به گزارش
مردم سالاری آنلاین، دو خبر پیاپی در روزهای اخیر بار دیگر توجه مضاعفی از سمت جامعه و کارشناسان اقتصادی را نسبت به مساله روابط اقتصادی ایران و فروش نفت و گاز کشور برانگیخت.
خبر اول را بلومبرگ داده بود و در گزارشی با استناد به دادههای شرکتهای کشتیرانی گزارش کرد که ایران برای ماه آینده، هر بشکه نفت را ۱۲ دلار کمتر از نفت شاخص برنت به چین تحویل میدهد، در حالی که روسیه برای نفت شاخص اورال خود که بسیار شبیه به نوع نفت تولیدی ایران است، بیشتر از ۱۰ دلار تخفیف نمیدهد.
خبر دوم نیز توسط میدل ایست آی منتشر شد که مقامات عراقی به این رسانه گفته بودند طرفهای ایرانی به ازای هر میلیون دلاری که تبدیل میکنند، حدود ۴۰ درصد میپردازند، پولی که نصیب دلالان، واسطهها و قاچاقچیان میشود که وجوه را به خارج از عراق منتقل کنند. این رسانه انگلیسی ادعا کرده بود که مقامات عراقی به میدل ایست آی گفته اند، ایران که با خرید دلار آمریکا در بازار سیاه عراق ضرر شدیدی کرده، اکنون دولت عراق را برای پرداخت بدهیهای خود به تهران از طریق کانالهای رسمی تحت فشار قرار داده است.
خبر دوم هر چند با تکذیب ضعیفی از سوی بانک مرکزی نیز رو به رو شد، اما به نظر میرسد این خبر از اساس چندان نادرست نبوده است و البته طبق خبری که برخی رسانههای رسمی از جمله خبرگزاری دولت - ایرنا - منتشر کردهاند، «بانک مرکزی با رد برخی اخبار درباره زیان ۴۰ درصدی ایران به دلیل وصول دیناری طلب خود از عراق، اعلام کرد: موضوع تبدیل منابع، خارج از مکانیسمهای رسمی و با نرخهای غیرمتعارف به هیچ وجه اتفاق نیفتاده است.»
در این میان، اما مساله تخفیفهای کلان داده شده توسط ایرانیها اصلا مسالهای نیست که نخستین بار توسط بلومبرگ منتشر شده باشد، کما اینکه حداقل حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر سیاسی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم، حداقل در سال گذشته در دو نوبت و ابتدا روز اول فروردین سال ۱۴۰۱ و بار دیگر ۳۰ بهمن همان سال تاکید کرده بود که ایران برای فروش نفت خود به چینی ها، تخفیفهای سنگینی ارائه میدهد و بخشی از این تخفیفها اساسا ربطی به رقابت اخیر روسیه و ایران و بعد از جنگ اوکراین ندارد و پیش از آن نیز ایران برای فروش نفت خود تخیفهای گاه تا ۳۰ درصد در هر بشکه به چینیها داده است.
اما حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر سیاسی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم درباره مساله فروش نفت و انرژی توسط ایران و تخفیفها و زیانهای وارده به اقتصاد ۲۴ میگوید: «توجه کنید که این مواردی که مطرح میشود، به یک اختلاف اساسی که در امر مدیریت اقتصاد سیاسی کشور اکنون وجود دارد، بازمیگردد. من تصور میکنم مسئولان جمهوری اسلامی و حاضران در دولت کنونی، نوع نگاهشان به اداره کشور مبتنی بر اقتصاد معیشتی است، ولی نگاه غالب در دنیای امروز مبتنی بر اقتصاد توسعه محور است و بین این دو تفاوت جدی وجود دارد.»
اقتصاد معیشتی یا اقتصاد توسعه گرا، مساله این است!
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در توضیح نگرش مسئولان کشور به اقتصاد معیشتی نیز به اقتصاد ۲۴ میگوید: «در اقتصاد معیشتی، نگاه این است که معیشت مردم با حداقلها تامین شود، اما در اقتصاد توسعه محور که کشورهای مختلف دنیا و به خصوص کشورهایی که شباهتهایی با وضعیت زیرساختها و منابع ایران دارند، مساله اقتصاد به سطح معیشت محدود نمیشود بلکه در نظر آنان یک اقتصاد توسعه محور در دستور کار قرار میگیرد. ببینید اصلا قصد ندارم برای مثال ایران را با یک کشور غربی یا اروپایی مقایسه کنم و اگر بخواهم یک مقایسه ساده بکنم، همین مقایسه ایران با عربستان کافی است.
نماینده دورههای هفتم، هشتم و دهم مجلس، میافزاید: «ایران و عربستان دو کشوری هستند که اخیرا دست به یک اقدام سیاسی درست و قابل دفاع در تنش زدایی زده اند، اما بهرهای که عربستان از این اقدام میبرد بسیار بیشتر از ایران است. در واقع عربستان یک شرایط و وضعیت امن را برای اقتصاد و امنیت خود رقم میزند و تنشهای خود را نیز کاهش میدهد و سود سالیانه تاسیسات آرامکو را افزایش میدهد و امنیت داخلی به طور جدی برای عربستان مهم است چرا که جذب در سیستم سرمایه گذاری خود را نیز افزایش میدهد. اما در طرف مقابل در ایران، مسئولان دولت به راحتی افتخار میکنند که نفت میفروشند و مثلا پول نفت به کشور برمی گردد.»
فلاحت پیشه در ادامه میگوید: «خب برگشت پول نفت آیا کافی است؟ ببینید اخبار مختلفی وجود دارد که بنا بر شنیده ها، شایعات یا اساسا گزارشهای رسانههای خارجی (و اصلا فرض کنید اخبار تایید نشده) آنچه مشخص است این بوده که ایران در حال ارائه تخفیفهای جدی به چینی هاست و یا اخباری که میگوید با زیان ۴۰ درصدی از عراق توانسته ایم پول بگیرم؛ همگی حکایت از همان نگاه فروش نفت به هر قیمتی و تکیه بر اقتصاد معیشتی دارد. اما تحت هر شرایطی که فرض کنیم، فعلا آن چه در نظر است این بوده که ایران در حال فروش یکی از ارزانترین نفتهای جهان است و نتیجه این راهکار و این روش این است که فقط نظر کسانی که اقتصاد معیشتی را برای کشور دنبال میکنند، تامین میشود.»
وی در ادامه نیز با اشاره به مساله فروش نفت به هر روش و قیمتی برای تامین اقتصاد معیشتی کشور به اقتصاد ۲۴ خاطرنشان میکند: «انگار نظر مسئولان این است که فقط نفت بفروشیم و نمیگویند که دقیقا چقدر نفت میفروشند و نمیگویند که اصلا چقدر تخفیف میدهند و نمیگویند از محل تسویه و مبادله، چقدر ایران در حال پرداخت هزینه است و نمیگویند که در نتیجه حضور ایران در لیست سیاه اف ای تی اف و عدم همکاری شفاف بانکی ایران مجبور است چقدر از مسیر فروش نفت و دریافت پولش را به صورت دلالی طی کند. همه این موارد هم، چون هزینه دلالی و هزینه اتفاقا طرفهایی که با ایران مبادله میکنند هم بر عهده ایران است. این موارد همه از موضوعاتی است که وجود دارد و در دنبال کردن اقتصاد معیشتی، دولتمردان حاضر نیستند به این موارد و اشکالات آن توجه کنند.»
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در ادامه و با اشاره به سیاست تنش زدایی دولت سیزدهم میگوید: «من البته از سیاست تنش زدایی توسط هر دولت یا هر مسئولی که انجام و پیگیری شود به طور جدی دفاع میکنم و این سیاست تنش زدایی منطقهای را از نقاط قوت دولت میدانم، اما معتقد هستم که کشور باید به سمت کاهش تنشهای بین الملی نیز حرکت کرده و سعی کند که به هر شکل ممکن تحریمها را نیز کاهش دهد، چرا که اگر تنش زدایی بین المللی رخ ندهد، هر چقدر که تنشهای منطقهای کاهش یابد، اما نمیتواند تاثیر کافی بر روابط بین المللی ایران داشته باشد. همین رابطه بین ایران و عراق به عنوان کشوری که کیان سیاسی اش وابسته به ایران بود و اکنون بیشترین سود اقتصادی را از تحریمهای ایران برده است، وجود دارد.»
فلاحت پیشه در توضیح دلیل این شرایط نیز میگوید: «دلیل آن را نیز میتوان این دانست که از دو کانال پول و ارز ایران به کشور باز میگردد، یکی از طریق تصمیمات سیاسی است که خب سیاستمداران ایرانی در حوزه سیاست خارجی باید با تلاش و رایزنی و حتی منت کشی از سیاستمداران کشورهای دیگر، مسیر و راهی را باز کنند و مسیر دوم نیز مسیر دلالی است که هزینه هر دو روش بازگشت پولها نیز بر عهده ملت ایران است. بنابراین اقتصاد کشور محکوم به یک اقتصاد معیشتی شده و نباید به اقتصاد معیشتی افتخار کرد چرا که کشور نیازمند اقتصاد توسعه گرا است.»
در مورد چینیها و تلاششان برای آشتی بین ایران و عربستان
استاد دانشگاه علامه طباطبایی، اما در مورد اهداف چینیها از وساطتهای موجود میان ایران و عربستان، معتقد است مساله اول امنیت سیاسی و هژمونی منطقهای است و اولویت دوم اقتصادی است و در همین رابطه به اقتصاد ۲۴ میگوید: «هدف بلند مدت چین برنده شدن در چالش هژمونتیک منطقهای با آمریکا است. چینیها در شرایطی که دنیا نیازمند تنش زدایی است و متوجه هم هستند که آمریکاییها به نگهبان تنشهای کهنه تبدیل شده اند و در شرایطی که به نظر میرسد اکنون دیگر آمریکاییها توان حل هیچ تنشی را ندارند، چین سعی میکند این جای خالی را با حضور خود پر کند.»
وی میافزاید: «ببینید آخرین تنشی را که آمریکاییها سعی کردند حل کنند، مساله افغانستان بود که یک رسوایی برای آنها به بار آورد و یا در مساله حل بحران هستهای با ایران نیز طرف آمریکایی به نوعی یک عهدشکنی را رقم زد، که حتی متحدان اروپایی اش نیز از آمریکا حمایت نکردند و در چنین شرایطی چین به حوزه تنش زدایی وارد شده است. در واقع چین در پی همان سیاستی است که ۱۰۰ سال پیش آمریکاییها با همان سیاست قدرت هژمونی خود را شکل دادند.»
فلاحت پیشه در ادامه نیز با طرح مساله اقتصادی در این مورد میگوید: «مساله منافع اقتصادی در این وضعیت جنبه دوم سود چینیها است و مشخص است که چینیها اکنون در پی تامین بهتر منافع اقتصادی خود هستند. کما اینکه اکنون بخش اصلی امنیت پایدار انرژی چین وابسته به دو کشور ایران و عربستان است و به طور مشخص برای کوتاه مدت و بلند مدت نیز بر روی آن سرمایه گذاری میکنند و البته از ناحیه تحریمهای تحمیل شده به ایران نیز تخفیفهای کلانی را به دست آورده اند.»
به برجام میرسیم یا از آن عبور کردیم؟
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه با اشاره به برجام میگوید: «من معتقدم که دیگر نمیتوان از برجام صحبت کرد چرا که بخش زیادی از سرفصلهای برجام منقضی شده و زمانبندیهای مربوط به برجام از دستور کار خارج شده اند و حتی اگر توافقی قرار باشد شکل بگیرد باید از توافقی تازه حرف زده شود.»
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در پایان یادآور میشود: «من فراتر از برجام معتقد هستم ایران باید موانع بین المللی توسعه و تجارت و روابط خارجی خودش را حل و مرتفع کند. تنش زدایی منطقهای باید یک شمول جهانی نیز پیدا کرده و به نظرم این آمادگی برای حل این بحرانها اکنون نیز وجود دارد و خیلی از دولتها و منتقدان اکنون یکی از ایراداتی که به ترامپ میگیرند همین است که شرایطی را شکل داد که وضعیت تنش زایی را افزایش داد و میبینید که حتی منتقدان منطقهای آمریکا نیز در راستای تنش زدایی حرکت میکنند و نمیخواهند منطقه بیش از این ملتهب باقی بماند.»