیروزی های آسان بگردد.از همین رو یکی از سناریوهای احتمالی افزایش فشارهای امنیتی استبه همین دلیل گروهی می گویند شاید روسیه تبدیل به کره شمالی بعدی شود. برخی دیگر باور متفاوتی دارند و می گویند با بازداشت ژنرال های خوب و فضا دادن به افراط گرایان شکست در اوکراین حتمی است. بازداشت گیرکین نشان میدهد که پوتین دیگر کنترل اوضاع را در دست ندارد.افسر پیشین KGB به آرامی تسلیم پارانویا شده است.